(1)
حضرت فاطمه علیها السلام چند تا عیادت کننده، داشته است چند رقم بودند چند نوع بودند. اما عظمت را ببین! استنباط کن که چگونه است. عیادت کننده خصوصی هم داشته است. ام سلمه (ره) زن خوب و محترمی بود. از جمله زنهایی که اهل بیت علیهم السلام از اینها راضی بودند و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این خانم، ظرفیتی دیده بود که اجمالا بگویم که یک چیزهایی را به او میگفت. زنهای دیگر هم داشتند که آنها دشمن خانگی اش بودند، سوره مبارکه تحریم نازل شد که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را اذیت کردند ان تتوبا الی الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر (22)
ام سلمه خودش هم دیگر نامحرم بود. به جای مادر حضرت زهرا علیهاالسلام بود. آمد خصوصی و دو به دو گفت: دختر پیغمبر! حالت چطور است؟
ببینید دیگر اینجا مجلس نبود که خانم بخواهد تبلیغات کند و آن درد دل را ظاهر کند - باز هم خجالت میکشم از دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم - از پهلویش و از بازویش چیزی نگفت. فرمود: ام سلمه بین دو تا غصه، دارم از بین میروم. خانم! آن دو تا قصه چه چیز است؟ فرمود: سید انبیاء، پدرم از دست دادم، وصیتش مانده، آن هم حال و روز وصیش است...
(2)
اسماء میگوید: من رفتم خدمت حضرت زهرا علیها السلام. اسماء بنت عمیس زن خوبی بوده، اهل بیت علیهم السلام از او راضی بودند. خانم فرمودند که اسماء! این دفعه که تو میروی و به اینجا برمی گردی مستقیما وارد اتاق من نشو! من را صدا بزن! اگر جواب نشنیدی، باز هم صدا بز نشنیدی، بار سوم.
اسماء میگوید: رفتم و برگشتم. دیگر حضرت فاطمه علیهاالسلام چیزی بگوید، واجب میشود. زیرا معصوم است، مطهر است، متصل به غیب است. اگر بگوید این کار را بکنید، واجب میشود. بگوید: این کار را نکن، باز هم واجب میشود. خدایا من که قابل نیستم، ما از آنها نیستیم که با آبروی تو و اولیاءت بازی کنیم. اما امروز در جوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام توقع داریم، مورد اشراف فاطمه زهرا علیها السلام واقع بشویم. بگذار سادهتر بگویم، طلبهها جوانند، عزیزند. ان شاء الله در آینده برای اسلام زحمت میکشند. هر کس مورد اشراف واقع بشود زیر ذره بین خانم قرار بگیرد؛ که این نمیشود مگر با به دست آوردن صفات عالیه و نمازهای واجب و روزه و رسیدن به حلال و حرام که اگر این صفات عالیه را بدست آورد، زیر ذره بین خانم قرار میگیرد گفت:
تقدیر به یک ناقه نشانی دو محمل - لیلای حدوث تو و سلمای قدم را
نمیدانم چه شده که ناقه ما را در خیمه امیرالمؤمنین خواباندند اجمالا این طور است. دیگر بقیهاش را شما حساب کنید. وقتی زیر ذره بین قرار گرفتی، آن وقت دیگر عالم عوض میشود. آن ولی خدا که سید و مجتهد و آقاست،(دامت برکاته) که نامش را نمیبرم گاهی خدمتش میرسم ، میبینم سر ریزی میکند. زیر اشراف خانم که قرار بگیرد چیزی نمیبیند. نشسته، مردم حرف میزنند، بی اختیار میگوید: مادرم فوق العاده بود. مادرم خیلی بزرگ است. سر ریزی میکند. خدایا! امروز ما را تحت اشراف خانم قرار بده.
