تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

پاورقی ها

1 - مجله‌ی فرهنگ ایران زمین، ج 13، ص 8.
2 - شرح الاشارات، ج۳، ص ۳۰۹
3 - صحیفه‌ی امام، ج‏5، ص 271.
4 - مقام معظم رهبری، 1/ 3/1378.
5 - مرحوم شهید مطهری در کتاب «ده گفتار» می فرماید: یك جریان مهم و خطرناكی در عالم تشیع در چهار قرن پیش‏ تقریبا، در موضوع اجتهاد پیدا شد و آن، موضوع «اخباریگری» است. و اگر گروهی از علماء مبرز و دلیر نبودند و جلو این‏ جریان نمی‏ایستادند و آن‌را نمی‏كوبیدند معلوم نبود كه امروز چه وضعی داشتیم... به هر حال مكتب اخباریگری ضد مكتب اجتهاد و تقلید است. آن اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی كه مجتهدین قائلند او منكر است، ملا امین استرآبادی كه مؤسس این مكتب است و شخصا مردی با هوش و مطالعه كرده و مسافرت رفته بود كتابی دارد به نام «الفوائد المدنیه». در آن كتاب با سرسختی عجیبی به جنگ مجتهدین آمده. مخصوصا سعی دارد كه حجیت عقل را منكر شود . مدعی است كه عقل فقط در اموری كه‏ مبدأ حسی دارند یا قریب به محسوسات می‏باشند (مثل ریاضیات) حجت است. در غیر این‌ها حجت نیست. از قضا این فكر تقریبا مقارن است با پیدایش فلسفه‌ی حسی در اروپا. آن‌ها در علوم، حجیت عقل را منكر شدند و این مرد در دین منكر شد. حالا این‏ فكر را این مرد از كجا آورد؟ آیا ابتكار خودش بود یا از كسی دیگر گرفته؟ معلوم نیست. یادم هست در تابستان سال 1322 شمسی كه به بروجرد رفته بودم و آنوقت هنوز مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه در بروجرد بودند و به قم نیامده‏ بودند، یك‌روز سخن از همین فكر اخباریین شد. ایشان در ضمن انتقاد از این‏ فكر فرمودند كه پیدایش این فكر در میان اخباریین اثر موج فلسفه‌ی حسی بود كه در اروپا پیدا شد. این را من آن‌وقت از ایشان شنیدم، بعد كه به قم‏ آمدند و درس اصول ایشان به این مبحث یعنی مبحث حجیت قطع رسید من‏ انتظار داشتم دوباره این مطلب را از ایشان بشنوم ولی متأسفانه چیزی‏ نگفتند. الآن نمی‏دانم كه این فقط حدسی بود كه ایشان ابراز می‏داشتند یا مدركی داشتند، من خودم تاكنون به مدركی بر نخورده‏ام و بسیار بعید می‏دانم‏ كه این فكر حسی در آن‌وقت از غرب به شرق آمده باشد. ولی از طرف دیگر ایشان هم بی‏مدرك سخن نمی‏گفتند.
6 - رساله‌ی سه اصل 1، ص 122.
7 - رساله‌ی سه اصل 1، ص 122.
8 - دکتر مهدی امامی جمعه، سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا، ص 166.
9 - كسر الاصنام الجاهلیه، ص 48.
10 - كسر الاصنام الجاهلیه، النص، ص 54.
11 - جناب آقای دکتر مهدی امامی جمعه در کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» سعی بلیغ فرموده‌اند تا نظر خوانندگان آن کتاب را متوجه کنندکه ملاصدرا در کنار شخصیت فلسفی و عرفانی‌اش، شخصیتی حماسی بود و نظر به تمدن اسلامی داشت و بدین لحاظ نظر شما را به آخرین سطر از کتاب مذکور جلب می‌کنم که می‌فرمایند: «... اما باید بدانیم که ملاصدرا تنها بود و تنها فریاد زد و عوام و خواص فریادش را جدّی نگرفتند. آری حکمت و عرفانِ صدرایی حماسی، ظلم‌ستیز، مردمی و تمدن‌ساز بود اما ...».
12 - بحارالأنوار، ج 67، ص 179.
13 - من الایحضره الفقیه، ج 4، ص 400.
14 - سوره‌ی مائده آیه‌ی 105.
15 - ر. ک: مجموعه‌ی رسائل فلسفی صدرالمتألّهین، ص 14و15.
16 - اسفار، ج 3، ص 361.
17 - اسفار، ج 9، ص 136 تا 138.
18 - بحار الأنوار، ج‏56، ص 163.
19 - اسفار، ج 9، ص 139.
20 - سید مرتضی، غرر و درر، ج 1، ص 274.
21 - کشکول شیخ بهایی، ص 231.
22 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 233.
23 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 233.
24 - ترجمه‌ی رسالة الولایه، همایون همتی، ص 70
25 - همان، ص 76
26 - همان، ص 79.
27 - بحارالأنوار، ج 70، ص 72
28 - تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 232
29 - سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 6، ص 174
30- شیخ محمد بهاری، تذکرة المتقین، ص 185، 186
31 - و بالجمله؛ فالرؤیه و كذلك الخیال و التعقل - كما قیل - انما هو باتحاد الرآئى و المرئى - و التخیل و المتخیل - و العاقل و المعقول - لا بالاضافه‏ المحضه. فالادراك لا یمكن الا بنیل المدرك لذات المدرك و ذلك اما بخروجه من ذاته الى أن یصل الیه بادخاله ایاه فى ذاته و كلاهما محال - الا أن یتجد معه و یتصور بصورته فالذات العالمه لیست (بذاتها بعینها) هى الذات الجاهله-.
