تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

اعمال انسان باقی و در ارتباط با اوست

هر موجودی و هر واقعیتی دارای نحوة وجودی خاصی بوده و برای خود، بقاء بخصوصی دارد. عقیده و فكر، اشتیاق به هدف، تصمیم و اراده، حركت درونی و به طور كلی همه خصوصیات درونی انسان، برای خود یك سلسه واقعیات عینی درونی هستند كه باقی می‌باشند. منتها یك نحوه ارتباط با خود انسان دارند، چون صادر از اوست و لذا قائم به اوست. هر عملی را با خود انسان و در عالم او و در درون او به خوبی خواهیم دید و حركت‌های درونی و ظاهری را با او و مرتبط به او خواهیم یافت. چنانچه قرآن می‌فرماید:
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»(103)
هر كس عمل خیری؛ حتی به سنگینی ذرّه‌ای انجام دهد آن را می‌بیند، و همچنین اگر به سنگینی ذرّه‌ای عمل شرّ انجام دهد آن را می‌بیند.
جالب است كه می‌گوید آن عمل را «می‌بیند»، یعنی عمل خیر و شرّ تجسم می‌یابند و قابل رؤیت‌اند. یعنی روح ما كه حقیقت ما است همین كه از بدن مادی منقطع شد و به عالم برزخ وارد گشت، با همه آنچه در خود و با خود دارد، وارد نظام جدیدی می‌گردد.
پس طبق آیه فوق؛ عالم برزخ خصوصیاتی دارد كه هیچ مرتبه از خصوصیات عقیدتی و اخلاقی و عملی درآن بی‌حساب نمی‌ماند، و نفس انسان چنان باز می‌شود كه همه این خصوصیات در جایگاه مخصوص به خود محفوظ خواهند ماند و این‌كه هر یك از خصوصیات فوق جایگاه خاص خود را دارد یك مسئله تكوینی است و نه قراردادی، یعنی مثل رابطه علت با معلولِ خاص خودش است كه تخلف ناپذیر است و نه مثل رابطه خیابان و یك طرفه‌بودن ‌كه امكان تغییر آن عملی باشد، و حتی شفاعت و عفو در آن نظام، قوانین تكوینی خاص خود را دارد.
انسان‌ها در قیامت با حقیقت عمل خود - اعم از عمل خوب یا بد- روبه‌رو می‌شوند و از آثار آن متنعم یا معذّب می‌گردند. از جمله اعمالی که فوق‌العاده در برزخ و قیامت برای انسان مفید است، هدایت کردن انسان‌ها به‌سوی حق و حقیقت است. چنانچه رسول‌خدا(ص) به علی(ع) - و نیز به معاذ- فرمود:
«لَاَنْ یهْدِی‌اللهُ بِکَ رَجُلاً واحِداً خَیرٌ لَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فِیها»(104)
اگر خداوند به دست تو انسانی را هدایت فرمود، این کار برای تو از خیر دنیا و هر آنچه در آن است بهتر است.
و نیز از جمله اعمالی که آثار بسیار زیان‌بار برای انسان در برزخ و قیامت دارد، بدعت‌گزاری‌ها است، یعنی کارهایی را به اسم دین در بین مردم مطرح کنیم که از دین نباشد. پیامبرخدا(ص) در این رابطه فرمودند:
اِیاکَ اَنْ تَسَنَّ سُنَّةً بِدْعَةً فَاِنَّ الْعبْدَ اِذا سَنَّ سُنَّةً سَیئَةً لَحِقَهُ وِزْرَها وَ وِزْرَ مَنْ عَمِلَ بِها، قالَ‌اللهُ تَعالی «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» وَ قالَ سُبْحانَهُ «ینَبِّؤُالاِنْسانُ یوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ اَخَّرَ»(105)
بپرهیز از این‌که بدعتی در میان مردم ایجاد کنی، چه بنده اگر سنت و گناه ناپسندی در بین مردم گذارد، هم گناه آن و هم گناه کسی که بدان عمل کند به او می‌رسد، چنان‌که خداوند تعالی فرموده «و آنچه را پیش فرستاده‌اند و آثار ایشان را می‌نویسیم» و نیز خدای سبحان فرموده « آن‌روز آدمی به آنچه فرستاده و به آنچه از پی او رسیده است، خبر داده می‌شود».
چنان‌که ملاحظه می‌شود، معنای بدعت تنها منحصر به تغییر صریح احکام دین و مخالفت با امر خدا و رسول او نمی‌شود، بلکه شامل تمام اموری است که موجب انحراف از مسیر حق شود، ولو آن امور بدعت‌های بی‌نام و نشانی مانند مدسازی و مدپرستی، آداب و رسوم غلط و نادرست در شئون مختلف زندگی، توسعة اعتیاد به مواد مخدّر و.... باشد؛ و یا اموری که به گونه‌ای مانع وحدت در افکار و قلوب شود و راه ایجاد تفرقه و شکاف را باز نماید، چنان‌که امام‌صادق(ع) در حدیث زیر، در تفسیر بدعت به این نکات دقیق و حساس پرداخته‌اند و خودرأیی و نادیده‌گرفتن مراتب فضل و کمال دیگران را در امور، از مصادیق بدعت معرفی نموده‌اند. می‌فرمایند:
«مَنْ دَعَا النّاسَ اِلی نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ اَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضالٌّ»(106)
هرکس مردم را به‌سوی خود فرا خواند، در حالی که در میان آن‌ها فرد عالم‌تر و آگاه‌تر از او وجود داشته باشد، او بدعت‌گزار گمراهی است!
هنر انسان بصیر آن است که سعی کند در عالم پس از دنیا در آن تنهایی محض که او هست و آنچه انجام داده است، بهترین شرایط را برای خود ایجاد کند و طوری عمل کند که در اطراف خود سراسر صورت‌هایی با انوار الهیه داشته باشد، و گرنه با انواع آزارها و با صورت‌های مخصوص به خود روبه‌رو می‌شود.
بنا به فرمایش امام خمینی(ره):
«انسانی كه در دنیا همه حیثیات خود را تحت یك حیثیت درآورده و تمامی قوّه‌هایش ضعیف و مثلاً از شعبات و عُمّال قوّة شهویه گردیده، وقتی به عالم آخرت منتقل می‌شود، مبدأ فعاله‌اش قوّة شهوت خواهد بود با شدت بیشتر، به طوری كه بقیه قوا را تحت حكومت خود درآورده، بدنِ مناسب خود را انشاء می‌كند و یك عائله شهوانی تشكیل می‌دهد.
به همین ترتیب اگر قوّة غضبیه فعال باشد، آن قوّه سایر قوا را تحت‌تأثیر خود قرار داده و یك عائله غضبیه تشكیل می‌دهد و به تناسب مبدأ، درنده‌هایی از سباع غضبناك، مراتب دیگر شخص را مورد حمله قرار می‌دهند، و مانعی هم ندارد كه مرتبه‌ای از مراتب نفس، مبدأ تألّم مرتبه دیگر باشد.
و همین طور اگر مادّة آخرتی شخص، قوّة واهمه و شیطنت باشد و بقیه قوا مسخّر آن باشند، در آخرت به صورت شیطان ظاهر شود و تشكیل عائله شیطانی می‌دهد.
در مقابل امور مذكور، مادّة آخرتی سعداء، «قوّة عاقله» است كه انسان می‌تواند این قوّه را زنده و فعال كند تا قوای دیگر مسخر و عامل او شوند... در این صورت در آخرت، قوّة عاقله مبدأ فعاله و مادّه او خواهد بود».(107)