وقتی که اشراف (به قول خودشان) و اعیان و متمکنین و یال و کوپال دارها متصدی امور یک کشور شدند قهراً اینها مردم را به حساب نمیآورند، این یک امر قهری است و در مقابل یک قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر شما اگر ملاحظه فرموده باشید، معامله این دولتهائی که ما داشتیم سابق، با مردم مقایسه کنید و معاملهشان را با سفارتخانه خارجی، با سفارتخانههای خارجی، اینها شخصیت خودشان را بکلی (شخصیت هم نداشتند) بکلی از دست میدادند و آن چیزی که در ذهن من است، یکی از سفرا (حالا یا سفیر انگلیس بود، یا یک جای دیگر) آن صدر اعظم وقت را پاشد گلویش را گرفت توی اتاق و زد او را به دیوار در مقابل او آنها سپر انداختند، لکن در مقابل مردم، آنقدر به مردم ظلم میکردند و آنقدر به خیال خودشان به بزرگی و امثال ذلک رفتار میکردند، که همه میدانید.(30)