32- فالعلم بالأجسام لا یتعلق بوجوداتها الخارجیه لأن صورها بما هى هى لیست حاصله بهذا النحو من الحصول الاتحادى الا لموادها و لیست حاصله لأنفسها و حصولها لموادها لیس بنحو الحصول العلمى اذ هى أمر عدمى لیست الا جهه القوه فى الوجودات فلیس لها فى أنفسها ذات یصح أن یدرك شیئاً و یعلمه و اذا لم یكن الصور الخارجیه للأجسام مما یصح أن یحصل لها شى‏ء - الحصول المعتبر فى العلم - و لا هى حاصله لما یصح له أن یعلمها فلیست هى عالمه بشى‏ء أصلاً و لا لشى‏ء أن یعلمها بعینها كما هى فهى اذامعلومه بالقوه بمعنى أن فى قوتها أن ینتزع منها عالم صوراً فیعلمها اى یتصور بمثل صورها لاستحاله انتقال المنطبعات فى المواد فالمعلوم‏ بالذات من كل شى‏ء لیس الا صوراً ادراكیه قائمه بالنفس متحده معها لا ماده خارجیه. فالمعلوم بالفعل لیس الا لعالمه فكل عالم معلومه غیر معلوم عالم آخر و هو فى الحقیقه عالم و علم و معلوم؛ هذا.
33 - و المقصود من التعرض بهذه التفصیلات، التنبیه الى الفكر فى معرفه النفس و كیفیه الترقى منها الى معرفه الرب و الاستدلال بما یستحكم به تصدیق ذلك و أن یتفطن المبتدى لأصول تنفع فى فكره و الا فلیس كیفیه الفكر الا أن یشتغل المتفكر تاره لتجزیه نفسه و أخرى لتجزیه العالم حتى یتحقق له أن ما یعلمه من العالم لیس الا نفسه و عالمه لا العالم الخارجى و ان هذه العوالم المعلومه له انما هو مرتبه من نفسه و حتى یجد نفسه لنفسه ما هى:
34 - ثم ینفى عن قلبه كل صوره و خیال و یكون فكره فى العدم حتى تنكشف له حقیقه نفسه، أى یرتفع العالم من بین یدیه و یظهر له حقیقه نفسه بلا صوره و لا ماده. و هذا هو اول معرفه النفس و لعل الى ذلك أشیر فى تفسیر قوله و تعالى: «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»(سوره‌ی زمر، آیه‌ی 22). حیث سئل عنه و قال(ع): نور یقذفه الله فى قلبه فیشرح صدره. قیل هل لذلك من علامه؟ قال(ع) علامته: التجافى عن دار الغرور و الانابه الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت. میرزا جواد ملکی تبریزی، لقاء اللّه، ص 210
35 - سید محمد حسین حسینی طهرانی، لب اللباب، ص 146 و 150
36 - سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 6، ص 172
37 - میرزا جواد ملکی تبریزی، لقاء اللّه، ص 210 - 214
38 - محمد حسین رخشاد، در محضر علامه طباطبایی، ص 12
39 - سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 6، ص 181- 185
40 - رساله سه اصل، ص: 14
41 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 7.
42 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 56.
43 - اسفار، ج 8، ص3 . از آن‌جایی که ملاصدرا در تعریف نفس و تعریف جایگاه قوای نفس سعی دارد بحث را با طبیعیات قدیم دنبال نماید و در این راستا شبهاتی که در مکتب مشاء هست دفع کند بحث نفس را در این قسمت با گستردگی زیادی تدوین نموده ولی چون برای کسی که می‌خواهد صرفاً در مورد علم‌النفس تحقیق کند نیاز به آن مباحث نیست، ما از آوردن بسیاری از آن مباحث خودداری نمودیم.
44 - مزاج کیفیتی است که در اثر ترکیب عناصر بدن به‌وجود میآید.
45 - اسفار، ج8 ، ص 87
46 - اسفار، ج 8 ، ص 97
47 - سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 35.
48 - اسفار، ج 8، ص 108
49 - اسفار، ج 8 ، ص 126
50 - سوره‌ی حجر آیه‌ی 21- هیچ چیزی نیست مگر این‌که خزائن آن نزد ماست و به اندازهای معلوم از آن نازل میکنیم.
51 - سوره‌ی نجم، آیه‌ی 5.
52 - اسفار، ج 8 ، ص 133
53 - اسفار، ج 8 ، ص 137
54 - اسفار، ج 8، ص 136.
55 - اسفار، ج 8، ص 137.
56 - سوره‌ی مدثّر، آیه‌ی 31.
57 - قلب در اصطلاح عرفان همان نفس ناطقه در اصطلاح حکمت است.
58 - سوره‌ی الذاریات، آیه‌ی 56.
59 - همه چیز است به غیر از واجب الوجود.
60 - اسفار ج 8، ص 145.
61 اسفار، ج 8، ص 156.
62 - اسفار، ج 8، 159.
63 - اسفار، ج 8، ص 205.
64 - اسفار، ج 8، ص 221.
65 - اسفار، ج 8، ص 230.
66 - مجموعه‌ی ورام، ج‏1، ص 83 .
67 - این جمله یکی از اصطلاحات مهم حکمت متعالیه است که می‌فرماید: حقیقت بسیط، مثل ذات حق و یا هر حقیقت بسیط دیگر مثل عقل یا نفس، در جای خود حامل همه‌ی اشیاء مادون خود است ولی نه به صورت مجموعه‌ی کثیری از اشیاء بلکه به صورت وحدت، بدین لحاظ در ذات حق هیچ‌یک از این اشیاء به صورت مستقل نیست و به حکم همین قاعده هر وجود بسیطی جامع همه‌ی کمالاتِ مراتب زیرین خود می‌باشد مثل نفسِ کامل مجرد که در عین وحدت دارای کمالات بسیاری است که آن کمالات به صورت جامع در آن موجودند بدون آن که آن نفسِ کامل یکی از آن اشیاء و یا یکی از آن کمالات باشد.
68 - اسفار، ج 8، ص 260.
69 - این‌که می‌فرماید شرط تحقق علم، وحدت است به این معنا است که باید بین نفس ناطقه و آن موضوعی که به آن علم دارد یک نوع یگانگی ایجاد شود تا انسان آن موضوع را که به آن علم دارد در خود احساس کند و چنین حالتی در موجودات مادی ممکن نیست. در موجودات مادی می‌توان دو پدیده را پهلوی هم قرار داد ولی این غیر از اتحادی است که انسان به موضوعی که به آن علم دارد در خود می‌یابد. برای بررسی بیشتر تجرد نفس می‌توانید به کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» قسمت «گوهر انسانی» از همین مترجم رجوع فرمایید.
70 - اسفار، ج 8، ص 303.
