فرموده بودید چه کار کنیم خیالاتمان ذهن ما را مشغول نکند و وسوسهها دست از سر ما بردارد؟ باید عرض کنم عزیزان! اشکال کار آن است که ما برای دفع خیالات برنامهریزی نمیكنیم. اگر با برنامهریزی حسابشده، آرامآرام خود را مشغول تفكر و تذكر نماییم، به جای خیالات و وسوسهها، نور معارف بر قلب ما تجلی میکند. آیت الله حسنزاده«حفظهالله» میفرمودند؛ «در دوران جوانی حساب كردم اگر ذهن خودم را مشغول نكنم ذهنم مرا مشغول میكند». واقعاً همینطور است که اگر به ذهن برنامه ندهید، آن با خیالات بیپایه به شما برنامه میدهد. ما مأمور به تدبر در قرآن هستیم و به کمک نهجالبلاغه و روایات میتوانیم ذهن و اندیشه را به پرواز درآوریم. ذهن شما از همان صبح که بلند میشوید شما را مشغول میکند که چه کسی بد است، چه کسی خوب است، چی بخور، كجا برو، ولی اگر به آن برنامه بدهید آن هم یک برنامه الهی، آن را به کمالاتی که خودتان میخواهید میکشانید. وقتی متوجه شدید باید معارف خود را قلبی بكنید با همین رویکرد، ذهن را جهت میدهید. اگر نماز میخوانید با هدفِ نظر به حق، قلب را در صحنه میآورید، اگر کار و فعالیت مادی دارید، با هدفِ خدمت به خلق خدا، قلب را در صحنه نگه میدارید. در ملاقاتِ شبلی با امام سجاد(ع) داریم که حضرت در برگشت از حج از او پرسیدند: آیا هنگامی که احرام به تن كردی جامهی گناه فروگذاردی تا جامهی طاعت بپوشی؟ و آنگاه که به میقات وارد شدی، قصدت ملاقات خدا بود؟ آنگاه که طواف کردی، قصدت آن بود که به خدا پناه بری؟ گفت: نه، فرمودند: پس حج نگزاردهای. امام سجاد(ع) به شبلی میخواهند بگویند باید اعمالِ عبادی، قلبی شود تا به واقع آن اعمال انجام شده باشد. وقتی ده سال، بیست سال، همچنان قلب متوجه حقایق شد، آرامآرام چشمش باز میشود و با آنها مأنوس میگردد و به مقام فرقان و بصیرت میرسد و دیگر آنچنان جذب آن عوالم میشود كه خیالات واهی جذبه ندارند كه انسان را به خودشان مشغول كنند.