تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

گفتارهایی از حقیقت معاد از زبان نقل

گفتارهایی از حقیقت معاد از زبان نقل(196)
در تورات هست: «اهل جنت هزار و پنجاه سال در بهشت می‌مانند و سپس ملائکه می‌شوند و اهل جهنم نیز همین مقدار و یا بیشتر در آتش می‌مانند و سپس شیطان می‌گردند» و در انجیل هست که: «در قیامت، مردم به صورت ملائکه محشور می‌شوند، نه طعام می‌خورند و نه آبی می‌نوشند، نه می‌خوابند و نه توالد دارند.» و در قرآن هست که افراد بشر در قیامت با صفت تجرّد و فردانیت مبعوث می‌شوند. می‌فرماید: «وَ كُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً»(197) همگی در قیامت به صورت فردی می‌آیند. «فرد» یعنی جدا و مجرّد از ماده و لواحق ماده. و نیز فرمود «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعیدُهُ»(198) همان‌طور که اوّل ایجادش کردیم، او را برمی‌گردانیم.
در بعضی آیات قرآن انسان در قیامت به صورت جسمیت ترسیم شده و می‌فرماید: «یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ»(199) روزی که کشیده می‌شوند در آتش بر صورت‌هایشان یا می‌فرماید: «یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ»(200) روزی که تفتیده شوند در آتش دوزخ پس داغ شود به وسیله‌ی آن‌ها پیشانی‌هایشان و پهلوهایشان و پشت‌هایشان، این است آنچه برای خویش اندوخته‌اید پس بچشید آنچه را خود اندوخته‌اید. و نیز قضیه‌ی حضرت ابراهیم و حضرت عزیر(ع) و نیز قصه‌ی اصحاب کهف، همه نشانه‌ی یک نوع معاد جسمانی است و نیز آیات و روایاتی که حکایت از معاد ارواح می‌کند کم نیست که در آن‌ها حالت فردیت حاضران در قیامت مطرح است و با توجه به دور بودن تناقض در سخن انبیاء باید گفت: بدن اخروی ما بین دو عالم تجرّد و تجسّم است، به طوری که بسیاری از لوازم بدن دنیوی را ندارد بلکه آن بدن مانند سایه‌ای است همراه روح و مثالی است از او و آن دو در وجود متحد‌اند، برعکس این بدنِ فسادپذیر دنیوی، دار آخرت و درختان و نهرها و مسکن‌ها و بدن‌ها در آنجا همه و همه صور ادراکیه‌ای هستند که وجودشان عین مدرکیتشان و محسوسیتشان است، همان‌طور که بین حاسّ و محسوس و صور عقلی اتحاد هست و وجودشان به خودی خود و وجودشان برای عاقل و صِرف معقولیتشان همه شیئ واحدی است و به همین جهت فرمود: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ»(201) برای دار آخرت حیات هست، ای کاش می‌دانستند. یعنی «حیات»، ذاتی اجسام آخرت است، به خلاف اجسام و ابدان دنیا، زیرا که اجسام دنیایی در ذات خود مرده‌اند و حیات بر آن‌ها وارد شده است. درحالی‌که بدن‌های اخروی عین نفس‌اند، همچنان که صورت عقلیه متحد با عاقل و عین عاقل است و همچنان که صورت محسوسه متحد با حاسّ و عین حاسّ است.
دلیل دیگر بر این‌که آیات و روایات حاکی بر تجسّم اعمال، مغایر آن دسته از آیات و روایات حاکی از تجرّد و روحانی بودن معاد نیست این‌که: نحوه‌ی وجود سعدا و اهل جنّت برتر است از نحوه‌ی وجود اشقیاء و اهل آتش و مقرّبون و کاملون از هر دو طبقه برترند و تجسّم برای گروهی و تجرّد برای گروهی دیگر است. که إن‌شاءالله در معاد جسمانی مطلب روشن‌تر خواهد شد.
به عون و رحمت الهی تا این‌جا موضوعاتی که مربوط به تجرد روح و موت و انتقال از دنیا به برزخ است بحث شد و از این به بعد مباحثی که مربوط به مواقف و منازلی است که نفس ناطقه خود را در آن منازل و مواقف می‌یابد مطرح خواهد شد، مباحثی مثل «اصولی که برای یافتن حقیقت معاد ضروری است» و «حقیقت قبر برای نفس» و «حقیقت بعث و حشر و نفخ و صراط» و نحوه‌ی وجود نفس در هریک از این مواقف.