71 - سوره‌ی حجر، آیه‌ی 29.
72 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 75.
73 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 79.
74 - سوره‌ی مؤمنون، آیات 12 تا 14.
75 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 36.
76 - سوره‌ی فاطر، آیه‌ی 10.
77 - سوره‌ی التین، آیه‌ی 4.
78 - سوره‌ی فجر، آیه‌ی 27.
79 - بحار الأنوار، ج‏2، ص 32.
80 - جامع الأخبار، ص 4.
81 - سید حیدر آملى، جامع الأسرار، ص 205.
82 - بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏18، ص 360.
83 - بحار الأنوار، ج‏64، ص 253.
84 - بحار الأنوار، ج‏55، ص 39.
85 - الكافی، ج‏1، ص 98.
86 - الكافی، ج‏1، ص 98.
87 - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏2، ص 246.
88 - الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص 421.
89 - اسفار، ج 8، ص 324.
90 - سوره‌ی الانسان، آیه‌ی 1.
91 - اسفار، ج 8، ص 320.
92 - عنایت داشته باشید که منظور ملاصدرا در این‌جا نفس به عنوان شخص خاص است در عالم وجود و این غیر از آن است که نفسِ هر کس به صورت وجودی علمی در علم خداوند بوده است و نیز غیر از حقیقت اولیاء الهی است که قبل از خلقت عالم و آدم بوده‌اند.
93 - مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة، ص 41.
94 - سوره‌ی تین، آیات 4 و 5.
95 - سوره ی اعراف، آیات 29 و 30.
96 - بحار الأنوار، ج‏58، ص 65.
97 - الوافی، ج‏1، ص 116.
98 - به اسفار، ج 8، ص 356 رجوع شود.
99 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 85.
100 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 55. یعنی شما را از زمین آفریدیم و در آن بازگردانیم‌تان و بار دیگر از آن بیرونتان می‌آوریم.
101 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 11.
102 - علت معدّه حقیقتاً شیی را ایجاد نمی‌کند بلکه شرایط ایجاد شیئ است مثل بنّا که واقعا گچ و آجر را به وجود نمی‌آورد بلکه علت مُعِدّه‌ی ساختمان است، بر عکس علت مُوجِده یا علت حقیقی که وجود معلول را می‌دهد که مربوط به عالم مجردات است و هرچه در عالم ماده هست همه علت مُعِدّه هستند.
103 - اسفار، ج 8، ص 396.
104 - در این‌جا ترجمه‌ی جلد هشتم اسفار به پایان رسید.
105 - تناسخ یعنی انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر، چه نزولی، مثل انتقال نفس انسان به بدن حیوان و چه صعودی، مثل انتقال نفس حیوان به بدن انسان. انتقال نفس انسان به بدن حیوان را مسخ و انتقال نفس انسان به درخت را فسخ و انتقال نفس از انسان به انسان دیگر را نسخ و انتقال از انسان به جماد را رسخ گویند. این قسمت را می‌توانید در ابتدای جلد نهم اسفار دنبال فرمائید.
106 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 38.
107 - سوره‌ی مائده، آیه‌ی 60.
108 - سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 20.
109 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 97.
110 - سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 108.
111 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج‏19، ص 302.
112 - سوره‌ی یونس، آیه‌ی 19.
113 - سوره‌ی حشر، آیه‌ی 14.
114 - اسفار، ج 9 ، ص 21.
115 - شرح الکافی، صالح مازندرانی، ج 12، ص 71.
116 - بحارالانوار، ج 7، ص 50. با اندکی تفاوت.
117 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 22.
118 - اسفار، ج 9، ص 47.
119 - این‌که گفته می‌شود نفس علت وجود جسم است به دو معنا است. یکی از آن جهت که نفس بدن برزخی خود را خودش می‌سازد و یکی از آن جهت که نفس شکل و صورت جسم دنیایی‌اش را می‌سازد. ولی نمی‌توان گفت نفس علت حقیقی و ایجادی جسم دنیایی‌اش می‌باشد.
120 - سوره‌ی هود، آیه‌ی 41.
121 - اسفار، ج 9، ص 55.
122 - اسفار، ج 9، ص 59.
123 - اسفار، ج 9، ص 70 .
124 - جامع ترمذی، ج 4، ص 709.
125 - صحیح بخاری، ج 6، ص 2661.
126 - مجموعه‌ی ورام(تنبیه الخواطر)، ج‏1، ص 154.
127 - مسند احمد حنبل، ج 1، ص 38.
128 - اسفار، ج 9، ص 74.
129 - سوره‌ی نور، آیه‌ی 35.
130 - سوره‌ی شمس، آیات 9 و 10.
131 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 269.
132 - سوره‌ی جمعه، آیات 4 و 5.
133 - سوره‌ی الاسراء، آیه‌ی 29.
134 - سوره‌ی فرقان، آیه‌ی 67.
135 - سوره‌ی فتح، آیه‌ی 29.
136 - اسفار ج 9، ص 93.
137 - به قول مولوی:
رحم بر عیسی کن و بر خر مکن

طبع را بر عقل خود سرور مکن

عقل تو مغلوب دستور هوی است

در وجودت رهزن راه خدا است

حرص غالب بود و جان چون زر شده

نعره‌ی عقل آن زمان پنهان شده

عقلشان در عقل دنیا پیچ پیچ

فکرشان در عقل شهوت هیچ هیچ
138 - اسفار، ج 9، ص 94.
139 - اسفار، ج 9، ص 104.
140 - اسفار، ج 9، ص 106.
141 - اسفار، ج 9، ص 121.
142 - سوره‌ی حشر، آیه‌ی 19.
143 - اسفار، ج 9 ، ص 125.
144 - سوره‌ی طه، آیات 124 و 125 و 126.
145 - سوره بقره، آیه‌ی 6.
146 - سوره‌ی غافر، آیه‌ی 43.
147 - معلوم است که حال این گروه بدتر از گروه اول است زیرا که گروه اوّل یعنی کم‌همتانی که دارای شقاوت متوسط‌اند، اهل حجاب و این‌ها اهل عقاب‌اند.
148 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 179.
149 - سوره‌ی بقره، آیات 8 تا 10.
