تربیت
Tarbiat.Org

خود باوری و خود باختگی مجموعه‏ای از فرمایشات امام خمینی قدّس سره الشریف‏
مرکز غدیر‏‏‏

136- قدم اول بیداری است‏

توجه به یک نکته و تذکر او لازم است ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد و اداره کشور خودش را خودش بکند، لازم است که اول بیدار بشود، در سیر الی الله هم اهل معرفت گفته‏اند که یقظه، بیداری اول منزل است. در طول تاریخ، در این سده‏های آخر، کوشش شده است که ملت‏های جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصیت خودشان نباشند و شخصیت خودشان را اصلاً وابسته به غیر بدانند. این قضیه از سال بسیار طولانی بوده است و هی دائماً رشد کرده است تا این اواخر به رشد تمام رسیده بود. من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد، صد و بیشتر از صد سال از شیخ ما مرحوم آیت الله حائری رحمه الله نقل شد که من بچه بودم، فرموده بودند من بچه بودم در یزد و تازه این لامپا را، لامپاهائی که آنوقت‏ها بود آورده بودند و یک جلسه‏ای درست کرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را گذاشته بودند، یک پله‏هائی درست کرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه دیدند او را، چراغشان قبلاً چراغ‏های غیر از آن ترتیب بوده و یک نفر فرنگی هم آنجا بود، این هر چند دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله‏ها می‏رفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت می‏داد این یک قدری نورش می‏رفت بالا، مردم صلوات می‏فرستادند بعد می‏آمد پائین یک قدری و می‏ماند مردم مشغول تماشا بودند دوباره می‏رفت بالا آن را می‏کشید پائین، مردم باز تظاهر می‏کردند. این از آنوقت‏ها مطرح بوده است که ما حتی نمیتوانیم پیچ یک چراغ را بالا ببریم، این باید فرنگی این کار را بکند، باید از خارج فرنگی‏ها بیایند و دست‏شان را اینطور کنند تا این ماشه چراغ، فتیله را بالا ببرد و بعد هم اینطور کنند تا پائین بیاورد. کم کم این در همه طبقات این انگیزه رشد کرد. من عکس مجسمه آتاتورک را در ترکیه آنوقت که تبعید بودم به آنجا، دیدم که مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا کرده بود و آنجا به من گفتند که این علامت این است که ما هر چه باید انجام بدهیم باید از غرب باشد. به اصطلاح، آتاتورک یک مرد مثلاً روشنی، یک مرد کذائی بوده و در کشور ما هم بعضی از روشنفکرها به اصطلاح گفته بودند که ما باید از سر تا قدم اروپائی و انگلیسی باشیم تا بتوانیم ادامه حیات بدهیم. ما تا نفهمیم که خودمان هم یک شخصیتی داریم، مسلمان‏ها هم یک گروهی هستند و شخصیتی دارند و می‏توانند خودشان هم کار انجام بدهند، تا نخواهیم یک کاری را، نمی‏توانیم و تا بیدار نشویم، نمی‏خواهیم. ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور صنعتی را قادر بر تحققش نیستیم، ملت ما فقط لولهنگ می‏تواند بسازد، کار دیگر از او آید. باور کرده بود این ملت بیچاره روی تبلیغاتی که قدرت‏های پیشرفته و بزرگ کرده بودند و تبلیغات داخلی که وابستگان به آن قدرت‏ها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود یا بسیاری از ما، که غرب یک نژاد برتر است، همانطور که هیتلر این معنا را از قراری که شنیدم می‏گفته است که آلمان یک نژاد برتر است و بعضی از نویسنده ما نوشته بودند که آن عمله ای که در آلمان هست و بیلش را دستش گرفته و لب خیابان ایستاده که برود کار بکند، آن آدم چشم آبی را عقیده بسیاری هست به اینکه برای اداره مملکت مثلاً