در راستای توجه به عالم غیب عرض بنده آن است که اگر خواستید به عالم غیب سیر کنید، از طریق توجّه به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) این سیر به خوبی انجام میگیرد و عملاً سیر روحانیتان را میتوانید از آن طریق شروع کنید. از طریق توجّه به یک انسان کامل که حرکات و سکناتش برای ما تا حدّی ملموس است، سیر روحانیمان شروع میشود. چون اولاً: ذات ما یک حقیقت مجرّد است و از جنس عالَم غیب و معنی است و نه از جنس عالم مادّه. ثانیاً: به جهت فطرتی که داریم استعداد اُنس با عالیترین انسان در ما هست. به جهت مجرد بودن ذاتمان، قطرهای هستیم جدا شده از دریای عالَم معنا و همسنخ آن عالم. اصل ما آدمیت است و خلیفةاللهشدن ما به خاطر اینکه در دنیا آمدهایم و اشخاصی به نام بتول، اکبر، فاطمه، علی و ... شدهایم مورد غفلت قرار گرفت. مگر قبل از این بدن، یعنی قبل از ورود در عالم مادّی، در جواب پروردگارتان که سؤال فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟» آیا پروردگار شما نیستم؟ نگفتید: «بَلَى شَهِدْنَا»؛ آری، میبینیم که تو پروردگار ما هستی؟ این نشان میدهد حقیقت همهی ما جوهر عظیم آدمیت را دارا است و همه هم به طور یکسان آن گوهر را دارا هستیم، زیرا همه اقرار به ربوبیت حق کردهایم. حال که در این بدنهای متکثّر مقیم شدهایم و به صورت حسن، بتول، اکبر، فاطمه و علی در آمدیم از آن حضور محروم شدیم.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»؛(13) یعنی هیچ شیئی نیست مگر این که خزینههایش نزد ماست و از آن خزینهها نازل نکردیم مگر به اندازهی مشخص و محدود. پس خزینهی آدمیت هم نزد خداست، که همان مقام امام معصوم و حقیقت الانسان است. در همین رابطه در توقیعی که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب امر رسید، حضرت میفرمایند: «وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبَّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»؛(14) ما دستپروردهی مستقیم پروردگارمان هستیم و خلق بعد از آن، دستپروردهی ما میباشند و از مسیر ما به کمالات لازم میرسند.
همهی ما دارای یک اصل روحانی و ربانی هستیم که از طریق آن اصل و فطرت با خداوند روبهرو بودهایم، همان اصلی که خداوند دربارهی آن میفرماید: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا...»؛(15) همهی فرزندان آدم در مقام قبل از بدن و خارج از نام و نشان در مقام عِنْدَاللّهیِ آدمیتِ محض با حق آشنا شدند و اقرار به ربوبیت او کردند، حال که حسن و اکبر و فاطمه شدهاند و نظر به عالم کثرات انداختهاند آن حضور را فراموش کردهاند. به گفتهی مولوی:
متّحد بودیم یک گوهر همه
بیسر و بیپا بُدیم آندم همه
بیسر و بیپا بُدیم چون آفتاب
بیگره بودیم و صافی همچوآب
چون به صورت آمدآن نور سره
شد عدد چون سایههای کنگره
حال میخواهیم از طریق نظر و محبت به مقامِ امام معصوم و ارتباط با آن مقام، با پای اختیار به مقام عنداللهی خود برگردیم.
عُمّان سامانی(ره) آن شاعر عارفِ آستان امام حسین(ع). در کتاب شریف گنجینةالاسرار میگوید: اباعبدالله(ع) در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند که شما آدمیت خود را در حین توجه به روزمرّگیهای زندگی فراموش کردهاید و فردا بناست آن آدمیت را که در عهد الست به آن اقرار کردید، نمایش دهید. میگوید حضرت سیدالشهداء(ع):
با لب خود گوششان انباز کرد
دُر ز صندوق حقیقت باز کرد
جملهراکرداز شرابعشقمست
یادشان آورد آن عهد اَلَست
گفت شا باش این دل آزادتان
باده خوردستید بادا یادتان؟
یادتان باد ای فراموش کردهها
جلوهی ساقی زپشت پردهها
یادتان باد ای به دِلْتان شور مِی
آن اشارتهای ساقی پی ز پی
کاینخمار آن باده را بُد در قفا
هانوهان! آن وعده را باید وفا
یعنی آن تعهّد عَهد اَلَست را که در پنهانِ غیب اقرار کردید حال در آشکارا اظهار بنمایید و اصحاب سیدالشهداء به حق، آدمیت را به صحنهی کربلا به تمام معنا به نمایش گذاردند. به همین جهت در زیارت عاشورا فقط به اباعبدالله(ع) سلام نمیدهیم، بلکه به اصحاب آن حضرت هم سلام میدهیم و این سلام نشانگر مقام عظیم اصحاب اباعبدالله(ع) است، حتی ائمه(ع) که زیارت عاشورا را اظهار داشتهاند، به اصحاب آن حضرت سلام دادهاند.
به هر صورت، عرض بنده آن است که ای انسانها، قبل از آن که اسم و جسمتان مطرح باشد، آدمیتتان مطرح است و تو ای انسان، آدمیت هستی، هر چند فراموش کردهای. پس به دریای بینام و نشان آدمیت برگرد و آدمیت یعنی امام معصوم، یعنی انسان کامل. اصلاً وجود امام معصوم نمایش و مُذَکِّر مقام اصلی ما است که در عهد الست در آن وارد شدیم.
باید متوجه مقام اباعبدالله(ع) شد و در آن مقام عزیز سیر کرد. آنگاه آرامآرام ملاحظه میکنید که «آشنایی نه غریب است که جانسوز من است» احساس میکنی با آن حضرت یک آشنایی عمیق روحی و روحانی داری، زیرا از طریق این سیر، به آدمیت دست مییابی، از طریق زیارت عاشورا و نظر به حضرت سیدالشهداء(ع) باید کار به اینجا بکشد. کربلا برای این است که آدمها، آدمیت گمشدهی خود را از طریق دلدادگی به مقام اباعبدالله(ع) و از طریق امثال زیارت عاشورا به دست آورند، بقیهاش فرع است.