اسماء میگوید صدا کردم دیدم جواب نیامد. خدایا چه خاکی به سرم بریزم. نکند یک مرحله دیگر هم جواب نیاید. دفعه دوم، دفعه سوم، جواب نیامد. این جا نکتهای است که اگر بگوییم امیرالمؤمنین صبر داشته، اینجا منقبت نیست. مثل اینکه تو بگویی فلان مرجع تقلید نماز صبح میخواند این منقبت نیست باید یک جوری بگوییم که منقبت بشود. این ابی الحدید با اینکه سنی است، معتزلی است صبر و حلم امیرالمؤمنین را یک جوری گفته که آبرومندانه است. خیلی خوشم میآید. میگوید: و اما حلمه علیه السلام یکاد یکون معجزة حلم و صبر امیرالمؤمنین علیه السلام نزدیک است که معجزه بشود. صاحب این خبر اسماء میگوید: وارد شدم دیدم ریحانه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفته، ناله میزدم، خاک بر سرم میریختم. اما یک وقت دیدم که مصیبتم دو تا شد و آن این بود که گفتم به امیرالمؤمنین چی بگویم؟ این جا یاد آن جمله ابن ابی الحدید بیفتید که میگوید: نزدیک است حلم و صبر او معجزه بشود. میگوید دیدم تکلیف از من برداشته شد آقا خودش آمد ولی چه آمدنی! دیدم زانوهایش دارد میلرزد. مطلب خیلی بزرگ است. روز شهادت است و الا این نکته را نمیگفتم. یک بار، دو بار، در تمام عمرم شاید گفته باشم. اما روز شهادت است.
ببینید ما بی مدرک حرف نمیزنیم دیدید که حرف را میگویم و منبع را ذکر میکنم ولو به درد ده نفر بخورد، یا یک نفر. اما یک وقت اگر مدرک را پیدا نکنیم شخصیت هایی داریم که گفتار آنها مدرک است. مثلا علامه امینی (ره) اگر حرف بزند این مثل این است که در کتاب است. فرقی نمیکند. این را که میگویم نیافتم ولی از او نقل میکنند. سری هم در آن است که از عقل ما خارج است. میگویم که گریه کنید. سرش را هم از خدا بخواهید. او فرموده بود: در که به پهلوی خانم خورد، همان جا گفت یا مهدی! وقتی که بچهها آمدند در کنار بدن مادر (دیگر امام معصوم میگوید، معصوم، شهادت میدهد)
میگوید: به خدا دیدم وقتی بچهها آمدند دستهایش را باز کرد.
(3)
خدایا! تو اسماء و صفاتت را به ما ناقابلها شناساندی. ما فهمیدیم که تو اکرم الاکرمینی، تو ارحم الراحمینی، کریم بودی و سفره انداختی ما هم نشستیم. اگر مهمان بدی بودیم، به خاطر آن مهمان عزیزت، - امام زمان علیه السلام - همه ما را ببخش.
شیعیان رسم نورانی دارند، ختم مجالس را با نام مادر امام زمان علیه السلام حضرت صدیقه کبری علیها السلام میگیرند. من امروز مجلس داشتم. ظهر به من الهام شد، به حضرت زینب کبری توسل کردم و بحمدالله یقین کردم که خدا به من و به آنها یک چیزی داد، بهر حال میرویم در خانه مادر، نمیشود. خدایا! ختم این مجلس را، ختم سوزها و نمازهایتان را همه به نام صدیقه کبری علیها السلام قرار بده. حاشا به کرمت! که ما را محروم کنی. خدایا! به این خانم قسمت میدهم که هر کم و کسری داریم، گنهکاریم، روسیاهیم، هر چه که هستیم، خدایا! به حق صدیقه کبری تمام کسرهای ما را به عافیت جبران کن!
(السلام علیک یا سیدتی یا ام الائمه). بارها عرض کردم که لازم نیست همه چیز را بگویم. اینها این قدر بزرگند و این قدر مصیبت دیدهاند که حتی زیارت نامه شان مصیبت است. من به عنوان یک شیعه، به عنوان یک سید روسیاه، هیچ وقت مصیبتها را نمیتوانم بگویم. حالا شما زیارتنامه شان را جمع بندی کنید میشود مصیبت. میگوید:(السلام علیک یا بنت رسول الله) (23) سلام بر تو ای دختر پیغمبر! چه دختری؟! به سلمان فرمود: که سلمان! هر وقت دلم برای اهل بهشت، تنگ میشد، عطر فاطمه علیهاالسلام را استشمام میکردم. یک همچنین دختری.
خدایا به حق این خانم، به ما عیدی بده! بر ما این عید را مبارک و عافیت گردان. هر چه در ماه مبارک و شب عید شیعیان از تو خواستند مرحمت کن. مرضای اسلام را شفا عنایت فرما. گرفتاریمان را آسان کن.
