میفرماید: ای پیامبر آیا كسانی كه با مسیر نبوت و زندگی دینی مخالفند و میخواهند برای خود تمدنی غیر از تمدن دینی پدید آورند، یك نگاهی به زمین و زمان انداختهاند تا بیدار شوند و قلبشان تعقل كند، و گوششان شنوا شود و عبرتها و پیامهای مهمی در رابطه با راز سقوط و هلاکت تمدنهای گذشته بگیرند؟
كسانی كه راهکارهای انبیاء را در طول تاریخ نپذیرفتند، تاریخ زمین گواهی میدهد بدون هیچ نتیجهای نابود شدند، پس اینهایی هم كه با تو مقابله میكنند، سرنوشتی غیر از سرنوشت اقوام هلاکشدهی گذشته ندارند.
میفرماید: «وَیسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن یخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ یوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ»؛(86) ای پیامبر! از تو میخواهند در آوردن عذاب عجله كنی، خداوند از وعدهاش عدول نمیكند و در تحققِ به موقعِ سنت او تأخیری بهوجود نمیآید، لكن حوصلهی خداوند مثل حوصلهی شما كم نیست زیرا «وَ اِنَّ یوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَاَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»؛ یک روز نزد خداوند مثل هزار سال است نزد شما. مهلت میدهد تا منحرفان دَرَكات شقاوت خود را تكمیل كنند. به فرض اگر خداوند به یك تمدنی نصف روز فرصت بدهد، عمر آن تمدن نسبت به عمر ما 500 سال طول میکشد. حال با توجه به این امر كل زمانی که سلسله پهلوی در این کشور حکومت کرد، از روزی كه رضاخان ظهور كرد تا روزی كه محمدرضا سقوط كرد حدود 50 سال شد، در مقایسه با یک روز نزد خدا، چند ساعت بیشتر نمیشود. وقتی یك روز نزد خدا هزار سال از آن سالهایی است كه نزد ماست، عمر كل تمدن غرب كه از رنسانس شروع شد تا حال، حدود 400 سال است. یعنی عمر تمدن غربی هنوز نصف روز خدا هم به حساب نمیآید. پس كم حوصلگی ما نباید تحلیلِ ما را نسبت به نابودی و اضمحلال تمدنی كه كوردل است عوض كند.
باید متوجه بود همه چیز از معنویات محض سرچشمه میگیرد و هر چه از آن سرچشمه نگیرد موهوم و پنداری است و ریشه ندارد، تماماً جوش و خروشهای عبث و سطحی است، به گفتهی رنهگنون «هستی دنیای مدرن معلول انکار و نفی حقیقتِ مبتنی بر سنن الهی است»؛(87) پس اگر مردم به معرفت حقیقی برگردند به راحتی تمدن غربی فرو میریزد. وقتی علت اضمحلال تمدنها را بشناسیم، قدرت ظاهری تمدن غربی موجب نمیشود که گمان کنیم آن تمدن استثناء است، کافی است ما به نقش سنتهای الهی در ماورای زمان نظر کنیم.
در جلسهی قبل عرض شد مؤمنین باید سنت نابودی تمدنهای گذشته را بشناسند تا خداوند نابودی باطل و احیای حق را به دست آنها انجام دهد، وگرنه در عینی که تمدن غربی نابود میشود ما هیچ سهمی در اجرای سنت الهی نخواهیم داشت. محمدرضاخان به گونهای حركت كرد كه دیگر نمیتوانست بماند درنتیجه سنت اجرای نابودی سلسلهی پهلوی به حرکت آمد، ولی شایستگی اجرای سنتِ نابودی آن را امامخمینی«رضواناللهعلیه» و یاران او بهدست آوردند.