امثال ما از اشخاصی که در این مملکت هستند بهتر و بالاتر می‏تواند عمل بکند. این طرز فکر، ما را آنطور عقب نشانده بود که اعتقادمان این بود که اصلاً از ما کاری ساخته نیست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود، مستشار لازم دارد، از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانی بیایند تا ارتش ما را بتوانند سروسامان بدهند. ما راجع به صنایع اصلاً نباید صحبتش را بکنیم، ما یک ملت لولهنگ ساز هستیم، ما نسبت به صنایع اصلاً نباید صحبت بکنیم، این صنایع دربست به عهده اروپائی‏ها و آمریکائی‏هاست. ما تا بیدار نشویم از این خواب و تا توجه به این نکنیم که ما هم انسان هستیم، ما هم شخصیت داریم، ما هم ملت‏های بزرگ هستیم، ما هم، مسلمین هم یک میلیارد تقریباً جمعیت با همه وسائل دارند تا این معنا را ما باورمان نیاید، نمی‏رویم دنبال کار یک جمعیتی اگر نشستند و دست‏شان را دراز کردند پیش یک جمعیتهای دیگر که بده به ما، تمام همشان این بود که هر چه می‏خواهند از خارج بیایند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اینجا ببرند در ازای آن چیزی که می‏دهند، این ملت اگر یک میلیون سال هم زندگی بکند، همان حال اول است، تنبل بار می‏آید، بی اراده بار می‏آید. این تبلیغات دامنه داری که کردند و حالا هم باز میکنند، به گوش شما نباید برود، شما باید بیدار بشوید از این خوابی که بیشتر از چند صد سال به ما تزریق کردند و ما را خواب کردند، اول قدم این است که ما بیدار بشویم، بفهمیم که ما هم از جنس بشر هستیم و ممالک دیگر و رژیم‏های دیگر و نژادهای دیگر برتر نیستند از ما، منتها آنها با تبلیغاتشان ما را جوری کردند که همیشه دستمان طرف غرب یا طرف شرق دراز باشد و هر چه می‏خواهیم از آنجا برای ما بیاید. اگر ما بیدار بشویم که ما هم موجودی هستیم مثل سایر موجودات و ما هم انسانی هستیم مثل سایر انسان‏ها و نژاد ما هم نژادی هست مثل سایر نژادها، اگر این معنا را ما توجه به آن بکنیم و بفهمیم که ما باید خودمان برای خودمان وسائل زندگی را فراهم کنیم، خودمان برای خودمان کار بکنیم، اگر دستمان را از شرق و غرب کوتاه کنیم و خودمان مشغول فعالیت بشویم، یاد بگیریم لکن بعد از یاد گرفتن خودمان کار بکنیم، نرویم سراغ اینکه بنشینیم تا حتی یک گلیمی هم که می‏خواهیم، یک پتوئی هم که می‏خواهیم از آنجا بیاورند، یک تفنگی هم که می‏خواهیم از آنجا بیاورند. اگر ما به این معنا توجه کنیم و بیدار بشویم، دنبال بیداری، اراده پیش می‏آید که ما بخواهیم که خودمان وسائل زندگی اجتماعی خودمان را فراهم کنیم با کوشش خودمان، باید کارهای خودمان را انجام بدهیم، مدتی می‏گذرد و ما خودمان صنعتگر خواهیم شد. آنهائی که این صنعت‏های بزرگ را درست کردند، آنها هم انسان‏هائی یک سر و دو گوشی هستند که مثل سایر انسان‏ها، منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند، قبل از اینکه ما بیدار بشویم آنها بیدار شدند وهم خودشان را صرف این کردند که با ایادی خودشان مستقیماً یا به غیر مستقیم ما را غافل کنند، ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمی‏توانید، حتی تزریق کنند که شما نمی‏توانید حکومت کنید، شما نمی‏توانید یک حکومت صحیح داشته باشید، شما نمی‏توانید یک نظام صحیح داشته باشید شما نمی‏توانید یک صنعتی داشته باشید. اگر ما از این خواب بیدار نشویم، هر چه فریاد هم بزنیم فایده ندارد، شعارها فایده ندارد، آن شعاری فایده دارد که از روی علم باشد و توجه البته در یک انقلابی