این بند او) بند دوم (السلام علیک یا زوجة ولی الله) سلام بر تو ای همسر امیر المؤمنین. بند سوم (السلام علیک یا ام الحسن و الحسین). سلام بر تو ای مادر حسن علیه السلام و حسین علیه السلام. یک شعری هست حتما شنیدهاید. اما برای روضه امشب برایتان بخوانم. خیلی از این شعر خوشم میآید. این را شاعر توانمند و کبیر، شیخ عبدالحسین اعظم نجفی (رضوان الله تعالی علیه) میگوید: ببینید چقدر علمی است.
و اذا اتت بنت النبی تشکوا لربها - و لا تخفی علیه خافیه
و به یاد بیاور وقتی که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیاید در محشر شکایت کند. مگر برای خدا چیزی مخفی است؟ نه! (و لا تخفی علیه خاقیة) چیزی بر خدا مخفی نیست. منتهی یک کسانی بودند که عده آنها یک چیزی میدانستند که خانم شکایت میکند و آنها رسوا میشوند. قل ان الاولین و الاخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم (24) در بیت سوم چیز عجیبی میگوید. تمام سنیها آن را نقل کردهاند که خدا به خاطر خشنودی حضرت زهرا علیها السلام خشنود میشود و بخاطر غضبش، غضبناک میشود. اصلا خانم ولو نفرین و شکایت هم نکند، همین که غضبناک بشود، اثر وضعی دارد. این را دقت کنید اینها را در قالب شعر آورده است آن هم چقدر ماهرانه!
و الله یغضب للبتول بدون ان تشکوا - فکیف اذا اتیته شاکیة
خدا برای غضب بی شکایت این خانم، غضبناک میشود چه میشود که شکایت هم بکند؟! خب! در شکایتش چه میگوید؟ یک بیت شعری است که هر مصرعش یک باب شد. چه میگوید در شکایتش مصرع اول این است؛ خدایا! انتقام بگیر از آن هایی که بچههای مرا کشتند. این مطلب عمومی است، معنایش عام است. مصرع بعدی خاص است. دقت کنید لطیف است. ان شاء الله به سلامت و عافیت همه اتان محرم را درک کنید. ان شاء الله عزاداری میکنید و در آستان ابی عبدالله علیه السلام مستقر میشوید. از چه کسی انتقام بگیرد؟ از آن هایی که دختران حسینم را سوار شترها کردند. (گریه استاد و حضار)
(4)
محمد جمال در قالب شعر میگوید که خانم روح زندگی است و در مدحش کلی صحبت میکند، بعد میگوید قف به قلم خودش میگوید: که بایست؛ (فی مدح البتول و فی مدیحها) ای قلم! از مدح حضرت زهرا علیهاالسلام بایست. چون در مدحش زیاد حرفها زده شده است. میگوید: بیا برویم دنبال چیز دیگری که باور کردنی نیست میگوید: بیا عقب برگردیم از تاریخ بپرسیم یک چیزهایی تاریخ میگوید که ما را تکان داده است. چی گفته؟ میگوید با این همه مدح و عظمت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم میگوید من به قربانش بروم وقتی که به تاریخ بر میگردیم تاریخ میگوید: در به پهلویش زدند .راست میگوید؟ حالا که به اینجا رسیدید این قضیه را میگویم اما در این مجلس حضرت زهرا علیها السلام تعهد اخلاقی میدهیم که ضایع نکنیم، این شرط است. این همه زن و مرد یک ماه عزاداری کردند الان هم چراغ خاموش است نکند از من بشنوید و بروید در یک مجلس بی برکت و بی رونق این را بگویید. من هیچ وقت روضه مکشوف نمیخوانم اما امشب یک پردهای بر میدارم. که ان شاء الله از خانم، چیزی بگیرم و برویم بیرون.
این قضیه را که میخواهم بگویم، دو سه بار بیشتر در عمرم نگفتم آن هم یا محرم بوده یا فاطمیه بوده، آن هم در مجلس تاریک، آن هم در مجلس با حال - دقت کنید - دیگر این را از من نخواهید شنید خوب گوش بدهید.
