تربیت
Tarbiat.Org

اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر
اصغر طاهرزاده

اربعین؛ حرکتی به سوی جامعه‌ی مهدوی

حقیقتی به نام حضرت مهدی(عج) را فقط در کالبد جسمانی‌دیدن، جفایی ا‌ست بسیار عظیم و هزاران تأسف که نگاهِ عرفی ما تنها محدود شده به همین ساحت از ایشان. غافل از این‌که حضرت مهدی(عج) حقیقتی است که تمام عالَم در محضرشان است و هرچه جلو می‌رویم ظهور ایشان به سمت ما شدیدتر می‌شود. بنده به هرچه شدیدترشدنِ ظهور ایشان در این عالم ایمان دارم. در این کنش و واکنش‌های مداوم جهانی و در این ظلمات کثرت‌زده‌ی پوچِ غربی، تنها حضور و ظهور حضرت مهدی(عج) است که هربار در لباسی جلوه‌گری می‌کند و ما را به وحدت و انس و یکی‌شدن در وادی هستیِ حقیقی سوق می‌دهد. این ظهور و حضور حضرت مهدی(عج)‌ است که در لباس اربعین با بیش از بیست میلیون انسانِ هم‌دل، خود را نشان می‌دهد.
بهترین نگاه را ائمه‌ی ما در زیارت اربعین به موضوع انداخته‌اند و لذا در این زیارت، این‏گونه شروع مى‏كنیم:
«السَّلامُ عَلى وَلِیّ الله وَ حَبیبِه» سلام بر ولىّ خدا و حبیب او!
این سلام یعنى ظهور ارادت به امام، یعنى هنوز حسین‏بن‏على(ع)، زنده و حبیب و ولىّ خداست، نه یزید و یزیدیان؛ و هنوز دل ما به ولىّ و حبیب خدا نظر دارد و تبلیغات یزیدى در طول تاریخ نتوانسته است ما را طعمه خود كند. شما دیده‏اید آدم‏هایى را كه با روبه‌روشدن با یك مسئله‌ی كوچك تمام تعهداتشان را نسبت به انقلاب و اسلام و امام و ارزش‏ها از دست مى‏دهند و چون معنای تشیع را نمی‌دانند، با شدّت‌گرفتن جوّ تبلیغاتىِ زمانه و غوغاهاى دشمن، تمام ارتباط قبلى خود را با اسلام و انقلاب از دست مى‏دهند، اینان اساساً به حقیقت وفادار نیستند و عهدی با آن ندارند که اسیر جوّ زمانه می‌شوند.گفت:
مر سفیهان را رُباید هر هوی

زان‌که نَبْوَدْشان گرانی قوا

آدم‏هاى بى‏اصول كه از نظر معرفتى قوى نیستند، با هر بادى به لرزه درمى‏آیند و ریشه‌ی محكمی ندارند. ریشه‌ی انسانِ مؤمن به حق وصل است؛ لذا غوغاى زمانه نمى‏تواند او را به لرزه درآورد و برباید. در زمان رضاخان كه دستور داده بود زنان باید چادرها را از سر بردارند، كسانى كه سنت اربعین را نمى‏شناختند، سریعاً چادر را برداشتند و به اسم مقتضیات زمانه رنگ اصیل خود را از كف دادند و رنگ ضد انسانىِ حكومت غیرالهى رضاخان را پذیرفتند، ولى عموم مردم این کار را نکردند زیرا فرهنگ اربعین چیز دیگرى به آن‌‌ها آموخته بود و آن عبارت است از پایدارماندن به عهد الهى خود و این با اعلام ارادت به امام معصوم(ع) محقّق مى‏شود. لذا در ادامه‌ی زیارت اربعین عرض می‌کنیم:
«السَّلامُ عَلى خَلیلِ الله وَ نَجیبِه» سلام بر خلیل خدا و نجیب او!
یعنى سلام بر تو كه خودت را براى خدا از هر خودیتى خالى كردى و سلام بر بنده نجیب خدا! كه هیچ عصیانى در مقابل خدا نداشت. با ارتباط قلبى مى‏توان این سلام‏ها را به فعلیت رساند و جهتِ جان را در جهتِ ارادت‏ورزى به اباعبدالله ‌الحسین(ع) انداخت و از اثرات مثبت این ارادت‏ورزى بهره برد. هرچه بهره و بهره‌مندی برای انسان هست، از توجه‌دادن روح است به امام معصوم(ع)، آن هم ارادت به امامى كه فرهنگ اموی معاویه، مى‏خواهد نور او را محو كند، حالا شما روبه‏روى او ایستاده‏اى و برخلاف آن همه غوغا با تمام وجود با او گفتگو مى‏كنى و می‌گویی:
«السَّلامُ عَلى صَفِیِّ الله وَ ابْنِ صَفِیِّه، السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الشَّهید»
یعنى سلام بر بنده با صفاى خدا، دوست برگزیده و خالص او كه فرزند خانواده‌ی با صفایى است، سلام بر حسین شهید.
ملاحظه كنید دلى كه توجه او به امامش دائمى است، چه بهره‏هایى از این توجّه مى‏برد. این سلام و این تعهد اجازه نمى‏دهد كه جوّ زمانه، ما را فراگیرد. تعهد با ابا عبدالله(ع) در واقع تعهّد با خداست، تعهّدى كه در «عهد الَسْت» با خدا بسته‌ایم. هركس تعهد با ائمه(ع) و اسلام وارزش‏ها را شكست، باید بداند كه با خودش قهر كرده و با خود نقض پیمان نموده و باید بداند كه خود را از دست داده است، قرآن در مورد این‌ها مى‏فرماید: «وَ كانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیم» (سوره‌ی واقعه، آیه‌ 46) این‏ها بر شكستن عهدِ عظیمى اصرار مى‏ورزیدند. این زیارت‏ها و سلام‏ها احیاى خودِ اصیل انسان‏ها است تا از اصل خود جدا نشوند و عهد خود را با امام(ع) هرگز نشكنند.
ارتباط با امامى مظلوم و شهید، یعنى گشودن دریچه‌ی جان به سوى ذاتى مقدّس كه در رهگذر یافتن حیات معنوى، به راحتى از حیات بدنى مى‏گذرد. در این حالت انسان نسبت به خود بى تفاوت نخواهد بود تا هرچه را زمانه بر سرش مى‏آورد بپذیرد و امیدش از دست‏یابى به خودِ برین نابود شده باشد. راستى كه ارادت به چنین شهید مظلومى، چه زیبا جرقه‌هاى حیات را از لابه‏لاى خاكستر روزمرّگى‏ها برای انسان به مشعلى بزرگ و درخشان تبدیل می‌کند تا در تغییر سرنوشت خود نقش‌آفرینی کند.