تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

نفس ناطقه و استعداد ذاتی ساختن ابزار

در جلسات قبل اشاره‏ای به تفاوت كار و پیشه در زندگی گذشتگان با کار و پیشه در تمدن جدید شد. اشاره شد كه پیشه و كار در تمدن جدید انسان را بَرده‌ی خود كرده است، در حالی كه پیشه در زندگی گذشتگان عین زندگی بوده است. برای روشن شدن هرچه بیشترِ موضوع نیاز به مقدمه‌ای داریم که إن‌شاءالله عنایت می‌فرمایید:
نطفه‌ی انسان در دوره‌ی جنینی؛ در شرایط اولیه‌ی خود آمادگی خاصی دارد جهت قبول نََْفْس، وقتی نفس به آن تعلق گرفت، آن نفس به كمك موادی كه از طریق بدنِ مادر در اختیار دارد شروع به ساختن بدن برای خودش می‏كند، قلب و سر و دست و پا می‏سازد. در حالی که یك موجود ذره بینی مثل آمیب، چون نفس آمیبی دارد، هیچ وقت قلب یا سر و دست انسانی نمی‏سازد. ولی جنینِ انسان از موادی که در درون رحم در اختیار او قرار می‌گیرد شروع می‌کند به ساختن سر و استخوان و چشم و غیره، نفس انسانی با استفاده از همین مواد برای چشم قرنیه می‏سازد که از پارچه حریر ظریف‌تر است. پس معلوم است که نفس انسان در ذات خود دارای استعدادی است که می‌تواند ابزار مورد نیاز خود را بسازد و اگر شرایط مناسبی در اختیار او باشد، به زیباترین شکل آن ابزارها را شکل می‌دهد. در همین رابطه و با توجه به این استعداد است که در بیرون از رحمِ مادر به وسیله الیاف نازك، پارچه‌ی حریر می‏سازد. اگر نفس انسان در درون خود قدرت حریربافی نداشت و قرنیه نمی‏ساخت در بیرون هم نمی‏توانست حریر بسازد. نفس انسان در یک مرحله در دوره‌ی جنینی قرنیه می‌سازد و در مرحله‌ی دیگر در بیرونِ رحم حریر می‏سازد. همین نََفْسی كه در درون برای استحكام بدن استخوان می‏سازد، در بیرون برای حفظ بدن، بنای مستحكم می‏سازد، چون استعداد ابزار سازی در ذات نفسِ مجرد انسان هست و لذا می‌توان گفت همه‌ی حركات بیرونی به طور طبیعی به استعداد نفس ناطقه‌ی انسانی متصل است. حال اگر نفس انسانی در همان بستری قرار گیرد که اعضای بدن و استخوان و قرنیه‌ی چشم را ساخت، که در اوج ظرافت و دقت ساخته شده، ابزارها و وسایل بیرونی مورد نیاز خود را نیز به زیبایی می‌سازد.
در دوره‌ی جنینی، نفس انسان به راحتی به پروردگار خود متصل بود و از نور الهی جهت ساختن اعضاء مورد نیازش الهام می‌گرفت. حال اگر انسان‌ها در زندگی زمینی چنین ارتباطی را حفظ کنند استعداد ابزارسازی آن‌ها به سوی ساختن بهترین ابزار هدایت می‌شود و شرایط ظهور تمدنی پدید می‌آید که انسان‌ها در بستر آن امکان سیر به سوی معنویت را دارا خواهند بود. ولی اگر انسا‌ن‌ها خود را از ارتباط با عالم غیب محروم کنند، اولاً: ابزارهای آن‌ها مطابق وَهمیات و امیالشان ساخته می‌شود و نه مطابق نیازهای حقیقی و تعالی بخش. ثانیاً: چون در آن شرایطی که تلاش‌ می‌کنند ابزاری بسازند، نفسِ آن‌ها رابطه‌ای با عالم غیب و معنا ندارد و از آن عالم بریده‌اند، شغل و کار و فعالیتشان برایشان خسته کننده است.