تربیت
Tarbiat.Org

علل تزلزل تمدن غرب
اصغر طاهرزاده

بهترین موضع در مقابل فرهنگ غرب

با توجه به این‌که فرهنگ غربی - بخواهد و یا نخواهد - به جنگ سعادت انسان‌ها آمده و نه تنها جامعه‌ی خود را در ورطه هلاکت انداخته، بلکه به صورتی نرم همه‌ی جهان را به سوی هلاکت می‌برد، حال با توجه به این امر باید از خود پرسید بهترین موضع‌گیری عملی و نتیجه‌بخش نسبت به غرب چگونه باید باشد. و چون موضوع بسیار پیچیده است نمی توان بدون دقت و برنامه‌ریزی همه جانبه و درازمدت به آن پرداخت.
به طور كلی می‏توان در برابر غرب سه نوع موضع‌گیری را تصور کرد.
موضع‌گیری اول آن است که فکر کنیم امکان دارد در کنار زندگی غربی به دینداری خود بپردازیم. با این تصور که تمدن غربی مظهر پیشرفت بشر است و لذا نه‌تنها نباید از آن کراهت داشت بلکه باید آن را تأیید نمود و تقویت کرد و در بستر تمدن جدید بهترین زندگی‌ها را به‌دست‌آورد و در عین حال در جلسات دینی هم حاضر شد و به عبادات خود هم مشغول بود. نمونه‌ی بارز این نوع موضع‌گیری؛ وَهابی‌های سعودی هستند، که به گمان آن‌ها دنیای مدرن بستری است تا انسان بهتر دینداری کند و در کشور ما حجّتیه‏ای‏ها نیز در همین راستا فکر می‌کردند و به همین جهت هم شاه را مظهر ارتباط ایران و جهان غرب می‌دانستند و لذا هیچ تضادی با شاه و نظام شاهنشاهی نداشتند. امام خمینی‏«رضوان‌الله‌علیه» درباره‌ی آن‌ها در پیام منشور برادری در سال 67 چنین می‏فرمایند: «حجّتیه‏ای‏هایی كه همه را جز خودشان بی‏ولایت می‏دانند، این‌ها حاضر نبودند با شاه مبارزه كنند، مبارزه باشاه را ممنوع می‏كردند و می‏گفتند شاه شیعه ‏است، و امروز(82) از همه مسلمان‏تر شده‏اند و می‏گویند: مسئولان مملكت كمونیست شده‏اند...» چون غربی‌ها هر جریان مخالف خود را متهم به کمونیست بودن می‌کردند، حجتیه‌ای‌ها هم نظام اسلامی را که با غرب مخالفت می کرد کمونیست دانستند.
ریشه‌ی این نوع نگاه به غرب را چه در وهابی‌ها و چه در حجتیه‌ای‌ها و چه در سِراحمدخانِ پاکستانی، باید در نوع برداشتشان از مذهب جستجو کرد. این‌ها آن نگاه را نمی‌شناسند که در آن باید نظام زندگی فردی و اجتماعی بشر با عالم قدس و معنویت مرتبط باشد و همواره روح جامعه باید از عالم قدس متأثر گردد. بلکه عبادات را نیز دستورات اعتباری می‌دانند که اگر ظاهر و قالب آن‌ها حفظ شود در قیامت موجب سعادت می‌شود.
موضع‌گیری دوم نسبت به غرب؛ به این صورت است که نسبت به دنیای مدرن بی‌تفاوت باشی، بدون آن که غرب را تأیید کنی؛ جدای از غرب و تمدن آن به زندگی دینی خود بپردازی، کاری هم نداشته باشی که غرب تا کجاها پیشرفت کرده و چگونه نظام فکری و فرهنگی جوامع را تحت تأثیر خود قرار داده است، که نمونه‌ی بارز آن را از جهتی می‌توان در گروه طالبان در افغانستان و مقدسان افراطی در کشور خودمان دانست.
موضع‌گیری سوم نسبت به غرب؛ این است كه معتقد باشی اگر بخواهی به نحو درست دینداری کنی و راه عالم قدس و معنا را به سوی جان جامعه بگشایی، نه تنها باید به بهترین نحو جامعه را متوجه معارف عالیه‌ی دین نمود، بلکه باید با فرهنگ غرب به‌عنوان حجاب حقیقت، مخالفت کرد و آن روزی كه ضد تمدنِ غرب فكر نكرده باشی و حرف نزده باشی و عمل نكرده باشی، آن روز را برای خود زندگی ندانی.
با توجه به آنچه گفته شد ما معتقدیم تنها موضع‌گیری نوع سوم است كه در شرایط جدید می تواند به عنوان یک زندگی دینی مطرح باشد و نمونه‌ی بارز آن را حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و اصحاب و یاران ایشان می‌دانیم.
تجربه‌ی سال‌های آخر نظام شاهنشاهی و دهه‌ی اول انقلاب نشان داد، شور دینی و نشاط دنیایی جوانان ما در راستای عشق به دین و تنفر از کفرِ دوران، به زیباترین شکل ظهور می‌کند. عشق به نور خدا و تنفر از حجاب‌های ظلمانی مانع تجلی نور خدا، جوانان را به سوی زندگی متعالی سیر می‌دهد. تمدنِ كثرتْ طلبِ غرب، ظالم است و سنت الهی این است كه ظالمین را نابود كند، پس این تمدن حتماً نابود می‏شود، حال هر اندازه که ما خود را وارد این سنت الهی نماییم به همان اندازه انوار الهی از قلب و زبان ما جاری می‌شود. گفت:
راند حق این آب‌را در جوی تو

آفرین بر دست و بر بازوی تو

بازگو تا غصه درمان‌ها شود

بازگو تا مرهم جان‌ها شود

اما اگر مجامع دینی به سنگر نقد این تمدن وارد نشوند و یا در استحکام آن قدم بردارند، نه تنها افتخار اجرای سنت خدا را در نابود كردن تمدن غربی از دست داده‏اند، بلكه فراموش كرده‏اند كه ایستادگی و مبارزه در برابر ستم، شرط نجات از آن است، و اگر نسبت به آن بی‏تفاوت باشند به عذابی که خداوند برای ستمکاران مقدّر کرده گرفتار می‏شوند. خداوند در قرآن داستان قومی از یهودیان را مطرح می‌فرماید که بر خلاف دستور خدا روز شنبه از دریا ماهی می‌گرفتند، گروهی از یهودیان در مقابل عمل خلاف آن‌ها ساكت بودند ولی گروه دیگری اعتراض می‌كردند، می‏فرماید: «اَنْجَینَا الَّذینَ ینْهَونَ عَنِ السُّوء»؛(83) ما فقط كسانی را نجات دادیم كه روبه‌روی ستم ایستادند، نه‌تنها فاسقان را عذاب کرد، بلکه آن‌هایی که نهی از منکر نکردند را نیز هلاک نمود - هرچند فاسق نبودند- بر اساس همین سنت است که اگر نسبت به غرب بی‌تفاوت هم باشیم به نحوی سرنوشتمان با سرنوشت غرب گره می‌خورد.