تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

استثناها چه کسانی هستند؟

چنانچه ملاحظه فرمودید در دو آیه اخیر عده‌ای را از مدهوشی و صَعق توسط نفخة اول استثنا کرد و فرمود: «اِلاّ مَنْ شاءَ الله»، این‌ها همان‌هایی هستند که در باره‌شان می‌فرماید: «مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(160) یعنی؛ هرکس با نیکی و پاکی به صحنة قیامت بیاید، پاداش بهتری خواهد داشت و از فزع و هراس آن روز در امان است، پس باید استثناشدگان کسانی باشند که شخصیت‌شان از هرگونه بدی و زشتی پاک باشد و با توجه به این‌که می‌فرماید: «کلُّ شّیْئٍ هالکٌ اِلاّ وَجْهَهُ»(161) همه‌چیز جز ذات و وَجْه خداوند نابود شونده است، پس استثناشدگان باید که در جنبة وَجه‌اللهی قرار داشته و از جنبة دنیایی و خَلقی آزاد گشته باشند و به عبارت دیگر این‌ها چیزی از خود ندارند که این دَم، آن‌ها را فرا گیرد و لذا فرمود: «لا یَحْزُنُهُم الْفَزَعُ الاَکْبَر»(162) آن دلهرة بزرگ -که همان نفخة اول است- آنان را نگران نمی‌کند. مصداق کامل این استثناشدگان حضرات معصومین(ع)هستند و در این راستا امام صادق(ع) فرمودند: «ما اهل بیت همان وجه‌الله هستیم که هلاک نمی‌شود»(163) چون آن‌ها فوق این عالم‌اند و لذا نفخة اول در آن‌ها نقشی در انتقال آن ذوات مقدس به عالم دیگر نمی‌تواند داشته باشد، چرا که مقام آن‌ها مقام «اوّل ما خلق‌الله»(164) است و کلُّهم نورٌ واحد.
ظاهراً با نفخة اول وجودهای سرابی موجودات، باطل و منهدم می‌گردد و تنها نسبت آن‌ها با خداوند باقی می‌ماند و بقیة نسبت‌ها باطل و محو می‌گردند. و از آن‌جا که وجود موجودات، غیر ذات اقدس حق و وَجه او، در مقابل خداوند باطل‌اند، این بطلان با نفخة اول آشکار می‌شود، در واقع آنچه در قبل از نفخة اول بوده و مورد غفلت قرار می‌گرفت، عیان می‌گردد. در توصیف این حالت قرآن می‌فرماید:
«... لِینْذِرَ یوْمَ التَّلاق، یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(165)
تا مردم را از روز ملاقات بترساند، آن روز که آنان ظاهر گردند، چیزی از آن‌ها بر خدا پوشیده نمی‌ماند، ندا می‌رسد؛ امروز فرمانروایی از آن کیست، از آنِ خدای یکتای قهار است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق می‌فرمایند: خداوند عزّوجل می‌گوید: امروز ملک از آن کیست؟ و به خود پاسخ می‌دهد؛ از آن خدای یکتای قهار است.(166) و یا در روایتی دیگر می‌فرماید: ارواح انبیاء می‌گویند: «از آن خدای واحد قهار است»(167) که در واقع ارواح انبیاء در آن موطن همان ظهور اسم واحد قهار است ، چرا که آن ارواح مقدس تمام انانیّت خود را در اسم قهار الهی مندک و ویران کرده‌اند. عمده آن است که متوجه شویم در آن شرایط، اسم اَحد تجلی می‌نماید و لذا هیچ موجودیتی برای کسی نمی‌ماند تا بخواهد جواب دهد، چرا که باید همة موجودات و نظام هستی، فانی در ذات خداوند متعال شوند تا سپس با نفخة دوم یا نفخة احیاء، به ذات حضرت حق باقی گردند و به عبارت دیگر باید از رنگ مخلوقیت پاک شوند تا به جنبة وجه‌اللهی ظاهر شوند.