اگر امیال جامعه آن چیزی شد که در زندگی غربی مطرح است عملاً نسل آینده، اسلام را مزاحم اهداف خود میبیند، چون زندگی اسلامی با اهداف متعالی آن، به او معرفی نشده است، سالهای متمادی فیلمهایی را در تلویزیون تماشا کرده که هرگز متذکر اهداف الهی زندگی نیست. اسلام حاشیهای را کسی نمیخواهد، اسلامی که تمام امورات زندگی را تفسیر نکند و برای زندگی راهکارهای دینی کاملاً کاربردی نداشته باشد تا جایگزین راهکارهای وَهمزده و توهمزده فرهنگ غربی شود، همان دین شخصی است که تفکر سکولاریسم آن را تبلیغ میکند.
اگر بیش از حدّ دنیا به رخ مردم کشیده شد رهنمودهای اسلام غیر کاربردی میشود، وسایل ارتباط جمعی نمیآیند اسلام را نفی کند، بلکه با انواع برنامههای سرگرم کننده آن را به حاشیه میرانند. قرآن در تحلیل روحیه کسانی که دین را مسخره میکنند میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ»؛(50) عدهای حرفهای بیهوده را دنبال میکنند و مطلوب خود قرار میدهند و عملاً بدون آن که بدانند از مسیر الهی منصرف میشوند و حرفهای دین را مسخره مینمایند، برای آنها عذاب خوارکنندهای هست. آری وسایل ارتباط جمعی حرف ضد اسلامی نمیزنند، بعضاً هم برنامههای اسلامی دارند، ولی افقی که به عنوان افق روحی غالب، به بیننده القاء میشود، آن است که او دنیا را هدف اصلی خود قرار میدهد، چنین انسانی از سخنان معنوی نه تنها خسته که متأسفانه متنفر میشود. قرآن در وصف چنین افرادی میفرماید: «وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»؛(51) و چون خدا به تنهایى یاد شود دلهاى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند منزجر مىگردد و چون كسانى غیر از او یاد شوند بناگاه آنان شادمانى مىكنند.
همهی تأکید بنده به جهت همین نکتهای است که در آیه فوق مطرح است و آن پدید آمدن نسلی است که چون همّت اصلی خود را صرف حیات ابدی نکرده، هر حرفی که از خدا و پیامبر بزنید ناراحت میشوند ولی اگر حرف از غیر خدا در میان باشد «إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»؛ از آن استقبال میکنند و به نشاط میآیند و وسایل ارتباط جمعی بهجای آن که درصدد تصحیح چنین میلهایی باشند در صدد رضایت آنها هستند. در این صورت آفاق و انفس از خدا تهی میشود، از این پس تقدیر مردم به جای اینکه در دست دین و انبیاء الهی باشد، در دست تکنوکراتهایی است که میخواهند مدرنترین تکنولوژی را به بشریت بدهند. در چنین شرایطی آنچنان دین از صحنه زندگیها خارج میشود که حتی مادران دیگر نمیتوانند برای تربیت فرزندانشان از دین و علماء استفاده کنند، باید با کارشناسانی مشورت کنند که راه کار حضور فرزندانشان در دنیای تکنولوژی را به آنان بیاموزند. آیا در این صورت و در چنین شرایطی که خودمان عامل بهوجودآمدن آن هستیم دیگر امیدی به باقی ماندن انقلاب اسلامی که متذکر دین و معنویت است میتوان داشت؟