یکی از علماء که سید و عرب هم بود. یک کتاب نوشته بود در فضایل اهل بیت علیهم السلام، 25 سال طول کشیده بود. بالاخره نابرده رنج گنج میسر نمیشود. (و ان لیس للانسان الا ما سعی) (25) بالاخره باید زحمت کشید تا یک چیزی به آدم بدهند. یک عالمی بوده حالا آن عالم چی بوده؟ ولش کن. هر چی بوده، نمیدانم. در آن عالم، سید که مجتهد هم بوده و دو، سه سال پیش مرحوم شد. میگوید: آمدند، گفتند: دوازده امام با وجود نازنین صدیقه کبری علیها السلام در یک جا هستند میخواهی بیایی ببینی؟ گفتم: چرا نمیآیم! گفت: برایت اجازه گرفتیم. میگوید آمدم که بروم ولی یک شوری در دلم افتاد و آن این بود که گفتم: این خیلی خبر بزرگی است، ولی خدایا! من سیدم، اگر الان بروم و خانم چادر به سرش بکند چه کنم؟ یک عمر عمامه مشکی بر سر گذاشتم. ولی اگر خانم، چادر به سرش نکند به چه زبانی تشکر کنم. در خوف و رجا بودم. اما دیدم چارهای نیست، باید بروم و وارد اتاق بشوم، وارد شدم دیدم خانم نشسته ولی چادر به سر نکرد. فهمیدم نسبم درست است. همان جا به سجده شکر افتادم. بعد گفتم مادر!: ناقابلم. اما حالا که خدمت شما رسیدم، دو تا سؤال دارم، او عرب بود. من هم به حضرت زهرا علیهاالسلام قسم! عهد کردم جمله هایی که بین او و بی بی رد و بدل شد، هیچ وقت ترجمه نکنم نقل به معنا کنم. جمله اول را نقل به معنا میکنم. نمیتوانم بگویم. جمله دوم را قدری باز میگویم. گفت که: گفتم مادر! ما عمری نوشتیم، زحمت کشیدیم. این درست است که امیرالمؤمنین را با آن وضع به مسجد بردند؟ این درست است؟ میگویم خانم این قدر ناراحت شد که سر را پایین انداخت، ساکت شد. بعد سرش را بلند کرد یک جواب داد که گفتم من هیچ وقت نمیگویم فقط نقل به معنا میکنم، میگوید خانم به شدت ناراحت شد بعد فرمود: بلی! امیرالمؤمنین را خیلی اذیت کردند، همین. آخر میدانید وقتی در بستر شهادت افتاده بود زنهای مدینه رفتند احوال پرسی کنند. عظمت را ببین ؟ گفتند: خانم حالتان چطور است؟ نمیتوانست بگوید از ورم بازو نخوابیدم؟ اما خانم مسیر سؤال و جواب را عوض کرد. فرمود: چرا با علی در افتادید؟
این سؤال اول. امام زمان مرا ببخشید. و اما سؤال دوم. گفتم که مادر! میخواهم بفهمم ما یک چیزهایی نوشتیم. یک مشت از دشمنان ما میآیند و میگویند که نخیر! این طور نبوده، بعضیها این ظلمهایی که به خانم شده با تمام بی شرمی، در کتابهایشان رد کردند که نخیر! این طور نبوده. گفتم: مادر! میخواهم از خودت بپرسم بگویم این درست است که تازیانه به بازوی تو زدند؟ دیدم خانم ساکت شد. جواب نمیدهد. در جواب سؤال اولی یک جمله گفت. ولی در اینجا هیچ نمیگوید. گفتم نکند بد کردم که پرسیدم. بعد دیدم نه! این جوابش با جمله نیست. یک قدری صبر کردم دیدم آستینش را زد کنار. دیدم بازوی خانم هنوز هم نیلگون است.
(5)
یادم میآید در مجلس سیدی منبر رفته بودم. یکی از اولیای خدا چسبیده به منبر، نشسته بود. این را میگویم که مطلب مهمی است. آن ولی خدا کسی بود که وقتی از دنیا رفت، همان، صاحب نظران گفتند: در برزخ حکومت دارد. آدم کوچکی نبود. خیلی هم باطن دار بود. صحبت در حال تمام شدن بود که این ولی خدا از پایین منبر گفت: حضرت زهرا! حضرت زهرا!
در مجلس سادات باید از مادرشان نام برده شود. صاحب عزا اصلا خود مادر است. هیچ وقت یادم نمیرود.
