تربیت
Tarbiat.Org

روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا
اصغر طاهرزاده

گرسنگی؛ پذیراییِ مقدّس خدا!

در خبر داریم كه در زمان یكی از پیامبران گذشته، سه نفر از مؤمنین در مسافرتی در محلی شب‌گیر شدند، و راه به جایی نبردند، نه محلی برای استراحت و نه قوت و غذایی. بالاخره یكی از آنها گفت،‌ من اینجا یك آشنای دوری دارم می‌روم شاید بتوانم امشب سربار او شوم. دیگری هم فكر كرد و به یادش آمد یك همكاری اینجا دارد‌، گفت می‌روم شاید بشود امشب را مهمان او بشوم. سومی هر چه فكر كرد چیزی به‌یادش نیامد. گفت: ما هم می‌رویم مسجد و مهمان خدا می‌‌شویم. فردا صبح كه آمدند تا سفر را ادامه دهند، آن دو نفر هر كدام از خوبی‌‌‌‌های طعامی كه در شب خوردند و از نوع پذیرایی‌‌ها صحبت كردند ولی سومی گفت: حقیقتش ما مهمان خدا شدیم ولی تا صبح گرسنگی كشیدیم. به پیامبر آن زمان ندا رسید برو و به این مؤمن بگو ، حقیقتاً ما میزبانی تو را پذیرفتیم، و پذیرفتیم كه تو مهمان ما باشی، ولی هر چه گشتیم خورشت و طعامی بهتر از «گرسنگی» نبود كه با آن از تو پذیرایی كنیم.
یعنی گرسنگی یك پذیرایی مقدّس است و برای همین هم طعام رمضان گرسنگی است و نتیجة این گرسنگی «قرآن» است. سفره گرسنگی را پهن می‌كنند تا قرآن را به قلب‌ها برسانند، آن وقت آیا می‌شود گرسنگی را چیزی نگرفت و به سادگی از آن گذشت؟‌ یكی از عرفا به شاگردش می‌گوید‌:
«نفسِ خود را از چه می‌ترسانی، می‌ترسی گرسنه بمانی؟ مترس، زیرا كه تو در نزد خدا خوارتر از آنی كه تو را گرسنه دارد، خداوند، محمد(ص) و یارانش را گرسنه داشت».
بزرگی می‌گوید: « هرگز نشد سیر شوم و معصیتی مرتكب نشوم و یا قصد معصیت نكنم».
شاید گمان كنیم ما چنین نیستیم كه سیری موجب معصیت برایمان شود، آخر مگر ما قلبمان را می شناسیم؟ آن بزرگانی كه این‌ها را می گویند ، لایه‌لایة تارهای قلبشان را می‌شناسند. می‌فهمند كجا و چطوری هستند، دانه دانه نَفَس‌‌‌هایشان را می‌‌‌توانند تفسیر كنند.
بزرگی می‌گوید: «اول بدعتی كه پس از پیامبر(ص) حادث شد، سیری بود.» می‌فرماید: «چون شكم مردمان سیر شد نَفْسِ آنها سركشی كرد و به سوی دنیا متمایل شد.» شما این را بدانید اول چیزی كه با گرسنگی مرتفع می‌شود و شما از دست آن آزاد می‌‌شوید «شهوت» است، هم شهوت فَرْج و هم شهوت سخن. در آن حال، نه میل افراطی به جنس مخالف داریم كه همة فكر و ذكرمان را خرج این مسئله كنیم، و نه مایلیم این قدر پرحرفی كنیم. البته این به شرطی است كه خودتان متوجه حساسیت این مسأله باشید و طالب آن بشوید، تا انجام آن برایتان آسان شود. شهوت در غذا خوردن این طوری است كه گاهی بدنتان نیاز به غذا ندارد و احساس گرسنگی هم نمی‌كنید ولی مایلید غذا بخورید، این دیگر نیاز نیست، بلكه شهوت است. یكی از كارهای مذموم هم همین است كه انسان سیر باشد و غذا بخورد، چرا كه در این حال به جای این‌كه نیاز بدنی‌اش را برآورده باشد شهوت غذا خوردن را تقویت كرده است.