تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

حقیقت حساب و میزان

حقیقت حساب و میزان(347)
تا به حال از اصولی که مطرح شد به خوبی مشخص می‌گردد هرکس در قیامت حاصل افعال و اقوال خود را می‌یابد، بدون این که ذره‌ای از آن‌ها از حساب افتاده باشد و قرآن در این رابطه می‌فرماید: «لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها»(348) هیچ کار کوچک و بزرگی فرو گذاشته نمی‌شود مگر آن که به حساب آید. و خداوند این قدرت را دارد که در یک لحظه کلیه‌ی اعمال را در یک جمع و تفریق کلی به انسان نشان دهد زیرا او سریع‌ترین حسابگران است و در این رابطه فرمود: «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبینَ»(349) و موازین قسط و عدالت را برای قیامت برقرار کنیم و به هیچ‌کس هیچ ظلمی نشود، حتی اگر عمل کسی به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی باشد آن را می‌آوریم و ما کافی باشیم برای حسابگری. و یا فرمود: «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِكَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ»(350) وزن و سنگینی در آن روز، حق است پس آن‌کس که موازینش سنگین شود رستگار است و آن‌کس که موازینش سبک گردد از آن‌هایی است که حقیقت خود را باختند و به آیات ما ستم می‌کردند. واژه «اوُتِی» به لفظ جمع، اشاره است به این‌که میزان انواع کثیره دارد، بعضی میزان‌ها میزانِ علوم و بعضی میزان اعمال است. اما میزان علوم به این صورت است که خداوند میزانی مستقیم و قسطاسی مبین نازل کرد تا اندازه و مقدار ارزاق معنوی و غذاهای روحانی مشخص شود و فرق حق از باطل دانسته شود و آنچه را در بازار آخرت ارزش دارد از کالاهای بی‌‌ارزش تفکیک کند و هرکس این میزان‌های الهی را که خدای تعالی نازل کرد، بداند هدایت شده است و هرکس با نظر شخصی و تخمین و گمان کار کرد گمراه شد و برگشتگاهش جهنم است.
معنی «میزان» را آنگاه می‌توان درست فهمید که می‌فرماید: « وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ * وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ»(351) و آسمان را برافراشت و میزان را قرار داد که در میزان سرکشی نکنید، به قسط و عدالت وزن را بپا دارید و میزان را نکاهید. و یا وقتی میزان را درست می فهمیم که در سوره‌ی حدید توجه کنیم وقتی می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(352) همانا فرستادیم پیامبران را با دلایل روشن و همراه آن‌ها نازل کردیم کتاب و میزان را تا مردم به قسط قیام کنند.
آیا گمان می‌کنی منظور میزان وسیله‌ی سنجش گندم و خرماست؟ با کمی تأمل در معنی میزان در‌می‌یابیم که «میزان» حقیقتاً چیزی است که به وسیله‌ی آن هر چیزی مقایسه و وزن گردد. حال چه آن چیز جسمانی باشد و چه غیر جسمانی. برای پدیده‌های وزن‌دار، با ترازو و امثال آن این‌کار را انجام می‌دهند و شاقول میزان تعیین عمودی بودن دیوار است و علمِ منطق میزان راه بردن صحیح فکر است در علوم نظری در مقابل تفکرِ غلط و مغالطی و «حس» میزان بعضی مدرَکات است و «عقلِ کامل» میزان جمیع اشیاء است. خلاصه: «میزان هر چیز از جنس همان چیز است» - یعنی میزان با موزون باید تناسب داشته باشد. حرکت را با زمان و حرارت را با میزان الحراره ووزن را با وزنه تعیین می‌کنند. بنابراین وزن و میزان در قیامت از سنخ امور قراردادی نیست و چون عقایدْ مادی نمی‌باشند پس میزان هم در آن‌جا مادی نخواهد بود و باید از سنخ عقیده