تربیت
Tarbiat.Org

خود باوری و خود باختگی مجموعه‏ای از فرمایشات امام خمینی قدّس سره الشریف‏
مرکز غدیر‏‏‏

11- هیچ انگاشتن خود

در آن زمان جوانی من یادم هست که چشم من ضعیف شد که الان هم ضعیف هست و در آنوقت امین الملک خداوند رحمتش کند، طبیب چشم بود و من رفتم تهران برای اینکه چشمم را معالجه کنم یک کسی که با ما آشنا و با او آشنا بود، گفت: «بروید پی امین الملک» و ایشان نقل کرد (آن آقا نقل کرد) که فلان الدوله چشمش معیوب شده بود بود رفته بود اروپا پیش اطباء آنجا، آنجا پیش آن طبیبی که رفته بود، پرفسوری که رفته بود، گفته بود که اهل کجا هستی. اهل ایران، تهران. گفته بود، مگر امین الملک نیست آنجا؟ گفته بود یا هست یا نمی‏شناسیم. آنطور که آن آقا نقل می‏کرد، گفته بود: امین الملک از- مثل اینکه همچو چیزی- ما بهتر است. طبیب خوب داریم لکن مغزهایمان، مغزهای غربی شده است خود طبیب‏ها همین طورند. خودشان هم وقتی پیش خودشان بروید می‏گویند دیگر باید بروی اروپا برای اینکه خودشان هم مغزشان اینطوری شده خودشان را گم کرده‏اند، قدرت را از دست داده‏اند، حیثیت، ملیت خودشان را از دست داده‏اند و از دست داده‏ایم همه‏مان تا این ملت از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی‏کند. تا این نویسنده‏های ما کتاب‏هایشان به این وضع است که هر مطلبی که مال خودمان هست وقتی بخواهند بیان بکنند استشهاد به قول فلان خارجی می‏کنند، فلان غربی می‏کنند، تا از این وابستگی شماها در نیائید استقلال پیدا نمی‏کنید تا این خانم‏ها (شما را نمی‏گویم) شما توده هستید، آن خانم‏ها را می‏گویم. تا اینها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا شود اینجا هم تقلید می‏کنند، تا از این تقلید بیرون نیائید نمی‏توانید آدم باشید و نه می‏توانید مستقل باشید. اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید. تا این نویسنده‏های ما، نویسندگان ما، همه حرفهایشان غربی است، این را دست از آن برندارند، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود. تا این اسم‏هائی که در خیابان‏ها و در داروخانه‏ها و در کتاب‏ها و در پارچه‏ها و در همه چیزتان، فقط مساجد است که اسماء خارجی را ندارند آن هم برای اینکه روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آنجور نشده‏اند و الا همه چیز باید یک اسم غربی داشته باشد هم آنهائی که می‏نویسند اسم غربی می‏گذارند، هم شما که می‏خواهید بخوانید، اینهائی که می‏خواهند بخوانند تا یک اسم آنطور نباشد به آن اقبال نمی‏کنند. «والذین کفروا اولیاءهم الطاغوت»(11) آنهائی که کافر هستند، کفران نعمت خدا را می‏کنند مستور است واقعیات پیش آنها، در سطح و در تیرگی هستند که اینها اولیاءشان طاغوت است. کار طاغوت چیست؟ «یخرجهم من النورالی الظلمات»(12) از نور، از نور مطلق، از هدایت، از استقلال، از ملیت، از اسلامیت، اینها را بیرون می‏کند و وارد می‏کند در ظلمت‏ها. در این ظلمات اینها را وارد می‏کنند. ماها الان خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را الان گم کردیم، مآثر خودمان را گم کردیم، تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمی‏شوید. بگردید پیدایش کنید، بگردید شرق را پیدا کنید تا ما اینطور هستیم، تا نویسنده‏های ما آنطور است، تا روشنفکرهای ما آنطور فکر می‏کنند، تا آزادیخواهان ما آنطور آزادی غربی را می خواهند همین است که هست.(13)