و در یک نهضتی اولش شعارهاست که این نهضت را به پیش می‏برد و اگر این شعارها نباشد، انقلاب نمی‏تواند پیش ببرد، لکن بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل کرد، باید توجه کرد به اینکه ما نباید همیشه دستمان دراز باشد، یک دستمان طرف غرب دراز باشد، یک دستمان طرف شرق دراز باشد، تا این دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است، ما وابسته هستیم، ما که خواهیم وابسته نباشیم باید اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم شخصیت داریم، ما می‏توانیم کار انجام بدهیم. شما دیدید که قبل از اینکه این نهضت حاصل بشود و انقلاب، کم شخصی بود، کم کسی بود که احتمال این را حتی بدهد که می‏شود بر این قدرت‏های بزرگ غلبه کرد، آن هم یک ملتی که همه چیزش وابسته بوده و همه چیزش از آنجا آمده و چیزی ندارد، این یک مسأله‏ای بود که باور کسی نمی‏آمد لکن شما دیدید که وقتی اراده کردید، ملت اراده کرد، دنبالش شد. وقتی ملت بیدار شد که نباید این ابر قدرت‏ها در اینجا حکومت کنند و نباید وابستگان آنها در اینجا حکومت کنند، با اینکه کمال قدرت را آنها آنوقت داشتند در عین حال همین سر و پا برهنه‏های بازار و کوچه و دانشگاه و جاهای دیگر قیام کردند و با وحدت کلمه و با بیداری، دشمن را از صحنه بیرون کردند. اگر ملت ما در این طول مدت این بیست، سی سال، از بیست سال به این طرف باز همان بودند که از پاسبان می‏ترسیدند، اگر یک وقتی میخواستند به کلانتری بروند خوفشان بود که بروند، از اسم شاه کذا میترسیدند، اگر اینها همان‏ها بودند، نمی‏توانستند قیام کنند و این واقعه را، این واقعه اعجاز آمیز را بوجود بیاورند. اول بیدار شدند، با نطق ناطقین نویسندگان، بیدار شدند یعنی نویسندگان متعهد، بعد که بیدار شدند اراده کردند، خواستند، دنبال اراده و خواست قیام حاصل شد و دیدید که چیزی که ملت خواست متحقق می‏شود، ملت ما خواست که نظام جائر سلطنتی نباشد و به جای او یک نظام انسانی اسلامی باشد، این را خواست و این شد. البته نمی‏گویم که الان ما یک نظام اسلامی تمام عیار داریم، لکن این را می‏گویم که آن نظام جائر که همه چیز ما را به دیگران فروخت و از بین برد آن رفت از بین و دست آن ابر قدرت‏ها کوتاه شد از مملکت و ما الان در اول قدم هستیم و باید کوشش کنیم، همه ما کوشش کنیم، همه ملت کوشش کنند، هر کسی در هر جا که هست کوشش کند و کوشش‏اش این باشد که ما باید وابسته نباشیم. اگر دهقان‏های ما در صحراها و در هر جا که هستند این معنا را بفهمند که کوشش باید کرد تا وابسته نبود و هر کس وابسته است و ممکن است که اسارتش زیاد بشود، اگر آنها در بیابانها اینها را احساس کنند، اراده می‏کنند که وابسته نباشند و اراده می‏کنند که ارزاق خود مملکت را خودشان تهیه کنند و اگر در کارخانه‏های ما این معنا را متنبه بشوند که ما باید وابسته نباشیم و ما باید خودمان برای خودمان کار انجام بدهیم، آنها کوشش می‏کنند که کارخانه‏ها را بهتر راه ببرند و اشخاصی که مغز تفکر صنعتی دارند این مغزها را به کار می‏اندازند و بعد از اینکه فهمیدند که باید برای خودمان کار بکنیم و باید صنعت را هم، چه صنعت بزرگ، چه صنعت کوچک را خودمان باید درست کنیم، این مبدا عمل می‏شود که بعد از آن بیداری و این اراده راه بیفتند و مشغول بشوند و تفکر کنند و مغزها را به کار بیندازند و کار خودشان را خودشان انجام بدهند. شما متوقع نباشید که همین امروز بتوانید طیاره درست کنید، میگ درست کنید، البته الآن نمی‏شود اما مأیوس