باشد. بدین لحاظ می‌فرماید: «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»(353) وزن در قیامت حق است و حرکات و عقاید وزنشان با حق تعیین می‌شود، آن‌هایی که حقِّ ممثّل شده‌اند که «یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ»(354) داخل بهشت شوند، بهره‌مند می‌شوند در آن جا بی‌حساب و آن‌هایی هم که شقی کامل‌اند، کالایی ندارند تا سنجش شوند و قرآن در مورد آن‌ها می‌فرماید: «فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً»(355) وزنی را برای آن‌ها در قیامت بپای نمی‌داریم - زیرا سراب، آب‌سنج نمی‌خواهد-
میزانی که قرآن از آن خبر داده است شایسته می‌باشد اشرف موازین باشد زیرا میزانِ روز حساب است و خداوند در وصف آن فرمود: «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ»(356) میزانِ قسط را برای روز قیامت بپا می‌داریم. آن میزان، میزان علوم و اعمال قلبی است که ریشه در اعمال بدنی ما دارد. از حضرت امام صادق(ع) درباره «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ» سئوال شد. فرمودند: «انبیاء و اولیاء موازین هستند.» از این جهت می‌توان گفت میزان آخرت وسیله‌ای است که توسط آن حقایق اشیاء، آن‌طور که در علم الهی و ملائکه‌‌ی او و کتاب رسولانش هست، شناخته شود و لذا میزان اُخروی، سنگینی افکار و اندیشه‌ها را در علوم حقیقی که رزق معنوی اهل آخرت است، تعیین می‌کند و خداوند میزان را از آسمان نازل کرد و فرمود: «أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ»(357) تا هرکس مقدار علم و عقل و سعی و عملش را بسنجد و ارزاق معنوی چون ارزاق دنیوی، هم از نظر درجه و تفاضل و هم از نظر دوام و مدت و هم از نظر ضرر و نفع، متفاوت‌اند. حتی ارزاق اخروی تفاوتشان شدیدتر و تفضیل آن‌ها بیشتر است. و بدین لحاظ فرمود: «وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضیلاً»(358) و برای آخرت درجات بیشتر و فضل برتر هست. همچنان که به نبی اکرم(ص) امر شد خلایق را به انواع ارزاق معنوی به حسب مراتبشان دعوت فرما. فرمود: «اُدْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ»(359)مردم را به راه پروردگارت دعوت کن از طریق حکمت و موعظه‌ی حسنه و مجادله کن با معاندان، مجادله‌ای که بهترین شکل مجادله باشد. قرآن به منزله‌ی مائده‌ی نازله از آسمان به زمین است که مشتمل بر انواع ارزاق می‌باشد و برای هر قومی رزقی معلوم و حیاتی مقسوم در آن نهفته است به طوری که برهان و حکمت برای قومی و موعظه و خطابه برای قومی دیگر است و جدال را رزق قومی و گروهی خاص قرار داد و برای غیر از طوائف سه‌گانه نیز غذاهائی هست که حکم پوست و تفاله و ته‌مانده دارد که متناسب طبیعت پائین و طبع خشن آن‌هاست. همان‌طور که به این صورت اشاره کرد که «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبینٍ»(360) هیچ تر و خشکی نیست مگر آن که در کتاب مبین وجود دارد. همچنان که برای اُولی الالباب، لب و مغز هست، برای عوام که درجه‌ی آن‌ها درجه‌ی انعام است پوست و کاه می‌باشد و فرمود: «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»(361) زیرا که غذا همواره مشابه مغتذی است و غذای محسوس از آنِ حاسّ، و متخیلات وموهومات خیال برای نفس خیالی و وهمی است و معقولات، غذای جوهر عاقل است زیرا که عقل به وسیله d معقولات تغذیه می‌کند و تقویت می‌شود و استکمال می‌یابد و از حد عقلِ بالقوه به عقل فعّالِ باقی ابدی منتقل می‌گردد.