150 - سوره‌ی همزه، آیات 6 و 8 و 9.
151 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 22.
152 - اسفار ج 9، ص 136.
153 - غزالی این موانع پنجگانه را در احیاء العلوم ج 2، ص 10 بر شمرده است.
154 - منظور آینه‌های فلزی است که در قدیم فقط با صیقل دادن به وجود می‌آمدند، نه آینه‌هایی که از طریق شیشه و لعاب نقره‌ای امروز وجود دارند.
155 - درر الأخبار، ص 442.
156 - سوره‌ی شمس، آیات 9 و 10.
157 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی‌ 22.
158 - اسفار، ج 9، ص 140.
159 - نهج البلاغه، خطبه‌ی یک.
160 - سوره‌ی نجم، آیه‌ی 5.
161 - اسفار، ج 9، ص 144.
162 - اسفار، ج 9 ص 147.
163 - سوره‌ی یوسف، آیه‌ی 105.
164 - سوره‌ی یونس، آیه‌ی 7.
165 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 176.
166 - سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 61.
167 - سوره‌ی حج، آیات 5 الی 7.
168 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 187.
169 - سوره‌ی یونس، آیه‌ی 48.
170 - سوره‌ی روم، آیه‌ی 27.
171 - سوره‌ی قمر، آیه‌ی 50.
172 - سوره‌ی اعلی، آیه‌ی 17.
173 - سوره‌ی روم، آیه‌ی 27.
174 - توحید صدوق، باب ما جاء فی‏الرُّؤْیَه، حدیث 21، ص 118.
175 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 34.
176 - سوره‌ی واقعه، آیات 49 و50.
177 - سوره‌ی نازعات، آیه‌ی 14.
178 - اسفار، ج 9، ص 163.
179 - سوره‌ی اسراء آیه‌ی 99.
180 - سوره‌ی تکویر آیه‌ی 14.
181 - اسفار ج 9، ص 171. جناب ملاصدرا در فصل نهم کتاب خود در این قسمت بحثی را تحت عنوان «دلایل منکرین معاد» به میان آورده‌اند که ما به جهت طولانی شدن بحث و به جهت عدم ضرورت از آن گذشتیم.
182 - سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 61.
183 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 21.
184 - سوره‌ی‌ مؤمنون، آیه‌ی 14.
185 - سوره‌ی نوح، آیه‌ی 14.
186 - سوره زمر، آیه‌ی 9.
187 - سوره‌ی فاطر، آیه‌ی 22.
188 - سوره‌ی غافر، آیه‌ی 58.
189 - سوره‌ی حشر، آیه‌ی 20.
190 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 122.
191 - بحار الأنوار، ج‏50، ص 134.
192 - اسفار، ج 9، ص 177. به جهت اهمیت موضوع، این بحث را به عنوان فصلی جدا عنوان‌بندی کردیم.
193 - حضرت آیت الله جوادی«حفظه‌الله» در شرح این قسمت می‌فرمودند: اگر انسان توانست در سایه‌ی ریاضت‌ها هر چیزی را نشنود و هر غذایی را نخورد و هر جایی را نرود و از مشاغل نفس کم کند، همان قدرتی را که در خواب در ایجاد صور دارد، در بیداری پیدا می‌کند. اولیاء مقامشان طوری است که جمع سالم دارند. جمع بین عالم ملک و ملکوت، مظهر «لا یشغله فعل عن فعل» می‌شوند. همه‌ی کارها را انجام می‌دهند ولی غفلت ندارند. در عین کثرت به همه‌ی امور صبغه‌ی الهی می‌دهند. این اولیاء موانع را به حق رفع کرده‌اند و مقتضی و شرایط را به حق آماده نموده‌اند. لذا مشاهداتشان نیز حق است. ولی مرتاضین و کاهنان چون موانع را به طور صحیح برطرف نکرده‌اند و مقتضی را هم به حق و مدد او ایجاد نکرده‌اند، می‌بینند ولی عوضی می‌بینند. اولیاء الهی به جایی میرسند که علم برایشان عین قدرت میشود. یعنی عقل نظری عین عقل عملی می‌گردد.
194 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 22.
195 - اسفار ج 9 صفحه 179.
196 - اسفار، ج 9، ص 181.
197 - سوره‌ی مریم، آیه‌ی 95.
198 - سوره‌ی الانبیاء، آیه‌ی 104.
199 - سوره‌ی قمر، آیه‌ی 48.
200 - سوره‌ی توبه، آیه‌ی 35.
201 - سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 64.
202 - اسفار جلد 9 ص 185.
203 - وقتی نظر به فردی داریم که در مقابل ما است و برای او معنا و تشخّص خاص را در نظر می‌گیریم باید متوجه باشیم در واقع با وجود او روبروئیم در صورت خاص وجود از طریق آن شخص تشخص پیدا کرده است و این در مورد تمام پدیده‌های خارج از ذهن صدق می‌کند.
204 - همان‌طور که سعه‌ی وجودی حضرت حق موجب می‌شود که در همه‌ی عوالم حاضر باشد و همه‌ی عوالم در او مستغرق گردد و هر موجودی در هر عالمی به حق موجود باشد، سعه‌ی وجودی موجودات مجرد در مرتبه‌ی نازل‌تر این‌چنین است که همه‌ی عوالم مادون خود را در خود دارند و با هر مرتبه‌ای به آن مرتبه حاضرند.
205 - سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 31.
206 - سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 71.
207 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 172.
208 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 148.
209 - سوره‌ی هود، آیه‌ی 56.
210 - سوره‌ی مریم، آیات 85 و 86.
211 - سوره‌ی مریم، آیه‌ی 68.
212 - سوره‌ی التکویر، آیه‌ی 5.
213 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 7.
214 - سوره‌ی مریم، آیه‌ی 40.
215 - سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 104.
216 - اسفار ج 9 ص 199.
217 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 48.
218 - اسفار ج 9 ص 218.
219 - قوه‌ی وهمیّه مدرِک معانی جزئی به ذات خود و مدرک صور جسمانی به کمک قوه‌ی خیال است.
220 - قوه‌ی وهم و خیال در ابتدا در این دنیا نیاز به بدن مادی دارند ولی در بقاء محتاج به ابرازِ بدن نیستند.
