تربیت
Tarbiat.Org

منازل الآخرة (حکایات و روایات مرگ و عالم پس از مرگ)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل نهم: صراط یا پل عبور

یکی از جاهای هولناک آخرت صراط است و آن جِسری است که بر روی جهنم می‏کشند و تا کسی از آن نگذرد داخل بهشت نمی‏شود.
در روایات وارد شده است که از مو باریک‏تر و از شمشیر برنده‏تر و از آتش گرم‏تر است، و مؤمنان خالص به راحتی مانند برق از آن می‏گذرند و بعضی با دشواری می‏گذرند اما نجات می‏یابند، و بعضی از عقبات آن، به جهنم می‏افتند و آن در آخرت، نمونه صراط مستقیم دنیا است که دین حق و راه ولایت و متابعت حضرت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین از ذریه او صلوات الله علیهم اجمعین است و هر که از این صراط عدول و میل به باطل کرده است، از گفتار یا کردار، از همان عقبه از صراط آخرت می‏لرزد و به جهنم می‏افتد و صراط مستقیم سوره حمد، اشاره به هر دو است.
علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در حق الیقین از کتاب عقاید شیخ صدوق (رحمه الله) نقل کرده که فرمود: اعتقاد ما در عقباتی که در راه محشر است آنست که هر عقبه‏ای اسم واجب و فرضی است از اوامر و نواهی الهی، پس انسان به هر عقبه‏ای که می‏رسد اگر تقصیری کرده است در آن عقبه او را هزار سال نگه می‏دارند و حق خدا را از او می‏خواهند اگر از عهده آن با عمل صالحی که از پیش فرستاده بیرون آمد و یا رحمت خدا شامل حالش شد از آن نجات می‏یابد و به عقبه دیگر می‏رسد، پس پیوسته او را از عقبه‏ای به عقبه دیگر می‏برند و نزد هر عقبه سؤال می‏کنند از آنچه که او انجام داده است پس اگر از همه سلامت بیرون رفت منتهی می‏شود به دار بقاء، پس حیاتی می‏یابد که هرگز مرگ در آن نمی‏باشد و سعادتی می‏یابد که شقاوت در آن نیست و در جوار خدا با پیغمبران و صدیقین و شفعاء و صالحان از بندگان خدای تعالی، ساکن می‏شود و اگر او را در عقبه‏ای حبس کنند و از او حقی را که تقصیر در آن کرده بخواهند دیگر راه نجاتی نخواهد داشت و با لغزش قدمهایش به درون جهنم می‏افتد و این عقبات بر روی صراط است و نام یکی از این عقبات ولایت است که همه خلایق را نزد آن عقبه باز می‏دارند و از ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه بعد از او (علیهم السلام) سئوال می‏کنند اگر به وظایف خود عمل کرده است نجات می‏یابد و می‏گذرد و گرنه به جهنم می‏افتد چنانکه حق تعالی فرموده است: وقفوهم انهم مسئولون(29) و اهم عقبات، مرصاد است؛ ان ربک لبالمرصاد و حق تعالی می‏فرماید: به عزت و جلال خود سوگند یاد می‏کنم که ظالمی از آن نمی‏گذرد تا کیفر شود و عقبه دیگر رحم است، و اسم دیگری امانت است و اسم دیگری نماز، و بنام هر وظیفه و تکلیفی عقبه‏ای هست که انسان را در آن نگه می‏دارند و به بازرسی و پرس و جوی او می‏پردازند.
از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده است که چون این آیه نازل شد: و جی‏ء یومئذ بجهنم یعنی و بیاورند در آن روز جهنم را، از حضرت رسول صلی الله علیه و آله پرسیدند معنی این آیه چیست؟ فرمود که روح الامین مرا خبر داده که چون حق تعالی اولین و آخرین را در قیامت جمع کند، جهنم را با هزار مهار با صد هزار ملک در نهایت شدت و غلظت، بکشند و بیاورند و صدائی از آن برمی‏خیزد که اگر خدا بخواهد همه را نابود می‏کند و همه فریاد زنند: رب نفسی نفسی پروردگارا جان مرا جان مرا نجات ده. و تو ای پیغمبر خدا ندا کنی: امتی امتی و از برای امت خود دعا کنی. پس صراط را بر روی آن بگذارند، که از مو باریکتر و از شمشیر برنده‏تر، و در آن سه شاخه است بر یک شاخه مسأله امانت و صله رحم است، و بر دوم نماز، و بر سوم عدالت پروردگار عالمیان. سپس دستور می‏دهند که مردم از آنها بگذرند، پس در عقبه اول صله رحم و امانت ایشان را نگه می‏دارد، و اگر از این عقبه نجات یافتند عدالت الهی ایشان را نگه می‏دارد؛ و اشاره به این است آنچه حق تعالی فرموده: ان ربک لبالمرصاد هر آینه پروردگار تو بر سر راه یا کمینگاه است و مردم بر صراط می‏روند و بعضی به دست چسبیده‏اند و بعضی یک پایش لغزیده با پای دیگر، خود را نگه می‏دارد و ملائکه بر دور ایشان ایستاده و دعا و ندا می‏کنند که ای خداوند حلیم بردبار، به فضل و کرم خود آنها را ببخش و ایشان را سالم عبور ده و می‏بینی که مردم خطا کار در آتش جهنم می‏ریزند، پس کسی که به رحمت خدا نجات یافت و گذشت می‏گوید: الحمد لله، حمد می‏کنم خداوندی را که مرا نجات داد بعد از آنکه ناامید شده بود هر آینه پروردگار ما آمرزنده است.
