چنانچه حق تعالی در اوصاف قیامت فرموده: و اذا الصحف نشرت یعنی وقتی که صحیفهها منتشر و پهن میشود؛ علی بن ابراهیم (قمی) گفته که مراد صحیفههای اعمال مردم است. و نیز حق تعالی در سوره انشقاق میفرماید: فأما من اوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حساباً یسیراً یعنی آنکه نامه او به دست راستش داده شود پس به زودی از او حساب گرفته میشود و اما آنکه نامه را از پشت سر به او میدهند بزودی هلاک میشود و در آتش افروخته میسوزد.
عیاشی از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که چون روز قیامت شود نامه او را به هر کس بدهند و گویند: بخوان پس حق تعالی هم کارهای او از سخن گفتن و نگاه کردن و غیر را به خاطر او میآورد به نحوی که گویا الآن گناهان را انجام داده و از قلم نینداخته است. پس میگوید: ای وای بر ما، چه میشود این نامه را که ترک نکرده است صغیره را و نه کبیره را مگر آنکه احصا کرده است.
ابن قولویه از حضرت صادق (ع) روایت کرده که هر کس قبر امام حسین (ع) را در ماه رمضان زیارت کند و در راه زیارت بمیرد، برای او حسابی نخواهد بود و به او میگویند که بدون خوف و بیم داخل بهشت شو.
علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در تحفه فرموده، به دو سند معتبر منقول است که حضرت امام رضا (ع) فرمود: هر کس مرا زیارت کند با آن دوری قبر من، من در سه موطن روز قیامت به نزد او بیایم و او را از اهوال قیات آزاد کنم:
1- وقتی که نامههای نیکوکاران را به دست راست ایشان و نامههای بدکاران را به دست چپ ایشان میدهند.
2- نزد صراط،
3- نزد ترازوی اعمال.
و در حق الیقین فرموده که حسین بن سعید در کتاب زهد از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که چون حق تعالی بخواهد مؤمن را حساب کند نامه او را به دست راست او میدهد و میان خود و او حساب کند که دیگری مطلع نشود و گویند: ای بنده من فلان کار و فلان کار کردی، گوید: ای پروردگار آری من کردهام، پس خداوند کریم فرماید آنها را از تو آمرزیدم و آنها را به حسنات بدل کردم. پس مردم گویند: سبحان الله! این بنده حتی یک گناه نداشته است؛ و این است معنی قول حق تعالی: هر که نامه به دست راستش داده شود پس بعد از این حسابش آسان خواهد شد و به سوی اهل خود مسرور و خوشحال بر میگردد راوی پرسید: کدام اهل؟ فرمود: اهلی که در دنیا داشته و اگر مؤمن باشد در بهشت خواهد بود. پس فرمود: اگر نسبت به بنده اراده بدی داشته باشد بطور آشکار در حضور مردم از او حساب میگیرد و حجت را بر او تمام میکند و نامه را به دست چپش میدهند؛ چنانچه حق تعالی فرموده است: و اما آنکه نامه او را از پشت سر به او میدهند پس وا ثبورا خواهد گفت و آتش افروز جهنم خواهد گردید؛ به درستی که در اهل خود شاد بود؛ یعنی در دنیا و گمان میکرد که به آخرت بر نخواهد گشت. و این اشاره است به آنکه دستهای منافقان و کافران را غل میکنند و نامه ایشان را از پشت سر به دست چپ ایشان میدهند. و به این دو حال اشاره شده است در دعاهای وضو در هنگام شستن دستها که خداوندا بده نامه مرا به دست راست من و نامه مخلد بودن مرا در بهشت به دست چپ من و حساب کن مرا حسابی آسان. و خداوندا مده نامه مرا به دست چپ من و نه از پشت سر من و مگردان دستهای مرا غل کرده در گردن من.(28)