221 - بحارالانوار، ج 6، ص 275.
222 - اسفار ج 9 ص 220
223 - شهوت مانند خوک و غضب مانند درندگان و مکر مانند شیطان ظاهر شود.
224 - اسفار ج 9، ص 221.
225 - دنباله دُم.
226 - در آن روز هرکس مشغول خودش هست چه در غم و چه در شادی (سوره‌ی عبس آیه‌ی 37).
227 - این روز ملک از خداوند است.
228 - بین آنها رابطه خویشاوندی نخواهد بود (سوره‌ی مؤمنون آیه‌ی 11).
229 - بحار ج 6 ص 133 و نهج الفصاحه ص 741.
230 - روزی که در صور دمیده شود پس می‌آیند گروه‌هائی (سوره‌ی نبأ آیه‌ی 18).
231 - روزی که محشور می‌کنیم متقین را به سوی رحمن، در حال احترام (سوره‌ی مریم آیه‌ی 85).
232 - روزی که دشمنان خدا گرد آورده شوند به سوی آتش پس آنها بازداشت شدگانند (سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 19).
233 - گرد آوریم او را در روز قیامت درحالی‌که نابیناست (سوره‌ی طه، آیه‌ی 124).
234 - داخل شوید به سلامت و امن (سوره‌ی حجر، آیه‌ی 46)
235 - او را بگیرید و به زنجیر کشید سپس به دوزخش درآورید سپس در زنجیری که درازی‌اش هفتاد ذراع است او را بکشید (سوره‌ی حاقه، آیه‌ی 30).
236 - شما و آنچه غیر خداوند را می‌پرستید، سوخت دوزخید (سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 98).
237 - گردآورده شوند آنها که ستم کردند و همسرانشان و آنچه میپرستیدند (سوره‌ی صافات، آیه‌ی 22).
238 - سوره‌ی تکویر، آیه‌ی 5.
239 - خداوند مردم را بر اساس نیّاتشان محشور می‌کند.
240 - بعضی مردم طوری محشور می‌شوند که خوک و میمون در نزد آنها بسیار زیباترند.
241 - آن زمان که قولی را که گفتیم بر آن‌ها وارد شود برون آریم برای آن‌ها جنبنده‌ای را از زمین، سخن گوید با ایشان که مردمی بودند به آیات ما غیر معتقد (سوره‌ی نمل، آیه‌ی 82).
242 - روزی که جمع می‌کنیم از هر امتی گروهی را، از آنان که تکذیب می‌کنند آیات ما را پس آنان بازداشت شوند (سوره‌ی نمل، آیه 83).
243 - سوره‌‌ی مریم، آیه‌ی 9.
244 - اسفار ج 9 ص 232 فصل 10
245 - اشاره به «یَوْمَ یُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ» (سوره‌ی قلم، آیه‌ی 42).
246 - بحار الأنوار، ج‏67، ص 73.
247 - اسفار ج 9 ص 235
248 - اشاره بر آن دارد که همه وارد جهنم می‌شوند و متقیان نجات می‌یابند (سوره‌ی مریم آیات 71 و 72).
249 - سوره‌ی فرقان، آیه 70.
250 - نیز تنافی بین آن حدیث و حدیث «الشّقیّ شقیّ فی بطن امّه و السّعید سعید فی بطن أمّه» مرتفع می‌گردد که اولی به اعتبار فطرت روح و مربوط به عالم عصمت است و دومی به اعتبار فطرت بدن و مربوط به عالم اجسام ظلمانی است.
251 - پیدایش نخستین را دانستید چرا یادآور نمی‌شود [به سوی معاد] (سوره‌ی واقعه آیه‌ی 62).
252 - اسفار، ج 9، ص 273.
253 - توجه داشته باشید که از جهتی باید بین بدن با جسم تفکیک کرد. آن بدنی که هر چه نفس انسان قوی شود لطیف‌تر می‌شود، بدنی است که انسان به عنوان بدن برزخی می‌سازد در حالی که هر چه آن بدن لطیف‌تر شود فاصله‌ی آن با جسم بیشتر می‌گردد تا آن‌جایی که جسم را رها می‌کند، ولی آن بدن همیشه با انسان همراه است برعکس این جسم.
254 - اسفار ج 9 ص 243.
255 - سوره‌ی حشر آیه 19.
256 - سوره‌ی فرقان آیه 44.
257 - به اشیاء از آن جهت که فیض دریافت می‌کنند، هیولی می‌گویند و از آن جهت که مجرای فیض هستند صورت اطلاق می‌شود. هرچند در واقع در عالم مجردات هیولی به معنی صرف قوه و قابلیت صرف معنی ندارد.
258 - سوره‌ی مریم آیه‌ی 17.
259 - قسمت نبوّات را می‌توانید در آخر کتاب مبدأ و معاد از جناب ملاصدرا بیابید.
260 - سوره‌ی نازعات آیه 36.
261 - اسفار، ج 9، ص 265.
262 - سوره‌ی الرحمن آیات 26 و 27.
263 - سوره‌ی مؤمن آیه‌ی 16.
264 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 68.
265 - سوره زمر آیه‌ی 68.
266 - سوره زمر آیه‌ی 69.
267 -سوره زمر آیه‌ی 67.
268 - سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی 48.
269 - سوره اسراء آیه 21.
270 - مرحوم آخوند در این قسمت فرمایشی دارند که حاکی از عدم پذیرش این سخن محی الدین است و البته با بقیه‌ی اصولشان در بقیه‌ی قسمت‌های اسفار همخوانی ندارد و در همه جای اسفار سخن فوق را قبول دارند و اثبات هم کرده‌اند. شارح محترم اسفار جناب ملا هادی سبزواری رحمت الله علیه اعتراض کرده‌اند که دلیلی بر عدم قبول آن نیست و ما به همین دلیل از آوردن اعتراض مرحوم آخوند به محی الدین خودداری نمودیم تا روش درسی مطلب حفظ شود و طالبین بهتر بتوانند استفاده کنند. فرمایش محی الدین با قاعده‌ی ملاصدرا که اصالت را به وجود می‌دهند و وجود هم که عین کمال است و هر درجه از وجود به همان اندازه از کمال برخوردار است، کاملا هماهنگ و متناسب است و جایی برای انکار و یا توجیه نمی‌ماند.
