همچنانكه «نفس» باطنِ « تن» است، «عالَم برزخ» هم باطنِ «عالَم ماده» است و در هنگام مرگِ انسان؛ زمین، « قبرِ تن» و برزخ، « قبرِ من یا نفس» خواهد بود.
علت آنكه بعضیها در مسألة معاد گرفتار شك شدند، یكی نشناختن نفس است كه انسان را بهكلی با بدن یكی گرفتهاند و متوجه تجرد روح نشدهاند، ودیگری هم مسأله نشناختن قبر است كه گمان كردهاند منظور از قبر در نصوص اسلامی، همین قبرخاكی است، در حالی كه به صراحت در روایات ما هست كه منظور از عالم قبر، همان عالم برزخ است.
عمربنیزید میگوید: امامصادق(ع) در بارة اینكه شیعیان عذاب قیامتی ندارند فرمودند: « ....... وَلكِنّی وَاللهِ اَتَخَوَّفُ عَلَیْكُمْ فِی الْبَرْزَخ »(22) ولیكن خدا میداند من نگران شما هستم در برزخ كه در آنجا عذاب دارید. پرسیدم: «مَاالْبَرْزَخ؟» برزخ چیست؟ «قالَ: اَلْقَبْر» فرمودند: برزخ همان «قبر» است. و غفلت نباید كرد قبرِ حقیقی انسانها همان عالَم برزخی است. عالم برزخی كه عالمی است مجرد و مثل نفس انسان زنده است و شعور دارد، و بنا به فرمایش امامصادق(ع) این قبر هر روز میگوید: «من خانة غربت هستم.....»(23)