تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

سؤال قبر، عامل تثبیت عقاید

حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:
اگر انسان متوفّی ولیِّ خدا و بندة صالح باشد، شخصی كه دارای بوی پاكیزه و چهره زیبا و هیكل جذابی است نزد او حاضر می‌شود و به او می‌گوید: بشارت باد برتو روح و ریحان و نعمت و رحمت و بهشت و نعیم الهی، می‌آیی و خوش می‌آیی. می‌‌پرسد تو كیستی؟ جواب می‌دهد من عمل صالح تو هستم، حال تو از دنیا به سوی جنت كوچ بكن، و او - در آن حال كه از دنیا جدا شده - غسل دهنده بدنش را می‌شناسد و حاملین جنازه خود را ندا می‌كند كه تعجیل كنند. چون به قبر خود داخل گرد‌انده شد، دو ملك می‌آیند به‌سوی او كه دو آزمایش‌گر قبر هستند «هُما فَتانا الْقَبر». این دو ملك در حالی ‌می‌آیند كه موهای خود را می‌كشند و با دندان‌های خود زمین را زیر و رو كرده و به جستجو می‌پردازند و صدای آن دو همانند رعد پر صدا و چشمان‌شان همانند برقِ تیزی كه خیره‌كننده و ربایندة بینایی است، می‌باشد. به او می‌گویند: پروردگارت كیست؟ و نبی تو كیست؟ و دین تو چیست؟ می‌گوید: پروردگارم «الله» است و محمد(ص) نبی من است و اسلام دین من. می‌گویند: خدای متعال تو را در آنچه دوست داری و راضی هستی ثابت بدارد و این همان است كه خدا می‌فرماید: «یُثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثابِت فی الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ فِی الاخِرَةٍ»(77) «خداوند آنانی را كه با صدق و گفتارِ ثابت در عمل، ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیوی و در آخرت بر اساس ایمان و عقیده‌ای كه دارند ثابت نگه می‌دارد». سپس این دو ملك تا چشم انسان كار می‌كند عالَم او را برای او وسعت می‌دهند و دری به سوی بهشت به روی او باز می‌كنند و به او می‌گویند: آرام باش، با دل مطمئن و مسرور و با آرامشی كه شبیه آرامش جوان متنعم در خواب است، و این همان است كه خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «اَصْحابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ‏ مُسْتَقِرّاً وَ اَحْسَنُ مَقیلا»(78) صاحبان بهشت در آن روز در بهترین قرارگاه و در بهترین آرامش هستند».(79)
ملاحظه كردید كه چرا آن دو ملك با جلوه‌ای تند و خشن به سوی متوفی آمدند؟ چون این‌ها صورت همان مشكلات دنیایی‌اند كه انسان مؤمن را در بحران می‌اندازند تا مشخص شود در این مشكلات باز توجه به پروردگار و اسلام و پیامبر(ص) دارد و یا از آنها غفلت می‌كند و به راههای انحرافی می‌افتد و دیدید كه آن فرد مؤمن در آن شرایط باز توجه قلبی‌اش به پروردگار و اسلام و پیامبرش بود و لذا از عهده این امتحان هم برآمد.
حضرت علی(ع) در ادامه می‌فرمایند:
«و اما وقتی كه انسان متوفی دشمن خدا باشد، موجودی كه قبیح‌ترین مخلوق است از جهت ظاهر و بدترین از نظر بُو، نزد او حاضر می‌شود و به او می‌گوید: مژده باد تو را آنچه قبلاً برای تو از آب‌های داغ و سوزاننده آماده شده و نیز آتش جحیم. این فرد هم در چنین شرایطی غسل دهنده بدن خود را می‌شناسد و به حاملین جنازه خود ندا می‌كند كه او را نگه‌دارند. وقتی به قبر خود داخل گردانیده شد، می‌آیند به سوی او دو ممتحن قبر (ممتحناالقبر) كفن‌های وی را كنار می‌زنند و سپس به او می‌گویند: كیست پروردگار تو؟ و كیست نبی تو؟ و چیست دین تو؟ در جواب آنها می‌گوید: نمی‌دانم. پس به او می‌گویند: همین طور است، ندانستی و هدایت نیافتی، و سپس با تازیانه‌ به او ضربتی می‌زنند كه همه جنبده‌ها به‌جز انسان و جن به وحشت می‌افتند و دری به سوی آتش به روی او باز می‌كنند و به او می‌گویند در بدترین حال قرار بگیر «نُمْ بِشَرِّ حالٍ»، و او در آنچنان ضیق و فشاری قرار می‌گیرد كه مانند در فشارِ سخت قرارگرفتن نیزه است در آهن مخصوص بیخ نیزه، به نحوی كه دماغ او از بین ناخن‌ها و گوشت او خارج می‌گردد و خدای متعال مسلط می‌گرداند براو مارهای زمین و عقرب‌ها و درنده‌های زمین را كه می‌گزند او را تا وقتی كه خدای متعال او را از قبر بیرون آورده و در قیامت مبعوث كند و او از شدت گرفتاری آرزوی قیام قیامت را می‌كند».(80)
طبق این روایت كه می‌گوید آن دو ملك در واقع امتحان كننده‌اند، معلوم می‌شود كه مسأله سؤال در برزخ یك مسأله ساده و به صورت سؤال معمولی نیست، بلكه برای تثبیت اصول عقیدتی است و موجب تثبیت آن اصول در باطن می‌شود و از طرف دیگر باید متوجه بود كه این دو ملك نه معلوم می‌كنند كه ملك هستند ، و نه معلوم می‌كنند كه جواب صحیح سؤالات چیست ، و نه معلوم می‌كنند كه كدام عقیده حق است. بلكه عملاً ارض قلب را زیر و رو می‌كنند و با سؤالات خود آنچه در باطن است را بیرون می‌كشند. و این‌که می‌گوید به‌جز انسان و جن، بقیة موجودات از ضربه‌هایی که به او می‌زنند به وحشت می‌افتند، چون انسان و جن به جهت اختیاری که دارند در حجاب اعمال خود هستند و از باطن عالَم خبر ندارند.