271 - اسفار، ج 9، ص 273.
272 - سوره‌ی نازعات آیات 42 و 43 و 44.
273 - بحار الأنوار، ج‏58 ، ص 7.
274 - اگر مواقف قیامت صغری را باید لحظه به لحظه طی کرد، مواقف قیامت کبری را باید سال به سال طی کرد.
275 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 48
276 - سوره‌ی شوری آیات 18 و 17
277 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 7.
278 - اسفار ج 9 ص 274
279 - سوره‌ی کهف، آیه‌ی 99.
280 - سوره زمر آیه 68
281 - بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏73، ص 219.
282 - سوره یس آیه 52.
283 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 68.
284 - سوره انبیاء، آیات 104 – 101.
285 - سوره نمل، آیه 87 .
286 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 68.
287 - اسفار، ج 9، ص 277.
288 - بحار الأنوار، ج‏58، ص 7.
289 - الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص 470.
290 - سوره‌ی لقمان، آیه‌ی 28.
291 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 68.
292 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 180.
293 - سوره‌ی قصص، آیه‌ی 88.
294 - سوره سجده آیه 5.
295 - سوره انبیاء آیه 104.
296 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 15.
297 - سوره‌ی نمل، آیه‌ی 88 .
298 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 180.
299 - سوره‌ی شوری،‌ آیه‌ی53.
300 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 83.
301 - اسفار ج 9 ص 282. جناب ملا صدرا در فصل هفدهم جلد 9 صفحه‌ی 281 موضوعی را تحت این عنوان که کدام جسم دارای حشر است و کدام جسم دارای حشر نیست، باز کرده‌اند که مبتنی بر علوم قدیم و فلکیات گذشته است و نکته‌ی قابل توجهی در آن دیده نشد که بتوانیم در اینجا ذکر کنیم تا مورد استفاده‌ی خوانندگان محترم قرار گیرد.
302 - سوره‌ی ق آیه‌ی 22.
303 - سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی 48.
304 - سوره‌ی واقعه آیات 61 و 62.
305 - سوره‌ی معارج، آیه‌ی 38.
306 - سوره‌ی معارج، آیات 40 و 41.
307 - اسفار ج 9 ص 284.
308 - سوره‌ی فاتحه، آیه‌ی 6.
309 - سوره‌ی یوسف آیه‌ی 108.
310 - سوره‌ی شوری آیه‌ی 53.
311 - سوره‌ی فاطر آیه‌ی 10.
312 - سوره‌ی هود، آیه‌ی 112.
313 - أمالی الصدوق، ص 177.
314 - سوره‌ی مؤمنون آیه‌ی 74.
315 - سوره‌ی توبه، آیه‌ی 38.
316 - سوره‌ی مؤمن، آیات 71 و 72.
317 - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص 21.
318 - سوره حدید، آیه 12.
319 - بحار الأنوار، ج‏74، ص 413.
320 - سوره‌ی مرسلات آیات 30 و 31.
321 - سوره‌ی مریم آیه‌ی 71.
322 - در زیارت داریم: «اَنْتُم السبیلُ الْاَعظم وَ الصراطُ الاَقوم» شما راه بزرگ الهی به سوی حقیقت و صراط پایدار هستید.
323 - اسفار ج 9 ص 290.
324 - سوره‌ی مجادله، آیه‌ی 22.
325 - سوره‌ی انفطار، آیات 10 و 11.
326 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 18.
327 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 71.
328 - سوره‌ی حاقه، آیات 25 و 26.
329 - سوره‌ی انشقاق، آیه‌ی 12.
330 - سوره‌ی فصلت، آیات 30 و 31.
331 - سوره‌ی شعراء، آیات 221 و 222.
332 - سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 36.
333 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 225.
334 - سوره عبس، آیات 13-16.
335 - سوره‌ی تکویر، آیه‌ی 10.
336 - سوره کهف، آیه 49.
337 - سوره آل عمران، آیه‌ی 30.
338 - أمالی الصدوق، ص 3.
339 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص 8 .
340 - شرح أصول الكافی (صدرا)، ج‏4، ص 379.
341 - شرح أصول الكافی (صدرا)، ج‏4، ص 379.
342 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 54.
343 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 13.
344 - سوره‌ی اسراء، آیات 13 و 14.
345 - سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 61.
346 - سوره‌ی مطففین، آیه‌ی 18.
347 - اسفار ج 9، ص 296.
348 - سوره‌ی کهف، آیه‌ی 49.
349 - سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 47.
350 - سوره‌ی اعراف، آیات 8 و 9.
351 - سوره‌ی الرحمن، آیات 7-9.
352 - سوره‌ی حدید، آیه‌ی 25.
353 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 8 .
354 - سوره‌ی مؤمن، آیه‌ی 40.
355 - سوره‌ی کهف، آیه 105.
356 - سوره‌ی انبیاء، آیه 47.
357 - سوره‌ی حدید، آیه 25.
358 - سوره‌ی اسراء، آیه 21.
359 - سوره‌ی نحل، آیه 125.
360 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 59.
361 - همان.
362 - اسفار، ج 9، ص 305.
363 - سوره‌ی انعام، آیه 52.
364 - سوره‌ی قصص، آیه‌ی 83 .
365 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 29.
366 - بحار الأنوار، ج‏26، ص 310.
367 - بحار الأنوار، ج‏24، ص 353.
368 - سوره‌ی هود، آیه‌ی 16.
369 - سوره‌ی فرقان، آیه 23.
370 - اسفار، ج 9، ص 306.
371 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 180.
372 - سوره‌ی شوری، آیه‌ی 53.
373 - سوره‌ی مؤمن، آیه 16.
374 - سوره‌ی تکویر، آیات 1 و 2.
375 - سوره‌ی قیامت، آیه‌ی 9.
376 - سوره‌ی دهر، آیه 13.
377 - سوره‌ی طه، آیات 105 - 107.
378 - سوره‌ی نوح، آیه 25.
379 - سوره‌ی صافات، آیه 24.
380 - سوره‌ی یس، آیه 51.
381 - سوره‌ی حاقه، آیه 14.
