با توجه به اینكه، برزخ و قبر و عالَمی كه روح انسان بعد از مرگ در آن قرار میگیرد باطن همین حیات دنیوی است و در عالم برزخ باطن انسان است كه ظاهر میشود و حیات باطنی هر انسانی در زندگی دنیوی، حیات ظاهری او در برزخ خواهد بود. میتوان گفت كه سؤال ملكین در برزخ نیز ظهور همان سؤال است كه در باطن انسان در حیات دنیوی وجود دارد. هر كس در حیات دنیوی خود و در باطن خود، در برابر چنین سؤالاتی كه از ناحیه همین دو ملك است و در مسیر تكامل انسان میباشد، قرار میگیرد. این سؤالات كه در باطن انسان در حیات دنیوی مطرح میگردد، انسان را وادار به كنجكاوی و تحقیق نموده و به آنچه حقیقت است میرساند. البته این در صورتی است كه انسان این سؤالات را جدی بگیرد و در مقام پیدا كردن جواب آنها برآید. ولی اگر سرسری از آنها بگذرد و چون در دنیا به باطن خود مراجعه كند سؤالات را جواب نداده، در واقع از بركاتی كه از ناحیه جواب به این سؤالات نصیب او میشود خود را محروم كرده و عملاً از ثمرات وجودی این دو ملك و سؤالات آنها كه در اصل در مسیر تكامل انسان است بیبهره میماند. و در برزخ همین وضع باطنی ظاهر میگردد و آن كسانی جواب ملكین را در برزخ درست میدهند و از بركات آن بهره میبرند كه در دنیا این سؤالات باطنی را جدّی گرفته و در صدد جواب آنها برآمده باشند.
اگر این سؤالات در باطن انسان مطرح نشود و انسان دائم در زیر ضربات این سؤالات قرار نگیرد، هیچ وقت انگیزه فكر و بررسی در باطن انسان به وجود نیامده و در نتیجه از نیل به حقایق و عقایدِ درست و نیز از حركت بر طبق این عقاید و در نهایت از كمال انسانی محروم میماند و گرفتار عقاید باطل میشود. آنجایی كه انسان میخواهد خطایی بكند و برخلاف عقاید خود قدمی بردارد، برای بازداشتن او از عصیان، همین سؤالات در درون انسان طرح میگردد، با این لحن كه « مَنْ رَبُّك؟» و «مَنْ نَبِیُّك؟» و «ما دینُك؟» و « مَنْ اِمامُك؟» یعنی؛ اگر به ربوبیت خدا و به رسالت رسول(ص) و به اسلام و امامتِ امامِ حق معتقد هستی این حركت چه معنایی دارد؟