مشکل در فرد فردِ جامعهی ما است که نتوانستهایم زندگی توحیدی و شرایط رسیدن به آن را برای خود درست تعریف کنیم، از ترس عقب نیفتادن از پیشرفت، سراسر غربی شدهایم و آرزو هم داریم غربزده نشویم و بتوانیم عالَم دینی خود را حفظ کنیم. در حالی که قدرت انتخاب ابزار مناسب را از دست دادهایم و کسان دیگر برای ما انتخاب میکنند با این حال امید داریم از فضایی که آن تکنیک ایجاد میکند مصون باشیم.
از خود نپرسیدیم بناست ما به دنبال تکنیک جدید راه بیفتیم یا تکنیک جدید را به دنبال خود بکشیم، و در عمل کدامیک از دو نوع زندگی اتفاق افتاد و چرا؟ جواب چرای آن را با برگشت به مطالبی که تا حال گفته شد میتوان پیدا کرد. ولی مشکل این است که افراد باور ندارند که نه تنها «رسانه خود پیام است» و هرجا آمد فرهنگ خود را به همراه میآورد بلکه تکنیک هم یک فرهنگ است و هرجا آمد فرهنگ و نوع زندگی مخصوص به خود را نیز به همراه میآورد، مگر اینکه با هدفی توحیدی دست به انتخابی دقیق بزنیم و تحت تأثیر مدرنترین تکنولوژی نباشیم، وگرنه نیازهای کاذبی را وارد زندگی خود کردهایم به گمان اینکه مدرنترین تکنیک جواب نیازهای ما خواهد بود.
با توجه به نکته فوق روشن میشود چرا گفتهاند «در تکنیک یک نوع فزونخواهی نهفته است و نه رفع نیاز» چون موضوعِ نظر به تکنولوژی، نظر به بیل و کلنگ نیست که در بهکاربردن آنها از ابتدا میدانیم برای چه کاری آن را تهیه کنیم. موضوع تکنولوژی موضوع هدف آفرینی است. به شما میگوید اگر تا حال نمیتوانستی این کارها را بکنی، وسیلهای برای تو تهیه کردهام که بتوانی چنین کارهایی نیز انجام دهی، و از این طریق ما وارد یک نوع زندگی جدید خواهیم شد و آرامآرام، زندگی قبلی و اهداف آن در حاشیه میرود.
کافی است ملّتی هدف خود را که برآورده شدن ابعاد روحانی در فرصت زودگذر دنیا است، از دست بدهد، حال این تکنولوژی است که انواع هدفهای وَهمی را جلوی او قرار میدهد. تا دیروز هر وقت میخواست ارحام خود را ببیند کفشهای خود را میپوشید و چند کوچه آن طرفتر را که محل سکونت عمه یا خواهرش بود پیاده طی میکرد و با ملاقات رو در رو بهرههای لازم را از این دیدار میگرفت و روح او نیز در همین حدّ نیاز به ارتباط داشت، آن هم ارتباطی سالم و شرعی. ولی با ورود خودروهای سواری در زندگیها، خانهها از هم فاصله گرفت و چند کوچه آن طرفتر تبدیل شد به دهها کیلومتر آن طرفتر و لذا تلفن وارد زندگی شد تا ملاقات روبهرو را در حدّ شنیدن صدای همدیگر تقلیل دهد، و با ورود اینترنت ارتباط این طرف دنیا با آن طرف دنیا امکان پذیر شد، حالا دیگر بشر در اطاقهای چت نمیداند چرا ارتباط برقرار میکند و چه بهرهای از آن میگیرد. موضوع عرض بنده بدی و خوبی این تکنولوژی نیست، تأکید بر عرض قبلی است که «کافی است ملتی هدف خود را در برآوردهشدن ابعاد روحانی در فرصت زودگذر دنیا، از دست بدهد، در این حالت تکنولوژی است که انواع اهداف وَهمی را جلو ما قرار میدهد». چون تعریفی از زندگی و اهداف مربوطه نداریم. و معنی فزونخواهی مطرح در تکنولوژی ریشه در وَهمزدگی ملّتی دارد که تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
پدیده مدگرایی ریشه در همان روحیهای دارد که تکنیک جدید برایش مقصد است. اینجا هم چون تعریفی از زندگی ندارد، نمیتواند با این لباس و یا این خانه تا آخر بهسر ببرد و در راه رسیدن به هدف مقدس خود تلاش کند، چون هدفی مشخص و مقدس ندارد نفسِ تغییر لباس و خانه و دکور برای او هدف میشود. تکنولوژی جدید با تولید انبوه، نیاز به مصرفکنندگانی دارد که دائم کالاهای جدید آن تکنولوژی را مصرف کنند و لذا عامل بقاء تکنولوژی روحیه مدگرایی و نظر به کالاهای جدید است. این است که تأکید میشود تکنولوژی در ذات خود یک فرهنگ را به همراه میآورد و نباید آن را به عنوان یک ابزار صِرف نگریست.