روح بعد از انقطاع از بدن و ورود به نظام برزخی، طبعاً با یك نظام جدیدِ ناشناخته مواجه گشته و به لحاظ مبهم بودن آتیه و مسائل متعدد دیگر، در یك وحشت توأم با یك نوع تحیر قرار میگیرد. در چنین وضعی ثبات عقیدتی و فكری برای روح و تذكر اصول عقیدتی، مسئله مهمی است. چرا كه در آن حالتِ وحشت ممكن است عقاید خود را فراموش كند و به یك بیتوكلی و ناامیدی و اضطراب و لغزش دچار شود. و به خاطر روبهروشدن با آن شرایط جدید، در ساعات و لحظات اول ممکن است آن حضور ذهنی و ثبات عقیدتی لازم را نداشته باشد، اینجاست كه تذكر دادن به روح در چنین وضعی مفید است و روح را آماده برای جوابگویی در برابر سؤال از عقاید و افکار او میكند و به همین لحاظ با توجه به ارتباط روح با بدن مادی، دستور دادهاند با تحریك بدن او، آن هم با تحریك شدید، عقاید متوفی را به او تلقین کنند،(70) تا روح او متوجه حركتدهنده بشود، و عقاید و افكار صحیح و درستی كه در زندگی دنیوی داشت به او تلقین گردد.(71)