تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

قبض روح و تناسب آن با مُتَوَفّی

قبض روح؛ آخرین مرحله از سكرات موت و اولین مرحله از قدم گذاردن به عالم برزخ است و خداوند از طریق توفّی و قبض روح، جهت كلی روح انسان ‌را از دنیا به برزخ و قیامت می‌كشاند و در این حالت است كه اگر انسان جهت روحش دنیایی باشد با سختی‌های طاقت فرسایی روبه‌رو خواهد شد و بر عكس؛ آن‌هایی كه عمری در جهت نیل به لقاءالله، صراط عبودیتِ حق را طی می‌كردند، با قبض روح، به بزرگترین هدف خود دست می‌یابند و خداوند در این رابطه می‌فرماید:
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَیِّبِینَ، یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»(26)
آن‌هایی كه وقتی ملائكه می‌خواهند قبض روحشان كنند دارای روحی پاك از هر گونه گناه هستند، ‌ملائکه به آن‌ها می‌گویند: سلام و امنیت بر شما باد، وارد بهشت شوید به جهت آنچه در طول زندگی انجام دادید.
و بر عكسِ مؤمنین؛ آن‌هایی كه فرصت‌های دنیایی را سوزانده‌اند و هیچ جهت الهی به جان خود نداده‌اند، در هنگام قبض روح مورد ضرب و شتم ملائكه هستند. قرآن در این رابطه می‌فرماید:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ* ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ».(27)
ای پیامبر اگر بینی سختی حال كافران را هنگامی كه فرشتگان جان آنها را می‌گیرند، به صورت و پشت آنان می‌زنند و به آنها می‌گویند: عذاب سوزنده را بچشید، ‌این عقوبت به جهت اعمال زشتی است كه به‌دست خود پیشاپیش فرستاده‌اید و خداوند به كسی ظلم نمی‌كند.
ملاحظه می‌كنید كه اولاً این زدن، یك‌نوع زدن خاص است كه از طریق ملائكه مجرد بر نفسِ مجردِ متوفی وارد می‌شود. ثانیاً: هم ملائكه‌او را از پشت می‌زنند و از دنیا بیرونش می‌كنند، چرا كه حق دنیا را أداء نكرده است، و هم ملائكه‌از جلو با او روبه‌رو می‌شوند، او را می‌زنند كه چرا كاری در شأن برزخ و قیامت انجام نداده‌ای. ثالثاً: این‌قدر این عذاب سخت است كه ممكن است كسی بگوید این اندازه عذاب، حقِ این شخص نیست و لذا خداوند برای دفع این توهّم در آخر آیه می‌فرماید: خداوند به كسی ظلم نمی‌كند بلكه این نتیجه كار خود اوست. فرشته مرگ برای بعضی بسیار زیباست و برای بعضی بسیار زشت و این تفاوت برخورد، ریشه در تعلقات و گناهان افراد دارد. این است كه مولوی در همین رابطه می‌گوید:
مرگ‌هركس‌ای‌پسر هم‌رنگ اوست

پیش‌دشمن، دشمن‌وبادوست،دوست

پیش تُرك آیینه را خوشرنگی است

پیش زنگی آینـه هـم، زنگی اســت

آنكه می‌ترسـی زمرگ انـدر فـرار

هم‌زخودترسـانی ای‌جان، هوشدار

روی‌زشـت‌توسـت، نه‌رخسارمرگ

جان‌توهمچـون‌درخت‌ و‌مرگ، برگ

در روایت داریم كه:
«چون فرشته مرگ جانِ افراد معاند را به سخت‌ترین شكل می‌گیرد، آنگاه به او می‌گوید:‌ اینك سرت را بالا بیاور و نگاه‌ كن، در این موقع او حضرت رسول اكرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه(ع)را بر تخت‌هایی در مقابل عرش الهی می‌بیند، بهشت‌های الهی را می‌نگرد كه درهای آن‌ها گشوده است، كاخ‌ها و درجات و منزلت‌هایی را كه در فكر و آرزوی احدی نگنجد، در این حال فرشته مرگ می‌گوید:‌اگر تو با اولیاء خدا دوست بودی، روحت به سوی آنان عروج می‌كرد و جایگاهت در آن بهشت بود. ‌پس از آن، فرشته مرگ پرده دوزخ را كنار می‌زند و او در دوزخ، انواع بلاها و عذاب و بدبختی‌ها را ملاحظه می‌كند و به او گفته ‌می‌شود: این‌جا منزل و مأوای تو است ... بدین‌گونه مرگ او در نهایت حسرت و سختی صورت می‌گیرد.»(28)
ملاحظه می‌كنید كه در هنگام مرگ مقام حقیقی خود را می‌بیند و با مقام فعلی‌اش مقایسه می‌كند و این خود برای او یك نوع عذاب است.
از طرف دیگر عنایت داشته باشید که چون فرشتة مرگ خواست روح انسان محتضر را قبض کند، اگر قبض و جذب به سوی عالم قیامت برای فرد محتضر شیرین و گوارا بود، صورت آن قبض چون گُلِ خوشبویی جلوه می‌کند و روح او را از آن طریق به عالم برزخ منتقل می‌نماید. ولی اگر قبض و جذب برای روح محتضر به سوی عالم برزخ و قیامت ناخوش‌آیند بود و به جهت تعلقاتی که به دنیا دارد این انتقال را نخواهد، صورت آن قبض و جذب، صورت چنگالی خواهد داشت که با فشار و سختی او را منتقل می‌کند. و زیبایی جذبه و سختی قبض، هر دو به درجة شوق و یا کراهت انسان نسبت به انتقال به آن دنیا بستگی دارد.