382 - سوره‌ی نازعات، آیات 13 و 14.
383 - سوره‌ی کهف، آیه‌ی 105.
384 - سوره‌ی ق، آیه 21.
385 - سوره‌ی ق، آیات 17 و 18.
386 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 75.
387 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 69.
388 - سوره‌ی قلم، آیه‌ی 42.
389 - سوره‌ی نازعات، آیه‌ی 36.
390 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 74.
391 - بحار الأنوار، ج‏58، ص 90.
392 - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 97.
393 - سوره‌ی تکاثر، آیه‌ی 8 .
394 - اسفار،ج 9، ص314.
395 - سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 50.
396 - سوره‌ی انشقاق، آیه‌ی 8 .
397 - سوره انشقاق، آیات 7 و 8 و 9.
398 - سوره‌ی مطففین، آیه‌ی 7.
399 - سوره‌ی حاقه، آیه‌ی 33.
400 - سوره‌ی انشقاق، آیه‌ی 10.
401 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 187.
402 - سوره‌ی حدید، آیه‌ی 13.
403 - سوره‌ی انعام، آیه‌ی 153.
404 - سوره‌ی هود، آیه‌ی 56.
405 - سوره‌ی مریم، آیات 71 و 72.
406 - به عنوان خلاصه در رابطه با صراط باید گفت: تمام افراد بشر که در دنیا زندگی می‌کنند در باطن خود یک هدف و مقصدی دارند که برای وصول به آن هدف حرکت می‌کنند. اعم از این که آن مقصد را بدانند و یا ندانند. در هر حال هرکس در ذات خود بر روی آن مقصد در حرکت است و افعال و اعمالی که انجام می‌دهد روی غرضی است که می‌خواهد نقاط ضعف را در خود ترمیم کند و حاجات باطنی و نفسانی خود را به واسطه‌ی اعمال خود برآورده سازد. هرکس باید خودش را در آن موقعیت و ظرفیتی که هست تکمیل کند و خود را یک انسان متوسط و معتدلی قرار دهد که اخلاق و ملکاتش جنبه‌ی افراط و تفریط نداشته باشد. بنابراین هرکس از طریق نفس خودش یک راه خاصی به سوی پروردگار دارد. و بدین لحاظ در روایت داریم: «الطّرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» (بحار الأنوار، ج‏64، ص 137) راه‌های رسیدن به خدا به تعداد تک تک افراد است. پس راه‌های به سوی خدا بسیار است ولی صراط مستقیم تنها یکی است و تمام این راه‌ها به مقدار نزدیک بودن هر کدام به راه مستقیمی که کمترین فاصله بین بنده و خداست، از صراط بهره دارند. شکی نیست که این صراط را انسان در این دنیا داشته و چون هرکس در این دنیا یک صراط دارد در آخرت آن صراط مظهر صراط دنیاست و چون همه در دنیا وارد می‌شوند، پس همه در جهنم وارد می‌شوند. کسانی مانند پیامبران در دنیا می‌آیند و می‌روند و هیچ آلوده نمی‌شوند و رنگ و بوی دنیا به خود نمی‌گیرند، به سرعت برق از صراط عبور می‌کنند و بقیه هرچند به مجرد مختصر انحراف در جهنم نمی‌افتند ولی چون در دنیا حق صراط مستقیم توسط آن‌ها اداء نشده به اندازه‌ی انحراف آن‌ها، بهره‌شان از صراط مستقیم کم می‌شود، و به اندازه‌ی تعلقشان به دنیا عبورشان از صراط بطول میانجامد و صراط مستقیم وقتی واقعا مستقیم است که با کمترین فاصله و کوتاهترین زمان ما را به بهشت مرضات خداوند و لقای او و فنای محض در ذات او برساند و این راه معرفت است که هر امامی نشان‌دهنده‌ی اوست بلکه وجود امام نفسِ صراط و تحقق خارجی صراط مستقیم است. آری امام صراط مستقیم است تا پیروان او از راه نفس او، همان راهی را که او رفته است بروند، و چون امام از راه صفات خود سریعترین و کوتاه‌ترین راه را به سوی خدا پیموده است، پس نفس امام راه مستقیم به سوی خداست که حقاً از این جهت از شمشیر برنده‌تر و از مو باریکتر است و باید با دقت زیاد متوجه راه و رسمی شد که امامان معصوم(ع) می‌نمایانند.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «انّ الصّورة الانسانیة هی الطّریق المستقیم الی کلّ خیر و الجسر الممدود بین الجنّة و النّار» ( تفسیر الصافی، ج‏1، ص 86) . صورت نفس ناطقه همان صراط مستقیم است به سوی تمام خیرات و آن همان پلی است که در بین بهشت و دوزخ کشیده شده است. و در همین رابطه ما معتقدیم «عَلِیٌّ هُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم» (الكافی، ج‏1، 417) علی(ع) صراط مستقیم است. و یا در زیارت جامعه خطاب به ائمه میگوئیم: «انتم الصّراط الاقوم و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء»شما استوارترین راه و گواهان این دنیای فانی و شفیعان آن عالم باقی برای مردم هستید.
آری صراط مستقیم آن راهی است که بدون هیچ انحرافی انسان را به سوی وطن اصلی خود که حرم امن الهی باشد، می‌رساند. حالا اگر ما بخواهیم در بین همه‌ی موجودات کسی را بیابیم که با تمام خصوصیاتش در صراط مستقیم باشد و در افکار و ملکاتش و عقاید و کیفیت طی منازلش و فنایش در ذات حق به عالی‌ترین شکل ممکنه باشد و از نقطه‌نظر عبور از مراحل نفس در هر آن در سیر بوده و هیچ اعوجاجی نداشته باشد، جز امام معصوم کسی را نخواهیم یافت و از این جهت در روایت آمده: صورت انسانیت صراط مستقیم است و در تفسیر آیه‌ی «ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه» در روایت وارد است که مراد از «صراط، علیّ بن ابیطالب» است. زیرا مراد از صورت انسانیت همان مرحله‌ی فعلیت محض است که اعلا و احسن آن در علی بن ابیطالب(ع) است. امّا مردم معمولی دارای صورت انسانیت نیستند، بلکه قابلیت تحقق آن را دارند و هرکس بخواهد از صراط عبور کند و مراحل سیر الی الله را پشت سر گذارد باید عبورش و کارش را با ائمه صلوات الله علیهم تطبیق دهد.