نباشید از اینکه می‏توانیم درست کنیم، باید بیدار بشوید و بروید دنبال این که آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید وقتی این فکر در یک ملتی پیدا شد و این اراده در یک ملتی پیدا شد، کوشش می‏کند و دنبال کوشش این مطلب حاصل می‏شود، یاس از جنود ابلیس است یعنی شیطانها انسان را به یاس وا می‏دارند همه ابلیسهایی که می‏بینید در طول تاریخ ملتهای ضعیف را مأیوس کرده‏اند، همین‏هایی که به ملت ضعیف تزریق کردند که ما هیچ نمی‏دانیم و هیچ نمی‏توانیم، همین‏هایی که به ملت‏های ضعیف به واسطه وابستگی‏شان به خارج گفتند که ما باید غربی باشیم، ما ارتشمان هم باید از عرب برایش یک کسی بیاید، کارخانه‏هایمان هم باید از غرب بیاید، راهش بیندازند، ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید که از جنود الله است در خودمان زنده بکنیم، به خودمان امیدوار باشیم، تکیه به اراده خودمان بکنیم، طبع اراده دیگران نباشیم لکن همه با هم مجتمعاً این اراده را بکنیم تا کار انجام بگیرد. آنهایی که در ارتش هستند، در قوای مسلح هستند، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند که ارتششان قوی باشد و ارتششان و قوای مسلحشان را خودشان اداره کنند دنبال و میتوانند و می‏بینید که توانستند و می‏توانند و آنهایی که در کارخانه‏ها هستند و در کارگاه‏ها هستند و در امور صنعتی هستند خودشان بگویند ما خودمان می‏کنیم و می‏توانیم. امید در خودتان ایجاد کنید، نویسنده ما، گویندگان ما همه‏شان دنبال این باشند که به امید ملت امید بدهند، مأیوس نکنند ملت را، بگویند توانا هستیم، نگویند ناتوان هستیم، بگویند خودمان می‏توانیم و واقع هم همین طور است، می‏توانیم، اراده باید بکنیم. نویسنده‏های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمی‏خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که می‏توانید تا آخر وابسطه به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسنده‏ها، این گوینده‏ها به جای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند، به جای اینکه به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند، اطمینان در ملت ایجاد کنند، استقلال روحی در ملت ایجاد کنند، اگر این خدمت را این رسانه‏های گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند، ما تا آخر پیروز هستیم و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده، ماها که گوینده هستیم، نویسنده هستیم، آنهائی که در مطبوعات چیز می‏نویسند، در رادیو و تلویزیون صحبت می‏کنند، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد و باید مطمئن کرد ملت را. اطمینان داشته باشید که اگر بخواهید، می‏شود و اگر بیدار بشوید،خواهید. شما بیدار بشوید و بفهمید این معنا را که نژاد ژرمن از نژاد آریا بالاتر نیست و غربی‏ها از ما بالاتر نیستند، زودتر کار راه انداختند، مشغول بشوید و کار را انجام بدهید. ژاپن همین معنا را مبتلا بود و بعد بیدار شد و اراده کرد و شد یک مملکت صنعتی که الان صنعت او مقابله می‏کند با آمریکا، هندوستان بیدار شد یا اینکه از همین نژادهائی بود که غیر عربی بودند و غیر آلمانی و غیر ژرمنی بودند که آنها می‏گفتند اینها ابر هستند و اینها نمی‏توانند وقتی ملتشان خواست، شد، شما هم بخواهید، می‏شود. خواستید که سلطنت رجاء پهلوی نباشد و از بین رفت، خواستید که قدرت‏های دیگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند، همین طور شد و الان سلطه ندارند.(139)