تربیت
Tarbiat.Org

معرفت نفس و حشر
اصغر طاهرزاده

مدرِک حقیقی، نفس است نه قوا

مدرِک حقیقی، نفس است نه قوا(64)
وقتی می‌گوئیم «این جسمِ سفید شیرین است» در واقع حکم‌کننده باید هر دو معنی «سفیدی» و «شیرینی» را در نزد خود و در درون نفس خود داشته باشد تا تصدیق کند، پس باید در وجود ما نیرویی باشد که آن نیرو قادر بر ادراک کلیه‌ی محسوسات باشد و یا وقتی حکم می‌کنیم «زید انسان است» با توجه به این‌که در این جمله، زید را به عنوان امری جزئی به انسانِ معقول، به عنوان امری کلی، نسبت داده‌ایم، پس باید در ما نیروی واحدی باشد که معقولِ کلی و محسوسِ جزئی را در آنِ واحد ادراک کند و یا وقتی شما حرکتی را اختیاراً انجام می‌دهید، باز آن حرکت را به نفس خود نسبت می‌دهید، یعنی در وجود انسان نیرویی است که هم مبدا کلیه‌ی ادراکات و هم منشأ کلیه‌ی تحریکات است و بدین‌معنی می‌گوئیم مدرِک حقیقی نفس است.
سؤال: حال که همه‌ی اعمال مربوط به نفس است، دیگر به قوا و اثبات آن قوا برای نفس چه نیازی هست؟
جواب: این مسئله نظیر توحید افعالی است که از یک طرف همه‌ی آثار و افعال را از خدا می‌دانیم و از طرف دیگر معتقد به واسطه‌ها و اسباب هستیم، نفس نیز در عین وحدت و بساطت، مشتمل بر شئون و مراتب مختلف است و انسانِ حکیم باید این حالات را برای نفس بشناسد تا حس کردن و یا شهوت و غضب را بدون واسطه به عقل نسبت ندهد که در این حال شأن عقل را نشناخته و به او ستم کرده است؛ زیرا عقل انسان اَجلّ از آن است که این افعال و حرکات را مستقیماً به آن نسبت دهیم، بلکه تحریک عقل، تحریک تشویقی عقلانی است یعنی عقل هدفی عقلانی و نه مادی و جسمانی را، در نظر می‌گیرد و قوای جسمانی را به انجام عملی که آن عمل مقدمه‌ی حصول آن هدف است تحریک و تشویق می‌کند، به همین جهت اعمال پست و شرّ را به خدا نسبت‌دادن اسائه‌ی ادب به مقام شامخ حضرت الوهیت است، نتیجه این‌که در عین تخیل و تَوَهُّم و حس و حرکت و نمو و بوئیدن به وسیله نفس، هریک از اعمال مذکور به وسیله‌ی قوه‌ای از قوای نفس صورت می‌گیرد.