آگاه باش! همچنان که گفتهاند: صراط مستقیم راهی است که تو به وسیلهی آن به بهشت میرسی و آن صراط، صورت هدایتی است که تو برای خود در زمانی که در این دنیا هستی از طریق اعمال قلبی و احوال خود ایجاد میکنی و چون پردهها عقب رفت مییابی که نفس انسانِ سعید صورت صراط مستقیمِ خداوندی است و این صراط مراتب و منازلی دارد که اگر سالک به تدریج آن را طی کند به جوار رب خود واصل میگردد و داخل بهشت میشود، صراط مثل سایر امور اخروی - مثل بهشت و جهنم - از چشمها و حواس غائب است و هنگامی که به وسیلهی موت پردهها کنار رود و چشمِ قلب از موانع پاک گردد مشاهده میشود که چون پل کشیده شدهای است بر روی جهنم، ابتدای آن در محل تو و انتهایش دری از درهای بهشت است. هرکس آن را ببیند میشناسد و متوجه میشود ساخته و پرداختهی خود او است. آگاه باش که هماکنون آن صراط پلی است کشیده شده بر روی جهنمِ طبیعت تو که قرآن در وصف آن جهنم میفرماید: «ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ * لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ»(320)مانند سایهای سه شعبه است که نه سایهافکن است و نه از حرارت رهاییدهنده، سایهای است که مشکل حلکن نیست، مثل سایهی رفاه در دنیا. این حال کسی است که نفس خود را هیزم شعلههای شهوت قرار داد - شهواتی که حرارت آن امروز در غلاف بدن پنهان است و در آخرت پیدا میشود، مثل جرقهی پنهان در خاکستر - و پیروز آنکسی است که آتشِ خود را با آب علم و تقوی خاموش کند.
شیخ صدوق در «الاعتقادات» میگوید: «به اعتقاد ما «صراط» حق است و آن پلی است بر روی جهنم و محل عبور جمیع خلق میباشد. همچنان که خداوند فرمود: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِیًّا»(321)هیچ یک از شما نیست الّا این که وارد جهنم میشود و این برای پروردگار شما حتمی است که انجام دهد. «صراط» از وجه دیگر اسم معصومین و حجج الهی(ع) است.(322) و کسی که آنها را در دنیا بشناسد و اطاعتشان کند خداوند جواز عبور از صراط را به او میدهد. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: ای علی، چون قیامت فرا رسد من بر صراط مینشینم و تو و جبرائیل بر صراط هستید و کسی از صراط نمیگذرد مگر اینکه با او برائتی از ولایت تو باشد.
من میگویم: از عجایب اینکه، خودِ صراط و عابر بر روی آن و مسافت، همه شیئ واحدی هستند. و در این دنیا نیز راه آخرت که نفس انسانی آن را طی میکند این چنین است و حقیقتاً مسافرِ به سوی حق همان نفس است که در ذات خود سیر میکند و منازل و مقاماتِ واقع در ذات خود را پشت سر میگذارد و در هر قدمی قدم بر سر خود میگذارد و سرش در محل قدمش قرار میگیرد. - آنجا که سرش بود حالا پایش هست، مثل خزنده که همانجا که سرش بود حالا پایش هست، یعنی راهی را که طی کرده زیر پا میگذارد، و منتهی الیه سیری که انجام داده جزء مقدمات قرار میگیرد. - و این حالت هرچند برای افراد معمولی عجیب مینماید ولی برای اهل تحقیق و عرفان عجیب و غیر قابل پذیرش نیست.