407 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 46.
408 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 49.
409 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 48.
410 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 47.
411 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 46.
412 - بحار الأنوار، ج‏24، ص 253.
413 - اسفار،ج 9،ص 319.
414 - سوره‌ی ق، آیه‌ی 29.
415 - سوره نباء،آیات 24 و 25.
416 - سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 108.
417 - سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 77.
418 - سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 46.
419 - سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 52.
420 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 81 .
421 - بحار الأنوار، ج‏26، ص 310.
422 - بحار الأنوار، ج‏24، ص 353.
423 - اسفار،ج 9، ص 329.
424 - سوره‌ی حجر، آیه‌ی 29.
425 - سوره‌ی مریم، آیه‌ی 85 .
426 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 5.
427 - بحار الأنوار، ج‏55، ص 39.
428 - إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 152.
429 - اسفار، ج 9، ص 330.
430 - سوره‌ی رعد، آیه‌ی 23.
431 - سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 40.
432 - سوره‌ی ص، آیه‌ی 50.
433 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 72.
434 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 73.
435 - سوره‌ی حجر، آیه‌ی 44.
436 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 7.
437 - سوره‌ی منافقون، آیه‌ی 3.
438 - مجمع البحرین، ج 2، ص 359.
439 - سوره‌ی همزه، آیه‌ی 7.
440 - سوره‌ی جاثیه، آیه‌ی 23.
441 - سوره‌ی جاثیه، آیه‌ی 23.
442 - سوره‌ی نازعات، آیات 37 و 38 و 39.
443 - سوره‌ی جاثیه، آیه‌ی 8 .
444 - سوره‌ی یس، آیه‌ی 9.
445 - سوره‌ی ملک، آیات 10 و 11.
446 - سوره‌ی توبه، آیه‌ی 49.
447 - سوره‌ی حدید، آیه‌ی 21.
448 - الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى، ص 710.
449 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 46.
450 - اسفار، ج 9، ص 335.
451 - سوره‌ی انفال، آیه‌ی 44.
452 - سوره‌ی ال عمران، آیه‌ی 13.
453 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 6.
454 - سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 38.
455 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 56.
456 - سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 36.
457 - سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 71.
458 - سوره‌ی سبا، آیه‌ی 54.
459 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 126.
460 - محی الدین عربی در باب 87 فتوحات.
461 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 24.
462 - سوره‌ی توبه، آیه‌ی 35.
463 - جناب صدر المتألهین در این‌جا به پیروی از محی الدین نکته‌ای مبنی بر تغییر مزاج اهل جهنم و تبدیل عذاب به عذوبت دارد. ولی چون در نظرات نهایی‌شان از آن عدول کرده‌اند از آوردن آن نکته در این‌جا خودداری نمودیم تا حالت آموزشی کتاب حفظ شود و در مسائل اختلافی متوقف نشویم.
ایشان در این کتاب می‌گویند: کفار تا آخر در جهنم هستند ولی تا آخر معذب نیستند بلکه طبع آن‌ها عوض می‌شود و طبعی مناسب جهنم برای آن‌ها به وجود می‌آید و در این حال دیگر عذاب، ملائم طبع آن‌ها خواهد بود. درحالی‌که همچنان‌که علامه طباطبائی رحمت الله علیه می‌فرمایند: «جهنمی که مظهر غضب منتقم است برای همیشه هست، و غضب خدا یعنی عذاب، پس وقتی غضب برای همیشه برای آن‌ها هست عذاب هم برای همیشه برای آن‌ها هست با همان کیفیتِ دردآور، و وقتی بهشت دارالسلام هست یعنی هرگز جهنم دارالسلام نیست و عذاب ابدی است با همان سختی عذاب». البته جناب ملاصدرا در آخرین نوشته‌هایشان بر همان عذاب ابدی و با همان کیفیت عذاب آور اذعان دارند.
464 - اسفار، ج 9، ص 362.
465 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 179.
466 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 74.
467 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 24.
468 - سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 98.
469 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 81 .
470 - سوره‌ی نساء، آیه‌ی 145.
471 - اسفار، ج 9، ص 366.
472 - اسفار، ج 9، ص 369.
473 - اسفار، ج 9، ص 373.
474 - سوره‌ی مدثّر، آیات 30 و 31.
475 - سوره‌ی نازعات، آیه‌ی 4.
476 - سوره‌ی نازعات، آیه‌ی 5.
477 - سوره‌ی الحاقه، آیات 30 و 31 و 32.
478 - سوره‌ی الحاقه، آیات 33 و 34.
479 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 29.
480 - اسفار، ج 9، ص 374.
481 - امام محمد غزالی.
482 - ظاهرا اراده بعد از قدرت است.
483 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 128.
484 - سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 36.
485 - سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 53.
486 - سوره‌ی توبه، آیه‌ی 72.
487 - سوره‌ی طلاق، آیه‌ی 3.
488 - سوره‌ی غافر، آیه‌ی 44.
489 - سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 56.
490 - سوره‌ی زمر، آیه‌ی 73.
491 - سوره‌ی نساء، آیه‌ی 69.
492 - سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 71.
493 - سوره‌ی سباء، آیه‌ی 54.
494 - سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 160.
495 - سوره‌ی حج، آیه‌ی 18.
496 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 159.
497 - سوره ی فجر، آیه‌ی 29.
498 - اسفار، ج 9، ص 37.
499 - سوره‌ی رعد، آیه‌ی 29.
500 - سوره‌ی دخان، آیات 43 و 44.
501 - سوره‌ی صافات، آیه‌ی 64.
502 - سوره‌ی صافات، آیه‌ی 65.
503 - سوره‌ی واقعه، آیات 51 و 52 و 53.
504 - سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 71.
505 - الخصال، ج‏2، ص 558.
506 - الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص 78.
507 - أمالی الصدوق، ص 657.
508 - اسفار ج 9 ص 380.
509 - سوره‌ی نساء آیه‌ی 56.
510 - سوره‌ی هود آیات 106 و 108.
511 - سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 29.