دعبل را ملاحظه کنید. آدم فوق العادهای بوده است میآید خدمت امام رضا علیه السلام. خدمت معصوم رسیده. ببینید چه نبوغی به کار میبرد. اصلا این قصیده طولانی، در طول تاریخ اسلام نظیرش نیامده حتی سنیها متعصب، مداح این قضیهاند. یاقوت در معجم الادباء مینویسد: (و هذه القصیدة من اسنی المدائح) این قدر این قصیده بالاست، مثل این است که از عرش آمده. وقتی خدمت حضرت میآید و در کل قصیده یک مخاطب دارد که صدای ناله حضرت را بلند کرده است. این مخاطب، وجود نازنین صدیقه کبری است. این دلیل عظمت دعبل است، فهمیده که خطاب را به چه کسی بکند که جامع باشد. دعبل، اسم مخاطب قصیده را که آورد صدای گریه حضرت بلند شد. گفت:
افاطم لو خلت الحسین مجدلا - و قد مات عطشانا بشط فرات
این بیت بعدی را من خیلی با مضایقه میخوانم. دهنم بسته است الحمدالله مصیبت مکشوف نمیخوانم. چون ان شاء الله بنا نداریم اولیای خدا را اذیت کنیم. اما حالا که میبینم همه اهل علم و استاد و طلبه هستند میگویم. آقایان! جانم میلرزد وقتی میگویم:
اذا للطمت الخد فاطم عنده
دختر پیغمبر! اگر کربلا بودی، سیلی به صورت خودت میزدی
و اجرت دمع العین فی الوجنات
خیلی عظمت دارد. با دست آزرده، با پهلوی آزرده، وقتی زنهای مدینه از او احوال پرسی میکنند و میگویند: خانم! حالتان چطور است؟ یک کلمه از دستش نگفت، اگر میگفت از درد پهلو نخوابیدم درست بود یا نه؟ میگوید: شما چرا با علی در افتادید؟
(6)
ختام مجلس به نام حضرت زهرا علیها السلام باشد.
خدایا! ما خوشحالیم. اگر چنانچه گنهکار هستیم هر چه هستیم این اعمال ما یک روحی دارد که اعمال مخالفین ما آن روح را ندارد. روح اعمال چیست؟ روح اعمال، ولایت اهل بیت است. روح اعمال ارادت به خاک پای حضرت زهراست علیهاالسلام.
شیعیان رسم نورانی دارند که مجلس را به نام این بزرگوار تمام میکنند. من به شما گفتم که از حضرت آیة الله بهاء الدینی کرامتهای زیادی دیدم. یک شب کرامتی که به چشم خودم دیدم این بود که یک گرفتاری بود. - خدا برایتان پیش نیاورد - چه گرفتاری! گفت: برویم پیش آقا و بگویم: آقا مرا دعا کن! با یک زحمت رفتیم و آقا را پیدا کردیم. دو تا کرامت از ایشان در آن شب دیدم. رفتیم، راه را گم کردیم شاید سه ساعت سرگردان شدیم تا ساعت دوازده بعد از نصف شب. به آن خانه که آقا در آنجا بود، رسیدیم. من به رفقا گفتم: بیایید در نزنیم ببینیم اگر صدای حرف زدنی، صحبتی، رفت و آمدی، میآید بزنیم. گوش دادیم دیدم که خوشبختانه حرف میزنند و چراغ روشن است پس بیدارند. در زدیم رفتیم دیدیم آقا همینطور نشسته. فرمود میخواستم بخوابم دیدم دارید میآیید نخوابیدم. همین طور آنجا نشسته بودم، با دو چشم، دیدم که لب از لب برنداشته بود میخواست بگوید که مرا راهنمایی کن. هنوز هیچ چیز، نگفته بود که آقا رویش را کرد به طرف او و فرمود: چه کسی از حضرت زهرا علیها السلام بهتر؟ فقط متوسل بشو! کی از حضرت زهرا بهتر؟
ای جان ما به قربان این بزرگوار! حدیث کساء را که میخوانید؛ تأمل و با حضور قلب باید بخوانید. حدیث کساء برای ما شیعیان یک اکسیر اعظمی است. قدرش را نمیدانیم. در آنجا چه میگوید؟ به ملائکه میگویند: اینها کی اند؟ میگوید: (هم فاطمة و ابوها). از حضرت زهرا شروع میشود. الله اکبر! ما نمیدانیم اینها کی اند از عقل ما خارج است. این فاطمه است و این پدرش است، این هم حسن و حسینش است این هم همسرش است علیهم السلام.
