هی تو گوشش نخوانید که فرهنگ نمیدانم اروپا و آمریکا. هی تو گوشها خواندند این را، همه چیز باید از آنجا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد، وقتی هم که آزادی میخواهیم یک آزادی غربی خواهیم، ما باید غربی باشیم.، یک آزادی میخواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهائی که شستشو شده است 40 و50 سال،20 و30 سال و به جای مغز ایرانی، مغز اروپائی آمده است، به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است، این به این زودی نمیشود رفعش کرد، این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ، یک فرهنگ مستقل، نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند آنها برای ما دیکته کردند، فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الان عوض شده، غربی شده، وقتی هم حرف میزنیم حرفمان غربی است، وقتی اسم خیابان میگذاریم، اسم خیابانهای غرب رامی گذاریم، اسم اشخاص غربی را میگذاریم، خیابان روز ولت، خیابان کندی، خیابان کذا اینها غربزدگی است، در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا کنید، یک خیابان نادر پیدا نمیکنید خیابانهایمان هم خیابان غربی است، تعارفهایمان هم تعارف غربی است، آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است، همه چیز ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم، این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است.(37)