هایمان را، لباسِ عوضی این را به آن کوچیکه می پوشانیم
... بحمدالله این انقلابی که در ایران پیدا شد که من این انقلاب را خیلی به آن خوشبین هستم، نه از این باب که محمدرضا را شکست داد، این هم زیاد بود، خیلی عظیم بود، و نه از این باب که غرب و شرق را شکست داد، از این باب که یک انقلاب انسانی پیدا شد، خودشان را شناختند. خانم های ما خودشان را شناختند یعنی چه، فهمیدند چه هستند. تبلیغات کردند که شما خانم ها را از آن حیثیتی که دارید بیندازید، از شما بگیرند حیثیت خودتان را، شما را غربی کنند. آرایش ها از غرب باید بیاید، مدها از غرب باید وارد بشود، هر روز تغییر که بکند شما هم تغییرش بدهید. همه چیزهای شما از غرب وارد می شد. تبلیغات بود دیگر، همه هم عادت کرده بودند. اگر امروز یک چیزی می آمد و می گفتند در مثلا انگلستان یک همچو چیزی شدهاست، فورا آنجا همه این ها را باید کنار بگذارند، آن پیش بیاید، این مد پیش بیاید. چند مرتبه در، در پیراهنی که می خواستند برای فرح درست کنند، برای تاجگذاری گمانم بود، چند مرتبه طراح ها با طیاره ها رفت و آمد کردند و چقدرالان من یادم نیست، خرج این شد، برای این که یک پیراهن را درست بکنند. آنوقت خوشمزه این بود که در یکی از گفتههایش این بود که ما بچه هایمان را لباس عوضی این را به آن کوچیکه می پوشانیم این در روزنامه ها بود، این آدمی که سه مرتبه طیاره باید برود و برگردد تا این طرح را درست بکند.(76)