ثقه جلیل، حسین بن سعید اهوازی از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که مردی نزد حضرت ابی‏ذر رضی الله عنه آمد و او را به زائیدن گوسفندش بشارت داد پس گفت: ای ابوذر مژده باد تو را که گوسفندانت اولاد آورده و بسیار شدند. فرمود: زیادی آنها مرا خوشحال نمی‏سازد و بهتر است که تعداد آنها برایم کمتر باشد زیرا زیادی آنها مرا گرفتار می‏سازد؛ همانا شنیدم که پیغمبر خدا فرمود: بر دو طرف صراط، روز قیامت عقبه رحم و امانت است پس کسی که صله رحم و اداء امانت کرده باشد، از آن بگذرد و آن دو طرف صراط نمی‏گذارند که در آتش بیفتد. و در روایت دیگر است که اگر خیانت کننده در امانت و قطع کننده رحم بخواهد بگذرد، با این دو خصلت، عملی دیگر او را نفع ندهد و صراط او را در آتش می‏افکند.
حکایت:
سید اجل اکمل مؤید، علامه نحریر بهاء الدین سید علی بن سید عبدالکریم نیلی نجفی که جلالت شأنش بسیار و مناقبش بی‏شمار است و تلمیذ شیخ شهید و فخر المحققین است در کتاب انوار المضیئة در ابواب فضایل حضرت امیرالمؤمنین (ع) به مناسبتی این حکایت را از والدش نقل کرده که در قریه نیله که قریه خوشان باشد شخصی بود که تولیت مسجد آن قریه با او بود روزی از خانه بیرون نیامد، او را طلبیدند عذر آورد که نمی‏توانم، چون تحقیق کردند معلوم شد که بدن او با آتش سوخته غیر از دو طرف رانهای او تا طرف زانوها و دیدند درد و الم او را بی‏قرار کرده، سبب آنرا از او پرسیدند، گفت: در خواب دیدم که قیامت برپا شده و مردم به داخل جهنم می‏ریزند و من از آن کسانی بودم که مرا به بهشت فرستادند همین که رو به بهشت می‏رفتم به پلی رسیدم که عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند که این صراط است پس از آن عبور کردم و هر چه از آن طی می‏کردم عرضش کم، و طولش بسیار می‏شد تا رسید بجائی که مثل تیزی شمشیر شد، در زیر آن نگاه کردم دیدم که وادی بسیار بزرگی است و در آن آتش سیاهی است، و در آن، جمره‏هایی مثل قله کوهها، و مردم بعضی نجات می‏یابند و بعضی در آتش می‏افتند و من شروع کردم به لرزیدن مثل کسی که بخواهد بیفتد تا خود را رسانیدم به آخر صراط، به آنجا که رسیدم نتوانستم خودداری کنم که ناگاه در آتش افتادم و در میان آن فرو رفتم، پس خود را رساندم به کنار وادی و هر چه دست انداختم دستم به جایی بند نشد و آتش با قوت جریان خود، مرا به پایین می‏کشید و من استغاثه می‏کردم، عقل از من پریده بود، پس ملهم شدم به آنکه گفتم: یا علی بن ابی‏طالب، پس نظر افکندم دیدم مردی به کنار وادی ایستاده، در دلم افتاد که او علی بن ابی‏طالب (ع) است. گفتم ای آقای من، یا امیرالمؤمنین، فرمود: دست خود را بیاور نزدیک، پس دست خود را به جانب آن حضرت، دراز کردم پس دستم را گرفت و کشید و مرا بیرون آورد و با دست خود آتش را از دو طرف رانم دور کرد در این محل وحشت زده از خواب جستم و این حال خود را دیدم که می‏بینید سالم نمانده بدن من از آتش مگر آنجائی که امام دست مالیده؛ پس مدت سه ماه مرهم کاری کرد تا سوخته‏ها بهتر شد. و بعد از آن کم بود که نقل کند این حکایت را جهت احدی مگر آنکه تب می‏گرفت او را (انتهی).
ذکر چند عملی برای سهولت گذشتن از این عقبه، غیر از صله رحم و اداء امانت، که گذشت.
روایت اول:
سید بن طاووس در کتاب اقبال روایت کرده که در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب، بیست رکعت نماز کند به حمد و توحید و بعد از هر دو رکعت سلام دهد تا محفوظ بماند خودش و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بی‏حساب مانند برق بگذرد.
روایت دوم:
روایت شده که هر که شش روز از ماه رجب روزه بگیرد از آمنین باشد روز قیامت و بگذرد بر صراط به غیر حساب.
روایت سوم:
و نیز سید روایت کرده که کسی که در شب بیست و نهم شعبان ده رکعت نماز کند بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و الهیکم التکاثر ده مرتبه، و معوذتین ده مرتبه، و توحید ده مرتبه، عطا فرماید حق تعالی به او ثواب مجتهدین و سنگین کند میزان او را از حسنات و آسان گرداند بر او حساب را و بگذرد بر صراط مثل برق جهنده.
روایت چهارم:
در فصل سابق گذشت که هر که زیارت کند حضرت امام رضا (علیه السلام) را با آن دوری قبر شریفش، آن حضرت بیاید نزد او در سه موطن روز قیامت تا او را خلاصی بخشد از اهوال آنها که یکی از آنها صراط است.