تربیت
Tarbiat.Org

قوه قضائیه و قضا در کلام امام و رهبر
مرکز غدیر‏‏‏

3- قاطعیت در قاضی‏

قاضی باید یک آدم قاطعی باشد که در دو طرف قضیه قاطعیت داشته باشد. اگر یک کسی به حسب حکم شرع باید این را کشت، ترحم نکنند، جایز نیست. اگر باید - فرض بفرمائید که - حبس و تعزیر بشود، تعزیر بکنند و اگر یک کسی خدای نخواسته یک آدمی است که گناهکار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه کنند و بدون وقفه او را آزاد کنند. قاضی باید اینطور باشد، فکرش اینطور، نه رئوف و مهربان باشد که جنایتکاران را هم به او رافت کند، آن هم جنایتکارهائی که یک نمونه اش را من و شما در چند شب پیش دیدیم و پشت انسان را لرزاند و بسیار نمونه دارد که ما ندیدیم. اینهائی که بعدها معلوم می شود، تا آخر هم که معلوم نمی شود، در بارگاه خدا معلوم می شود، بعدها معلوم می شود، ما کمی اش را دیدیم، یک نمونه اش این بود که چند شب پیش از این دیدید که انسان نمی تواند بفهمد که یک آدم که از اول به فطرت الهی متولد شده است تا این حد جنایتش می رسد. تصور این معناها برای انسان مشکل است. من گمان ندارم که هیچ حیوانی نسبت به حیوان دیگر اینطور بکند. خوب، یک همچو مسائل هست آنوقت اگر چنانچه یک آقای قاضی رافتش بگیرد که امثال اینها را با آنها ملایمت بکند، یعنی نمی گویم که زاید بر آن مقداری که قضای الهی اجازه می دهد، ابدا حتی یک سیلی نباید بزنند. اما آنی که به حسب حکم شرع، حکمش قتل است، مسامحه نکنند. از آن طرف هم طوری باشد که اگر چنانچه یک نفر آدم بیگناه است، حتی مانع بشود از اینکه یک حرف تند به او بزنند. آنها هم که گناهکارند حق نیست به اینکه با آنها معامله غیرانسانی بکنند. آنها مستحق قتلند، باید قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام باید بکنند، اما زاید بر آن بخواهند کارهائی بکنند، این را بدانند که مسئول هستند.