حال در نظر داشته باش؛ فشار قبر مربوط به چه عالَمی است؟ و در واقع نفس انسان است كه در عالم قبر كه همان عالم برزخ است، درفشار اعمال خود است. در رابطه با اینكه فشار قبر همان فشاری است كه به علت عقاید و اخلاق سوء بر بدن برزخی وارد میشود؛ میتوان به جریان «سعدبنمعاذ» توجه كرد كه از یاران خوب پیامبر(ص) بود و وقتی از دنیا رفت ، حضرت رسول(ص) با پای برهنه تابوت او را به دوش گرفتند و فرمودند: صفوف ملائكه در تشییع جنازه حاضرند، و خود حضرت با دست خود او را در قبر گذاردند. در این حالت مادر سعد خطاب به او گفت: ای سعد! خوشا به حالت، بهشت گوارایت باد. حضرت فرمودند: اینك سعد را به واسطة بدخلقی كه با خانوادهاش داشت فشار قبر فرا گرفت،(بحارج6 ص217) .
پس اولاً: یكی از علتهای فشار قبر، سوء اخلاق است.
ثانیاً: اگر این فشار از طریق قبر خاكی انجام میگرفت مسلماً همه حاضرین آن را میدیدند. پس معلوم است منظور از فشار قبر، فشارِ قبرِ برزخی است و «مَنِ» سعد را تحت فشار قرار داد كه چشم برزخی پیامبر(ص) دیدند و از آن خبر دادند.(24)
سؤال: اگر اصل انسان همان «منِ» اوست، پس چرا هنگام خواندن فاتحه نزد همین قبر خاكی میرویم؟
جواب: چون نفس یك نحوه تعلق به همین بدن خاكی و بالتبع به قبر خاكی دارد، به آن قبر خاكی توجه خاص میكند و ما با رفتن بر سر قبرِ او راحتتر با او ارتباط برقرار میكنیم و دعای ما برای او مؤثرتر است و دعای او نیز روی ما بهتر اثر میگذارد، به شرطی كه با عقیده صحیح و با اعمال صحیح بر سر مزار او برویم.
سؤال: اگر پس از مرگ، این بدن نقشی در شخصیت انسان ندارد و همه چیز مربوط به روح انسان است، چرا روی بدن مرده خاك نمیریزند و لحد میگذارند تا روی بدن مرده خاك ریخته نشود؟
جواب: چون روح انسان در دنیا به بدنش تعلق دارد و پس از مرگ هم تا مدتی به آن بدن توجه دارد و لذا تمام حالاتی را كه برجسم میگذارد روح انسان برای خودش حس میكند و لذا باید بدن را هنگام دفن مراعات كرد تا «منِ» انسان اذیت نشود. حتی دستور دادهاند بدن او را از سر وارد قبر نكنند، چون روح انسان احساس میكند خودش از سر وارد قبر شده و آزار میبیند. حتی بدن متوفّی را باید غسل دهند و تمیز كنند و كفن او هم باید پاك باشد، چون تمام این حالات را برای خود احساس میكند.
در رابطه با تعلق نفس به بدن؛ دو نوع تعلق را میتوان گوشزد نمود. یكی تعلق تدبیری كه نفس از طریق بهكار گرفتن تن، كمال مورد نیاز خود را تأمین میكند، كه در هنگام خواب، در عینی كه نفس از بدن گرفته میشود و به عالمی دیگر میرود، این تعلق برای او باقی است. یك تعلق دیگر هم نفس به بدن دارد كه پس از مرگ نیز این تعلق تا مدتی برای روح نسبت به بدنش موجود است و آن تعلق خاطرهای است. یعنی به جهت اینكه مدتی با این تن زندگی كردهاست و خاطرة ارتباط همواره برای او هست، به بدنش توجه و تعلق دارد، بدون آنكه بتواند بدنش را تدبیر كند. به جهت همین تعلق است كه در دستورات دینی داریم كه وقتی میخواهید به شخص متوفی تلقین كنید، ابتدا بدن او را بهشدت تكان دهید، چون با این تكان دادن، روح متوجه شخص تكاندهنده میشود و لذا تلقین او مؤثر واقع میگردد.
در رابطه با قبر و برزخ و نفس انسانی؛ مطالب بسیار گسترده است، قصد ما روشنكردن معرفت به این نوع معارف ازطریق معرفت نفس است وگرنه اصل موضوع را در كتابهایی كه در مورد برزخ و قیامت بحث كرده باید تعقیب نمود، كه از جمله این كتب، میتوان جلد 8 و9 اسفارملاصدرا(ره) و یا «معاد یا بازگشت به خدا» از آیتاللهمحمدشجاعی را نام برد.