خدایا! شب عید فطر است، من نمیخواهم به این شیعیان یک چیز تندی بگویم. ولی این قدر میگویم که خانم خیلی عظمت دارد، خیلی مقام دارد. دیگر اینها چیزی نیست؟ بخشنامه کنیم با هم انجام بدهیم، بعضی چیزها هست که شخصی است و قائم به خودت است. تو خودت باید بدون این که کسی بفهمد با تمام جانت بگویی: (یا مولاتی یا فاطمة! اغیثینی) (26) دستت را میگیرند شکی در این نیست. حضرت علیهاالسلام مرده را زنده میکند.
این مسأله خیلی مهم است نمیخواهم چیز تندی بگویم دل شیعیان را در این شب آزرده کنم ولی اجمالا فقط دو جمله زیارتنامهاش را میخوانم. من یک وقت حساب کردم. این قدر این بزرگوار، مظلوم است که زیارتنامهاش هم روضه است. میدانید که اهل مصیبت تند نیستم. ایام فاطمیه در این مجالس که میروم ماتم میگیرم که یک وقت کسی نیاید و مصیبت تند حضرت را بگوید. مثل این است که سیلی به صورتم میزنند. میخواهم زمین باز شود بروم. از بعضی مجالس فرار میکنم بعضی چیزها را نباید مکشوف بگویند آخر امام زمان دلش به درد میآید من به جهنم! اینها نمیدانند دیگر، نمیدانند. حالا من مرتب بگویم. چرا نمیدانند؟ چون هیچ کس نگفته مگر یک نفر، آدم ناقابل مثل من. من هم که دادم به کجا میرسد؟ میگویم نگو در وسط کوچه فلان این دم را نگیر! این دم گرفتنی نیست. کی به این چیزها متوجه میشود؟ احتمال هم نمیدهند، شاید یک سری باشد که ما این قدر گلویم را پاره میکنیم. خانمی که زیارتنامهاش روضه است. من زیارتنامهاش را میخوانم اگر روضه نبود مرا از منبر پایین بکشید. ببینید چی میگوید؟
سلام بر تو ای دختر پیغمبر! دختر پیغمبر که میگوییم، فقط دختر و پدری نیست. احمد بن حنبل میگوید: وقتی اسم خانم میآمد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سه مرتبه می فرمود: (فداها ابوها) (27) من فدای فاطمه بشوم (فداها ابوها).
(السلام علیک یا بنت رسول الله) ببین اینها کارهای خداست ماه رمضان هم با سلام بر حضرت زهرا دارد تمام میشود. برادرها و خواهرها! خوشحال بروید. امشب عیدمان با سلام به مادر امام زمان آغاز میشود. خدایا تو را شکر میکنیم که این طور برای ما پیش آوردی. (السلام علیک یا بنت رسول الله) این یک فراز.
این فرازها را دقت کنید. اینها به هم ربط دارند. یک انسجامی است، یک بافتی است، این بافت را در ذهن زائر میگذارد، بعد نتیجه میگیرد که میگویم زیارتنامهاش هم روضه است. در فراز دوم (السلام علیک یا زوجة ولی الله) سلام بر تو ای همسر علی، ای همسر امیرالمؤمنین. فراز سوم: (السلام علیک یا ام الحسن و الحسین) سلام بر تو ای مادر حسن و حسین: این انسجام را وقتی بوجود میآورد، میگوید: (السلام عیک ایتها الصدیقة الشهیدة)؛ سلام بر خانمی که تو شهید بودی. - امام زمان (عج) من را ببخشید - مادرتان را که این جور زیارت میکنند این جمله آخر چرا بوجود آمده؟ آدم آتش میگیرد. با وجود این جملهها باز هم مصیبت مکشوف لازم است؟
تمام برکات، از وجود این بزرگوار است. نور عالم با حضرت صدیقه کبری علیها السلام است هر کس در زمین است سر سفره حضرت صدیقه طاهره علیها السلام است مردم خبر ندارند. صلوات الله علیها و علی ابیها و امها و بعلها و بنیها.
خدایا ما چون چیزی نداریم خودمان را به دامن اولیاءت انداختیم. تو را به امام زمان و به مادرش زهرا علیها السلام ما را ببخش. خدایا مهمان بدی بودیم داریم میرویم ولی ما را ببخش.
به حق این دو بزرگوار که شب عیدمان را به نام دختر پیغمبر به نام کسی که پیامبر میگفت این پاره تن من است. روح من است. شروع کردیم تو را سوگند میدهیم که خدایا هر شیعهای در این ایام، هر دعایی کرده مستجاب کن.