تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

ضرورت وجود مرگ و بعث

ضرورت وجود مرگ و بعث(252)
همچنان که در حرکت جوهری به اثبات رسید هر موجود مادی یک حرکت جوهری و ذاتی به سوی آخرت دارد و دارای شوقی طبیعی و ذاتی به سوی عالم قدس و ملکوت است و این حرکت موجب قرب الی الله برای آن موجود است که البته آن حرکت در انسان به صورتی عمیق‌تر واقع است زیرا که او اشرف انواعی است که تحت کون و فساد و حرکت قرار دارند و تحوّل ذاتی او از حدوثِ طبیعی تا نشئه‌ی عقلی گسترش دارد و قبلاً نیز روشن شد که اوّلین مقصد نفس، تکمیل این نشئه‌ی حسّیه و آبادانی بدن خودش است زیرا که بدن به منزله‌ی مرکبی است در صحرای اجسام و دریای ارواح برای سفر نفس به سوی خداوند. سپس چنانچه این نشئه‌ی دنیایی آباد گردید از آن می‌گذرد و نشئه‌ی برزخی را که منزل نزدیک‌تری به مبدأ و غایت خود است، برمی‌گزیند و این‌چنین به مدد الهی در تکمیل ذات و باطن خویش قدم به قدم به جلو می‌رود.
هرگاه جوهر معنوی نفس افزوده شد و از وجود حسّی منصرف گشت و هرگاه از طریق سیرِ ذاتی و حرکت جوهری به بابی از ابواب آخرت نزدیک شد، مرگ، در این نشئه بر او عرضه می‌شود و مرگ نهایت سفر به سوی آخرت و اوّلین سفر در آخرت است به سوی نهایتی برتر و این است که گفته می‌شود «مرگ خواه طبیعی و خواه ارادی، عبارتست از خروج از بطن دنیا به سوی وسعت آخرت». به همین جهت همچنان که قبلا گذشت مرگ امری است طبیعی برای نفس نه امری تحمیلی و امر طبیعی برای هر شیئ خیر و عامل تکامل و تمامیت اوست و هر آنچه برای شیئ خیر باشد و عامل تمامیت آن گردد، برای آن حق است، پس مرگ برای نفس حق است و آن فسادی که عارض بدن می‌گردد امری است عارضی و نه ذاتی مثل سایر شروری که در این عالم واقع می‌شوند، همگی تابع خیرات‌اند و عدالت الهی اقتضا می‌کند که آنچه را اشرف و افضل است رعایت کند و حیات روحانی افضل است از حیات طبیعی و بدنی - بدن یک سلسله ذرات بود و حالا هم که نفس از آن جدا شد همان ذرات‌اند و حقیقت و تشخّص انسان به نفس بود و هست - و اجسامی که تحت تصرف نفوس و ارواح هستند فی نفسه مستهلک‌اند و هرچه آن نفوس قوی شوند ابدانی که در آن تصرف می‌کنند لطیف می‌شوند و انانیت و موجودیت آن‌ها تحلیل می‌رود تا آن‌جائی که هرچه نفس در قوّت و کمال فرو رود جسم هم در ضعف و لطافت و مرگ فرو می‌رود تا حدی که نهایت استقلال نفس با زوال کلی بدن همراه است. مگر نمی‌بینی جسمیت جماد محکم‌تر است تا جسمیت گیاه و گیاه در جسمیت از حیوان قوی‌تر و ضخیم‌تر است؟ این‌ها همه به جهت تفاوت نفوسشان و قدرت و قوّت نفسشان است.(253)
بعضی از عرفا می‌گویند: مرگ اثر تجلی حق است بر موسای نفسِ ناطقه، تا کوه انانیت و هستی بدن فرو ریزد و تجلی حق تعالی در عالم ملکوت برای نفس عملی می‌گردد و نسبت نفس به عالم ملکوت قوی شود. هرگاه جهت روحانی و ملکوتی شیئ قدرت یابد جهت جسمانی و ملکی او اضمحلال می‌یابد زیرا که این‌ها ضد همدیگرند، و دنیا و آخرت مثل دوکفه‌ای هستند که برتری یکی موجب فرو افتادن دیگری است.