تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد4
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

لزوم تعاون و همکاری در نیکی ها

آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را در بر می گیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقا ممنوع است، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد.

این قانون اسلامی درست بر ضد قانونی است که در جاهلیت عرب - و حتی در جاهلیت امروز - نیز حکومت می کند که انصر اخاک ظالما او مظلوما: برادر (یا دوست و هم پیمانت) را حمایت کن خواه ظالم باشد یا مظلوم!.

در آن روز اگر افرادی از قبیلهای حمله به افراد قبیله دیگر می کردند، بقیه افراد قبیله به حمایت آنها بر می خواستند بدون اینکه تحقیق کنند حمله عادلانه بوده است یا ظالمانه، این اصل در مناسبات بین المللی امروز نیز حکومت می کند و غالبا کشورهای هم پیمان، و یا آنها که منافع مشترکی دارند، در مسائل مهم جهانی به حمایت یکدیگر بر می خیزند، بدون اینکه اصل عدالت را رعایت کنند و ظالم و مظلوم را از هم تفکیک نمایند!.

اسلام خط بطلان بر این قانون جاهلی کشیده است و دستور میدهد تعاون و همکاری مسلمین با یکدیگر باید تنها در کارهای نیک و برنامه های مفید و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدی.

جالب توجه اینکه بر و تقوا هر دو در آیه فوق با هم ذکر شده اند، که یکی جنبه اثباتی دارد و اشاره به اعمال مفید است، و دیگری جنبه نفی دارد و اشاره به جلوگیری از اعمال خلاف می باشد.و به این ترتیب تعاون و همکاری باید هم در دعوت به نیکیها و هم در مبارزه با بدیها انجام گیرد.

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 254@@@

در فقه اسلامی از این قانون در مسائل حقوقی استفاده شده و پاره ای از معاملات و قراردادهای تجاری که جنبه کمک به گناه دارد، تحریم گردیده، همانند فروختن انگور به کارخانه های شرابسازی و یا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت و یا اجاره دادن محل کسب و کار برای معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته این احکام شرائطی دارد که در کتب فقهی بیان شده است).

اگر این اصل در اجتماعات اسلامی زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی و خویشاوندی با کسانی که در کارهای مثبت و سازنده گام بر می دارند همکاری کنند، و از همکاری کردن با افراد ستمگر و متعدی در هر گروه و طبقه ای که باشند، خودداری نمایند، بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی سامان می یابد.

همچنین اگر در مقیاس بین المللی دولتهای دنیا، با متجاوز - هر کس و هر دولتی بوده باشد - همکاری نکنند، تعدی و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد.

اما هنگامی که می بینیم پاره ای از آنها به حمایت متجاوزان و ستمگران بر می خیزند و با صراحت اعتراف می کنند که اشتراک منافع آنها را دعوت به این حمایت کرده، نباید انتظار وضعی بهتر از این داشته باشیم.

در روایات اسلامی درباره این مساله تاکیدهای فراوانی وارد شده که به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره می کنیم:

1 - از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود:

اذا کان یوم القیامة نادی مناد این الظلمة! و اعوان الظلمة! و اشباه الظلمة! حتی من برء لهم قلما و لاق لهم دواتا، قال: فیجتمعون فی تابوت من حدید ثم یرمی بهم فی جهنم:

هنگامی که روز قیامت بر پا شود منادی ندا در میدهد کجا هستند

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 255@@@

ستمکاران و کجا هستند یاوران آنها و کسانی که خود را به شبیه آنها ساختهاند؟ - حتی کسانی که برای آنها قلمی تراشیده اند و یا دواتی را لیقه**لیقه در لغت عرب به پارچه یا پنبه ابریشمی می گویند که در دوات می گذارند تا مرکب را بخود جذب کند و از ریزش آن جلوگیری نماید.*** کرده اند - همه آنها را در تابوتی از آهن قرار می دهند سپس در میان جهنم پرتاب می شوند.**وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 131.***

2 - در روایتی از صفوان جمال که از یاران امام کاظم (علیه السلام) بود نقل شده که می گوید:

خدمت امام رسیدم فرمود: ای صفوان! همه کارهای تو خوبست جز یک کار! عرض کردم: فدایت شوم، چکار! فرمود: اینکه شتران خود را به این مرد یعنی هارون کرایه می دهی!، گفتم: بخدا سوگند در مسیرهای عیاشی و هوس بازی و صید حرام به او کرایه نمی دهم، تنها در این راه، یعنی راه مکه، در اختیار آنها می گذارم، تازه خودم همراه شتران نمی روم، بعضی از فرزندان و کسانم را با آنها می فرستم، فرمود ای صفوان! آیا از آنها کرایه می گیری؟! عرض کردم بله، فرمود آیا دوست داری که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ترا بپردازند گفتم بلی، فرمود: کسی که بقای آنها را دوست بدارد از آنها است و هر کسی از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان می گوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم، این موضوع بگوش هارون رسید بدنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیده ام شترانت را فروخته ای! گفتم آری گفت: چرا! گفتم: پیر شده ام و فرزندان و کسانم نمی توانند از عهده اداره آنها بر آیند، گفت: چنین نیست، چنین نیست! من میدانم چه کسی این دستور را به تو داده است آری موسی بن جعفر (علیه السلام) به تو چنین دستوری داده است گفتم: مرا با موسی بن جعفر چکار! هارون گفت، این سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور می دادم گردنت را

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 256@@@

بزنند!**وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 131 _ 132.***

در حدیث دیگری از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم که به علی (علیه السلام) فرمود:

یا علی کفر بالله العلی العظیم من هذه الامة عشرة... و بایع السلاح من اهل الحرب:

ده طایفه از این امت به خدا کافر شده اند که یکی از آنها کسی است که اسلحه به دشمنان اسلام که با آنها در حال جنگند بفروشد.**وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 71.***

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 257@@@