مؤلف گوید که در این مقام مناسب دیدم تبرک جویم به ذکر یک روایت:
سید بن طاووس - رضوان الله علیه - خبری نقل کرده که حاصلش این است که چون ماه رمضان داخل میشد حضرت امام زین العابدین (ع) غلام و کنیز خود را نمیزد و هر کدام که تقصیری در خدمت میکردند در کتابی اسم آن غلام یا کنیز و نوع تقصیر او را در آن روز معین مینوشت بدون آنکه او را تأدیب و شکنجه کند و این تقصیرات جمع میشد تا شب آخر ماه رمضان، آن شب آنها را میطلبید و به دور خود جمعشان میکرد آنگاه نوشته را بیرون میآورد و میفرمود: ای فلان، آیا به یاد میآوری در فلان روز فلان تقصیر را بجا آوردی و من تو را مجازات نکردم؟ عرض میکند بلی یابن رسول الله. پس به دیگری این را میفرماید و همچنین یک به یک خطاهاشان را به یادشان میآورد و از آنها اقرار میگیرد آنگاه در وسط ایشان میایستد و میفرماید: صداهای خود را بلند کنید و بگوئید: ای علی بن الحسین، پروردگار تو هم هر چه کردهای عمل ترا شمرده و ضبط کرده همچنانکه تو ضبط کردهای و بر ما بر شمردی و نزد خدا کتابی است که به حق نطق میکند و عمل کوچک و بزرگ تو را از یاد نمیبرد و هر چه را که کردهای ضبط کرده و در آن حاضر میبینی پس ما را ببخش همانطور که خود امیدواری خداوند تو را ببخشد زیرا که خودش فرمود: ولیعفو ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم باید جرمی را که از گناهکاران صادر شده عفو کنند و از انتقام بگذرند و چشم پوشی کنند، آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟
و حضرت به آنها تلقین میفرمود به این نحو کلمات و ایشان این کلمات را به حضرت میگفتند و آن جناب در بین ایشان ایستاده بود و گریه میکرد و میگفت: پروردگارا تو به ما امر فرمودی آن کسی را که به ما ظلم کرده ببخشیم، پس ما عفو کردیم، پس تو هم ما را عفو کن چون تو به عفو کردن از ما سزاوارتر هستی، و به ما فرمان دادی که سائل را از در خانه رد نکنیم. پروردگارا ما از روی سؤال و مسکنت به درگاه تو آمدهایم و امید به احسان تو داریم پس بر ما منت گذار و ما را نومید بر مگردان و از این نوع کلمات میگفت.
آنگاه رو میکرد به غلامان و کنیزان خود و میفرمود من شما را بخشیدم، آیا شما هم مرا میبخشید من مالک شما و مملوک خداوند کریم و عادل هستم. غلامان و کنیزان عرض میکردند: ای آقای ما تو را بخشیدیم، تو به ما بدی نکردی، میفرمود: بگویید: خدایا علی بن الحسین را ببخش همچنانکه از ما گذشت و او را از آتش آزاد کن همچنانکه ما را از قید بندگی آزاد کرد. آنها این کلمات را میگفتند و آن حضرت میگفت: اللهم آمین رب العالمین اذهبوا فقد عفوت عنکم و اعتقت رقابکم رجاء للعفو عنی و عتق رقبتی. پس چون روز عید میشد، به ایشان به مقداری که آنها را حفظ کند و بینیاز گرداند جایزه میداد و هیچ سالی نبود مگر آنکه در شب آخر ماه رمضان بیست نفر یا چیزی کمتر یا زیادتر از ایشان آزاد میکرد و میگفت: حق تعالی در هر شب ماه رمضان وقت افطار هفتاد هزار هزار نفر از آتش جهنم آزاد میکند کسانی که مستوجب آتش باشند و چون شب آخر شود به مقداری که در جمیع ماه رمضان آزاد کرده آزاد میفرماید و من دوست دارم که خدا مرا ببیند که من بندگان خود را در دنیا به امید آنکه مرا از آتش جهنم آزاد گرداند آزاد کردم.