وقتی انسان از رابطه تکوین با تشریع در عالم هستی غافل شد و گمان کرد نظام الهی نسبت به هر فکر و عملی بیتفاوت است، بدون رعایت هیچ محدودیتی به هر اقدامی دست میزند و تلاش میکند هر تصوری را که در خیال خود دارد در خارج از خیال صورت عملی بدان بپوشاند، تنها مانع عملی نشدن صورتهای وَهمی خود را نداشتن ابزار مناسب میداند و لذا اگر توانست ابزار مناسب آن را بسازد دیگر بدون هیچ فکری دست به اقدام میزند. با چنین روحیهای ماشینهای غولآسا و اسلحههای مخوف ساخته شد، تا به وسیلهی ماشینهای غولآسا هر کار خواستند در تغییر نظام طبیعت انجام دهند و با اسلحههای مخوف هر ملتی را که خواستند نابود کنند. غافل از این که در اوج رسیدن به امیال خود، با سنن الهی روبهرو میشوند. روسها هشتاد سال با تفکر الحادی شب و روز تلاش کردند تا ثابت کنند با نظام به اصطلاح سوسیالیسم میتوان جهان را اداره کرد، در اوج امیدواری، همه چیز از هم گسست، تا آنجایی که بعضی از تئوریسینهای آن فکر، خودکشی کردند، چون سقوط نظام مارکسیسم لنینیسم را مساوی سقوط همه افکار و عقاید خود میدانستند. فکر کردند با دیواری که بین آلمان میکشند میتوانند مردم یک ملت را تقسیم کنند، ولی یک مرتبه همه چیز به هم خورد و دیوار برلین با همان ماشینهای غولآسا تخریب شد. آمریکاییها به امید اسلحههای مخوف ملت ضعیف و بدون هر گونه امکاناتِ ویتنام را سرکوب کردند ولی در اوج ناباوری، در شرایطی که به اندازه برگ درختان جنگلهای ویتنام بمب بر سر مردم ریختند، مجبور شدند شکست اسلحههای مخوف را بپذیرند و از ویتنام خارج شوند. باز به امید همان اسلحهها بنیانگذاران اسرائیل به فکر اخراج مردم فلسطین افتادند و صدها هزار برابر بیش از مردم فلسطین گلوله و تانک و بمب به آنها شلیک کردند، آنوقت در اوج امیدواری به تعیین قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، انتفاضه اول همه تصوراتشان را بر باد داد، خونآشامترین شخصیتهای اسرائیلی مجبور شدند از نوار غزه عقبنشینی کنند. به امید احیاء آبروی از دست رفته درصدد بودند به جنوب لبنان حمله کنند و تا بیروت را اشغال کنند، اسارت دو سرباز اسرائیلی را بهانه کردند و حمله را شروع نمودند و شکست از حزب الله چیزی بالاتر از شکست اسرائیل را به بشریت گوشزد کرد و آن اینکه این تکنولوژی مدرن و اسلحههای مخوف نیست که تعیین تکلیف میکند، بلکه خداوند است که در جهان مدیریت خود را اعمال مینماید. در حادثهی اخیر بحران اقتصادی آمریکا نیز روشن شد که نظام الهی نسبت به هر فکر و عملی بیتفاوت نیست. غفلت از این موضوع رضاخانها و شارُنها و استالینها و بوشها و صدامها و ... را بهوجود آورد و باز بهوجود میآورد، ما هم در زندگی فردی و اجتماعی به همان اندازه که از این قاعده غافل باشیم تصمیماتی میگیریم که در نهایت با ناکامی و شکست روبهرو میشویم. شاخصترین تفکر غربی همین نکته است که متوجه نیست بین نظام تکوین و نظام تشریع رابطه هست و عالم هستی نسبت به هر فکر و هر عمل بیتفاوت نمیباشد.