تربیت
Tarbiat.Org

روضه‏های استاد فاطمی نیا
محمد رحمتی شهرضا

(3)

السلام علیک یا امیر المؤمنین و یا قائد غر المحجلین (9) و یا امام العالمین و یا سید الوصیین
مصیبت امیرالمؤمنین خیلی مصیبت بزرگی است.
خدا نکند انسان بخواهد معصیت کار بشود اسمش مسلمان بشود ولی کارهایی بکند که مورد اعتراض یهود و نصاری بشود. انسان وقتی فکر می‏کند یک نفر یهودی در مجلس یزید بود یک حرف عجیب و خیلی خوبی زد که آدم را آب می‏کند - امام زمان ما را ببخشید می‏خواهم در مظلومیت امیر المؤمنین چیزی بگویم - یهودی پرسید این سر برای کی است؟ در مجلس، همه جور آدم بودند. گفتند سر پسر دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است. گفت ای یزید! من به هفتاد واسطه به حضرت داود می‏رسم بین من و حضرت داود هفتاد پدر است و این یهودی‏ها این را می‏دانند؛وقتی در معابر، می‏روم می‏آیند خاک پای مرا بر می‏دارند به چشم خودشان می‏مالند. تو چطور پسر پیغمبر را کشتی؟
یک وقت اصلا عمق جنایت خیلی است، ولی از بس گفتند و شنیدیم عادی شده است. آدم یک شبحی از امیرالمؤمنین ببیند مست می‏شود. من در قم یک نفر را می‏شناختم - خیلی وقت پیش بود - شنیدم که یک شبح تاری از امیرالمؤمنین از دور نشانش داده بودند؛اصلا مدتی این آدم روی پای خودش نبود. نمی‏دانم چطور شده بود که آن حالت رفت.
گفت ملائکه دلشان برای امیر المؤمنین تنگ می‏شد. رفتند در خانه خدا گفتند: خدایا ما دلمان برای علی تنگ می‏شود چکار کنیم؟ بی قرار می‏شویم. این قدر عزیز است. خدا یک فرشته به صورت امیرالمؤمنین آفرید و فرمود: اگر دلتان تنگ شد به این فرشته نگاه کنید آرام شوید .پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین را به یک مسافرتی فرستاده بود .ام سلمه می‏گوید دیدم پیغمبر نشسته و دعایی را می‏خواند که عجیب است. ام سلمه نیمه اول دعا را شنید. چقدر برایش تعجب بود. نیمه دوم را شنید تعجب برطرف شد. این حدیث را بزرگان تسنن آورده‏اند. ابن اثیر جذری در جلد نهم جامع الاصول آورده (10) ام سلمه دید پیامبر می‏فرماید: (اللهم لا تمتنی)؛خدایا! مرا نمیران! خدایا! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چرا همچنین دعایی می‏کند؟ چون اینها همیشه به سوی لقاء خداوند پرواز می‏کردند. چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرماید: مرا نمیران؟ یک صاحبدلی، ظریفی، در تهران داشتیم که می‏گفت: مردم می‏آیند بحث می‏کنند که معراج را اثبات کنند که پیغمبر چطور بالا رفت؟ می‏گفت: اینها اگر راست می‏گویند اثبات کنند اصلا پیغمبر چطور روی این زمین ماند؟! آخر، اصلا مال اینجا نبود. نور بود. چطور روی زمین ماند؟! چرا پرواز نکرد؟ اینها با مشقت اینجا زندگی می‏کردند. برایشان زندان بود. بی خود نیست امیرالمؤمنین می‏گوید: (فزت و رب الکعبه) (11)
علی کل حال، ام السلمه (رضوان الله علیه) شنید: (اللهم لا تمتنی) نیمه دوم دعا را که شنید تعجب برطرف شد. دید پیغمبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم دست خود را بلند کرد که اللهم لا تمتنی حتی ترینی علیا؛خدایا! مرا نمیران تا یک بار دیگر، علی را ببینم.
ام سلمه می‏گوید: یک دفعه یادم افتاد که علی بن ابی طالب علیه السلام در مسافرت است.