(1)
آمدن جابر به کربلا مسلم است. منتهی کدام اربعین آمده بوده است من نمیدانم؟ ای بسا در طریق تحقیق باشم. نمیدانم. به هر حال، اربعین بوده که آمده. شکی در این نیست. عطیه یکی از علمای آن زمان است. عطیه عوفی که هم در کتب شیعه از او روایت نقل شده و هم در کتب اهل تسنن از عطیه مطلب نقل شده است .روایت نشان میدهد که جابر گفت: عطیه! دستم را بگیر و من را ببر کربلا تا عزیزم حسین را زیارت کنم. من گاهی به دوستان میگویم از این مردان قدیمی و عباد و زهاد، چند جور میشود استفاده کرد. یک وقت میشود از اینها چیزی میپرسی، یک وقت هم تماشایشان بکنید ببینید چه کار دارند میکنند همهاش سؤال پیچ کردن درست نیست. عطیه یک آدم فهمیدهای بوده. میگوید وقتی که من دستش را گرفته بودم، این یار قدیم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را در راه خواب تماشا میکردم که این مرد چه کار میکند. دیدم مرتب تسبیح و تقدیس و خدا از دهان این مرد خارج میشود. تا رسیدیم به یک نهر آب و شریعهای. گفت بگذار من غسل به جا بیاورم. رفت غسل به جا آورد و لباسهای پاکیزهای پوشید. دوباره دستش را گرفتم، دیدم قدمهای کوتاه بر میدارد. وقتی در کنار قبر رسیدیم گفت که دست من را روی قبر بگذار! حالا این را من اضافه میکنم، نمیدانم چه رابطهای بین تربیت و این پیرمرد دل سوخته بود که میگوید: تا دستش به قبر شریف رسید گریه شروع شد به حدی گریه کرد که بیهوش شد من رفتم و از نهر، آب آوردم و به صورتش پاشیدم. دیدم دوباره به هوش آمد دارد زمزمه میکند استراق سمع کردم دیدم میگوید: (حبیب لا یجیب حبیبه) (80) آقا چرا جوابم را نمیدهی من از راه دور آمدم. اینجا یک نکتهای برایتان بگویم. چون آیت الله گلپایگانی خودش اهل گریه بود. گفتند ایشان برای امام حسین علیه السلام گریه کرده بود و یک دوایی لازم بود در چشمشان ریخته شود. فرموده بودند که درست است این دوا هم پاکیزه است و هم خوب است ولی الان یک قدری دست نگه دارید. زیرا نمیخواهم با اشک امام حسین علیه السلام چیزی مخلوط بشود. میخواهم که این، خالص در چشمم بماند.
این نکته را بگویم ان شاء الله در ذهن عزیزان طلبه میماند. نورانیت دارد. و آن این است که اگر جابر گریه میکرد دو تا علت داشت و ای بسا گفته نمیشود. به نظر قاصر من حقش ضایع میشود. خیلیها بودند که امام حسین علیه السلام را دوست داشتند و این تعبیر من است. خیلیها بودند قربان صدقه امام حسین علیه السلام میرفتند. ولی قول به امامت یک بحث دیگری است. جابر شیعه بوده است. علامه مجلسی مینویسد: وقتی گریه هایش تمام شد بلند شد و ایستاد امام حسین علیه السلام زیارت کرد. این جمله از دهان غیر اثنی عشری بیرون نمیآید. میدانید چه گفت؟ گفت: السلام علیک یا وارث علوم الانبیاء . این جمله جابر بوده است نه اینکه فقط امام حسین علیه السلام را دوست داشته باشد. شیعه بود. صحیحی الاعتقاد بوده است. این یک نکته که گریهاش از روی اعتقاد و محبت بوده است. نکته بعدی اینکه علت این گریه و بی هوش شدن جابر این بوده است که اینها دوران کودکی ابی عبدالله علیه السلام را دیده بودند. یکی از علمای سنی به نام شطرنجی کتابی در مورد اهل بیت دارد که نسخهای از آن نزد من هست. دیدم آنجا مینویسد از طرق خودشان روایت میکند که حضرت سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم روزی در یک مسیری در حرکت بود صدای گریه امام حسین علیه السلام را شنید. خب! میدانید بچهها گریه میکنند و معمولا صدایشان بیرون هم میآید و بالاخره برگشت، در زد و حضرت زهرا علیها السلام را صدا کرد. این تعبیر، من را منقلب کرده که فرمود: دخترم فاطمه! ألم تعلمی ان بکاءه یؤذینی؛(81) مگر نمیدانی من از گریه حسین رنج میبرم! نمیدانی که من از گریه این ناراحت میشوم. چرا او را آرام نمیکنی؟ اینها برای این خاطرهها که داشتند و این چیزها را دیده بودند، هست که جابر بر روی قبر بی قرار میشود. آن وقت عالمه غیر معلمه چکار کرد؟ این جا این میگوید که الم تعلمی ان بکاءه یؤذینی نمیدانی که از گریه این، من رنج میبرم یک روایت پیدا کردم. یک نفر آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت: آقا گرفتارم .بیچاره شدم. چه کنم؟ حضرت فرمود: خیلی که گیر کردی پناه ببر به رسول الله! آقایون این نکته سربسته گفته میشود. یا رسول الله گفتن؛ یکی از دو کار را برای آدم میکند یا حاجت برآورده میشود یا حضرت تصرفی میکند و مصیبت لااقل برای آدم خفیف میشود. من فکر میکنم که از اینجا بود که عالمه غیر معلمه زینب کبری علیها السلام در کنار آن کمی خفیف بشود. گفت: یا رسول الله! این همان حسین علیه السلام است که تو راضی به گریهاش نمیشدی، الان روی خاک افتاده است.