تربیت
Tarbiat.Org

پرسش ها و پاسخ ها جلد چهارم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

لیبرالیسم و اصول آن

لیبرالیسم یعنى چه؟ اصول مكتب لیبرالیسم چیست؟
پاسخ: همانطور كه قبلا گذشت مفاهیم به دو دسته انضمامى و انتزاعى تقسیم مى‌شوند و تفاهم بر سر مباحثى كه با مفاهیم انتزاعى سروكار دارند كارى مشكل است. یكى از واژه‌هاى مبهم و انتزاعى كه مربوط به حوزه علوم انسانى است كلمه لیبرالیسم است كه سابقاً «آزادى خواهى» ترجمه مى‌شد و قهراً با ابهام و اجمالى كه در مفهوم «آزادى» وجود دارد این كلمه نیز مبهم خواهد شد، چنانكه قداست و مطلوبیت آزادى هم به این كلمه سرایت مى‌كند. اما این آزادى و
﴿ صفحه 234 ﴾
آزادى‌خواهى به چه معناست؟ آیا منظور آزادى سیاسى است یا آزادى اقتصادى یا آزادى اجتماعى و یا اعم از همه این موارد؟
آنچه بطور خلاصه مى‌توان در این جا گفت این است كه واژه «آزاد» در لغت به معانى مختلف بكار رفته است. گاهى به معناى «آزاد مرد» و حرّ و در مقابل برده بكار مى‌رود. گاهى به معناى «روشنفكر» و گاهى به معناى «سخاوتمند» و گاهى به معناى «لااُبالى» و بى‌بند و بار. اما در اصطلاح به یك گونه طرز تفكّر در زمینه‌هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و دینى گفته مى‌شود كه تكیه اصلى آن بر آزادى هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعى افراد است.
وقتى گفته مى‌شود لیبرالیسم سیاسى منظور سیاستى است كه در آن حتى الامكان به حقوق افراد و آزادى آنها در امور سیاسى بها داده مى‌شود. لیبرالیسم اقتصادى هم اشاره به اقتصادى است كه در آن بر فرد و آزادى فعالیتهاى اقتصادى اشخاص تكیه مى‌شود و دولت باید حداقّلِ دخالت را در كارهاى افراد داشته باشد. و همچنین لیبرالیسم فرهنگى، دینى و ...‌.
این مكتب كه اوّلین بار بعنوان یك حزب سیاسى در سال 1850 میلادى در انگلیس مطرح گردید داراى اصول و ویژگیهایى است كه به چند مورد مختصراً اشاره مى‌گردد:
یكم، فردگرایى: یكى از ویژگى‌هاى بارز لیبرالیسم، فردگرایى است. در این مكتب فرد و حقوق او بر همه چیز مقدّم است. اگر دولتى هم تشكیل شده است باید در خدمت خواستهاى افراد جامعه باشد. مفاهیم جمع‌گرایانه مثل «نفع جامعه» موهوم است. هر كس بهتر از دیگران نفع شخصى خود را تشخیص مى‌دهد و اگر همه بدنبال خیر و نفع خود باشند در نهایت جامعه هم به خیر خواهد رسید. ما هیچ خیر مطلق و فضیلتى نداریم كه بخواهیم براساس آن در زندگى فردى انسانها دخالت كنیم. دین و اخلاق و دولت و مُصلِحان و متفكّران حق ندارند براى افراد نسخه و دستور صادر كنند. مهم «من» هستم و خواسته‌هاى من و تشخیص من و شرایطى كه بهتر بتوانم به آرزوهاى خود برسم.
دوّم، ارزش مطلق آزادى: مراد از ارزش مطلق ارزشى است كه فوق همه ارزش‌هاست و بخاطر هیچ ارزش دیگرى مثل عدالت اجتماعى و اقتصادى و حفظ بنیان خانواده و اخلاق نمى‌توان از آن صرفنظر كرد. لیبرالیست‌ها صریحاً مى‌گویند بى‌بندوبارى جنسى و تلاشىِ بنیان خانواده و انحطاط اخلاقى و سایر مفاسدى كه امروزه در اكثر جوامع بشرى پیش آمده است، تاوان و بهایى است كه انسان براى حفظ ارزش أعلى یعنى آزادى مى‌پردازد. تنها حد
﴿ صفحه 235 ﴾
آزادى در نظر لیبرال‌ها آزادى افراد دیگر است. بعبارت دیگر تنها، تیغ آزادى است كه آزادى را مى‌بُرد. اگر خواست طرف شما، موافق با میل شما باشد هر رفتارى مجاز است و مرد و زن و همسر و غریبه و محرم و نامحرم و دوست و بیگانه و خدا و دین و اخلاق و انصاف و عقل و انسانیت دیگر مهم و مطرح نیستند؛ مهم این است كه میل من مى‌خواهد و در بر آوردن آن آزاد هستم.
سوّم، سازگارى سرمایه‌دارى و كاپیتالیسم: لیبرالیسم بگونه‌اى با سرمایه‌دارى و اقتصاد بازار آمیخته شده كه بسیارى از متفكّران بویژه چپ‌گرایان معتقدند كه لیبرالیسم ایدئولوژى سرمایه‌دارى است.
چهارم، انسان محورى و اومانیسم: لیبرالیسم و برخى دیگر از مكاتب جدید غربى مانند كمونیسم و سوسیالیسم محور عالم را انسان مى‌دانند. با توجه به نگرش مادى این اندیشه‌ها به عالم، آنچه اصل است انسان است. به همین دلیل در وضع قوانین و ارائه خطوط اصلى سیاست و اقتصاد و فرهنگ آنچه مهم و اصل است دیدگاه انسان و اراده او است؛ بر خلاف ادیان الهى و توحیدى كه خدا محور هستند و مقنّن اصلى را خداوند مى‌دانند و علاوه بر بعد مادى، بعد معنوى و روحانى و الهى نیز براى انسان قائلند كه اساس انسانیت نیز همین جنبه روحانى اوست.
نقاط دیگر مثل سكولاریسم و جدایى عرصه دین و دنیا و تكیه بر تسامح و تساهل و امثال این امور را مى‌توان از توابع محورهاى اصلى لیبرالیسم دانست.