سؤال:آیا ظهور این همه ابزارهای گوناگون چیزی است که با فرهنگ غربی مرتبط است و یا استعدادی است كه در همهی ملتها در طول تاریخ وجود داشته است؟
جواب: همهی انسانها دارای قوهی خیال هستند، میتوانند صورتی را تصور کنند و به دنبال تحقق آن در زندگی خود باشند، اگر هدفی متعالی در میان نباشد که انسان را کنترل کند، خیالات گوناگون انسان را به خلق آثار گوناگون وامیدارد که این به خودی خود کمال محسوب نمیشود. وقتی انسان به این نتیجه رسید كه خیالات خود را در خارج از ذهن خود محقق كند، آنقدر با طبیعت درگیر میشود تا صورتِ مطلوبِ خود را بسازد. هیولای اولی یا مادّه اُولی، قوّه محض و پذیرندگی صرف است. یعنی پذیرای هر صورتی میباشد. بنابراین شما میتوانید بینهایت صورت بر طبیعت تحمیل كنید. كافی است شما بخواهید چیزی را بسازید، طبیعت این استعداد را دارد كه شما بتوانید آن صورت را از طبیعت بهدست آورید، هرچند آن خواستن، خواستنِ احمقانهای باشد.
بشری كه برای عمرش ارزش الهی قائل نباشد و زندگی دنیائی را مقصد خود بداند تمام عمرش را صرف میكند، تا آنچه را تخیل کرده است در بیرون خیالش بهوجود آورد. آنچه در غرب اتفاق افتاد این بود که این نوع پیروی از خیال به عنوان تحقیق علمی قلمداد شد و لذا ملاحظه کردید در قرن شانزده به بعد هزاران نفر ساعتها از عمر خود را در آزمایشگاهها گذراندند تا به اسم تحقیق علمی، ابزارهایی را طراحی کنند که امروز به عنوان تکنولوژی مدرن وارد زندگی ما شده است.
باید توجه داشت كه خالق طبیعت، خدای حكیم است و با سادهترین شکل نیازهای منطقی و طبیعی ما را برآورده میکند، ولی اگر حكیمانه در طبیعت زندگی نكنیم، رقیب مخلوقی شدهایم كه خدای حكیم آن را خلق كرده، و چون مقام حكمت، مقام وحدت است در حقیقت رقیب وحدت شدهایم و زندگی ما میشود فاصلهگرفتن از وحدت و گرفتارشدن در كثرتها و اضطرابها.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»