جنّیها به عنوان موجودات مختار، هم صنف خوب دارند و هم صنف بد. اما چه خوب و چه بد، از نظر درجهی وجودی، نسبت به انسان در درجهی وجودی پایینتری هستند و اگر كسی بخواهد با آنها ارتباط برقرار كند باید پایین بیاید. به همین جهت در سوره جن مشخص است که رسول خدا (ص)مستقیماً با جنیان ارتباط برقرار نکردند بلکه خداوند به پیامبر(ص) خبر میدهد و میفرماید: «قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا»؛(7)
ای پیامبر! بگو به من وحى شده است كه تنى چند از جنیان گوش فرا داشتند و گفتند راستى ما قرآنى شگفتآور شنیدیم كه به راه راست هدایت مىكند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز كسى را شریك پروردگارمان قرار نخواهیم داد.
با این وصف؛ جادوگران با بدترین جنیان و شرورترین آنها ارتباط برقرار میکنند. قرآن در مورد جنس شیطان و شخصیت او میفرماید: «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ، أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاء مِن دُونِی وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ، بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا»؛(8) و یاد كن هنگامى را كه به فرشتگان گفتیم آدم را سجده كنید پس همه جز ابلیس سجده كردند، او از گروه جن بود، پس از فرمان پروردگارش سرپیچید. آیا با این حال او و نسلش را به جاى من دوستان خود مىگیرید و حال آنكه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانى براى ستمگرانند.
آیهی فوق میفرماید: اولاً؛ شیطان از جنس جنیان است، با تواناییهای خاصی که جنیان دارند. ثانیاً؛ از امر بندگی پروردگارش سر باز زده است.
چون شیطان جادوگران را مال خودش میداند، در راستای هدف فاسدی که آنها دارند کمکشان میكند. البته دو نوع جادوگر داریم؛ جادوگران قلابی که به واقع جادوگر نیستند و بیشتر با حدسیات کار میکنند و خیالاتی را به افرادی که به آنها رجوع میکنند القاء مینمایند و آنها هم از سر سادگی میپذیرند. ولی بعضی از جادوگران به کمک شیاطین کارهایی از دستشان برمیآید، قرآن در رابطه با جادوگران نوع دوم میفرماید: «وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُواْ، یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ، وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلاَ ینفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ یعْلَمُونَ»؛(9) و یهودیان آنچه را كه شیطان در رابطه با سلطنت سلیمان گفتند، پیروى كردند، در حالیکه سلیمان كفر نورزید لیكن آن شیطانها به كفر گراییدند كه به مردم سحر مىآموختند. و نیز از آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود پیروى كردند با اینكه آن دو فرشته هیچكس را تعلیم سحر نمىكردند مگر آنكه قبلا به او مىگفتند ما وسیلهی آزمایشى براى شما هستیم پس زنهار كافر نشوى ولى آنها از آن دو فرشته چیزهایى مىآموختند كه به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند، هر چند بدون اذن خدا نمىتوانستند به وسیله سحر به احدى زیان برسانند. و خلاصه چیزى مىآموختند كه برایشان زیان داشت و سودى بدیشان نمىرسانید و قطعاً یهودیان دریافته بودند كه هر كس خریدار این متاع باشد در آخرت بهرهاى ندارد، وه كه چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر مىدانستند.
بحث مفصل این آیه را به بعد موکول میکنیم. ولی عنایت بفرمایید که خداوند در آیهی فوق میفرماید: شیاطین به مردم سحر میآموزند. پس موضوعِ نقش شیاطین در آموزشِ سحر به جادوگرانِ واقعی چیزی است که قرآن نیز به آن اشاره کرده است.