تربیت
Tarbiat.Org

حقیقت نوری اهل البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

امام و جنبه‌ی کمالی اعمال

عرض شد به همان شکل که انسان با جان خود متحد است و در قوای خود می‌تواند تصرف کند، اهل البیت(ع) در عالم می‌توانند تصرف عالی‌ داشته باشند.
وقتی متوجه حضور کامل و تمام حقیقت اهل البیت(ع) در عالم شدیم و این که در هر جا اصل و حقیقت هر چیز در قبضه‌ی آن‌ها است، معنی توسل مشخص می‌شود به این معنی که شما نظر خود را می‌اندازید به نور ذوات مقدسی که حامل همه‌ی اسماء عالم‌اند و از پرتو نوری آن‌ها و تصرفات آن‌ها در عالم بهره مند می‌شوید، و از آن‌ها کمک می‌گیرید تا شما را با جنبه‌ی کمالی عالم مرتبط کنند، تا به جنبه‌ی کمالی خود نزدیک گردید و به تعادل از دست رفته نسبت به خود و عالم برگردید. آیا لازمه‌ی آن معرفت چنین توسلی نیست، آیا این توسلات به جهت یک شعور برتر و متعالی نمی‌باشد؟ درست است که ما آن‌طور که حق مطلب است وظیفه‌ی خود را اداء نمی‌کنیم، ولی بالأخره جهت‌گیری شیعه درست است، به این معنی که دستمان را می‌دهیم به دست یک چشم‌دار تا بیراهه نرویم. شما معنی و جایگاه حضور انسان‌های معصوم را در هستی بشناسید و حضور آن‌ها را احساس کنید آن وقت می‌بینید در آنجایی که باید حاضر باشند به خوبی حاضرند و گذشته و آینده و مرده و زنده هم ندارند، به خوبی در عالم تصرف می‌کنند و موجودات را در اختیار می‌گیرند. جابر بن عبدالله می‌گوید سه روز راه از مدینه از حضرت صادق(ع) دور شده بودم، یک مرتبه دیدم یک آدمی بلند قد با چهره‌ای زرد، نامه‌ای از حضرت به دستم داد، نگاه کردم دیدم مُهر نامه هنوز خشک نشده است. تعجب کردم گفتم این همه راه را چطوری آمدی؟ گفت من از جنیان هستم.(216) این نمونه‌ای از نحوه‌ی تصرف ائمه(ع) در عالم است.
عمده آن است که متوجه باشیم اگر به ذوات مقدس اهل البیت(ع) متوسل شویم به حقیقتِ کامله‌ی هر موجودی متوسل شده‌ایم تا جنبه‌ی نقص ما را نسبت به خود و نسبت به عالم، به جنبه‌ی کامله‌ی خود و عالم سوق دهند. شما به آن‌ها متوسل می‌شوید که فلان مشکل را برای ما حل کنید. مگر حضرت به عنوان مقام حامل اسم اعظم به صورت تامّ و تمام در تمام آن چیزی که شما از ایشان می‌خواهید حاضر نیستند؟ پس اگر صلاح باشد به راحتی مشکل را حل می‌کنند.
اساتید سلوک توصیه‌شان این است که عبادات را از منظر ائمه‌ی معصومین(ع) یا از منظر وجود مقدس حضرت صاحب الامر(عج) انجام بدهید تا عبادات شما با کمالی که آن‌ها در عبادات دارند به صحنه‌ی قلب شما بیاید. مثلاً زیارت خانه‌ی خدا در مکه را از منظر امام زمان(عج) انجام دهید تا زیارت شما به زیارت آن حضرت که کامل‌ترین زیارت است متصل گردد و شما نیز منور به کامل‌ترین زیارت شوید. اگر دو رکعت نماز با نور امیرالمؤمنین(ع) بخوانید تمام نمازهای عالم هستی را خوانده‌اید، زیرا نماز امام صورت تامه‌ی نماز است و با نور آن حضرت إن‌شاءالله راه ورود نماز کامل به قلبتان باز می‌شود. یکی از دستورالعمل‌های مرحوم آقای ملکی تبریزی همین است که شما از منظر امام معصوم اعمال خود را انجام بدهید. امام معصوم دارای وجود وسیعی هستند به طوری‌که نسبت به هر کس از خودش به خودش نزدیک‌ترند. پس دستور آقایان در مورد این‌که می‌فرمایند: از منظر امام اعمال خود را انجام دهید، کاملاً روی حساب است و می خواهند ما با مرتبه‌ی برتر وجود خود، که همان امام است، به ناب‌ترین و کامل‌ترین شکل ممکن اعمال و زیارات خود را انجام دهیم. آن بزرگانی که وارد این وادی شدند هر روز بیشتر از روز قبل به جنبه‌ی کمالی اعمالشان نزدیک می‌شوند و اگر ما هم شروع کنیم راه گشوده می‌شود، چون امام نزدیک‌ترین حقیقت به ما است ولی از آن‌جایی که در ابتدا برایمان چنین نزدیکی ملموس نیست فرموده‌اند ابتدا از منظر استادتان شروع کنید. مثلاً استادِ سلوکی‌تان را به یک نحو کامل‌تر از خودتان در اعمال ببینید و از منظر او اعمال عبادی را انجام دهید، متوجه می‌شوید نمازتان دارد سر و سامان می‌گیرد. این راه خوبی است ولی مقصد در این امور خودِ امام است که در مقام قرب الهی است و راه قربِ ما به سوی خدا را می‌گشاید. باید بدانید جایگاه توسل به ائمه(ع) و این که به ما می‌گویند از منظر امام معصوم سیر خود را انجام دهید، به چه معنی است.
توسل بر این مبنا است که متوجه‌ی حضور انسان‌های کاملی هستیم که هیچ مانعی بین آن‌ها و جنبه‌ی کمالی موجودات نیست و آن‌ها می‌توانند هرکس را به جنبه‌ی کمالی‌اش متصل گردانند. به امامان متوسل می‌شویم که ما را از موانع کمالمان آزاد کنند و از حجاب‌ها نجات‌ دهند تا حقیقت برایمان روشن شود، چون به خودی خود و با تکیه بر خود هرگز نمی‌توانیم از نقص‌ها و حجاب‌های خود رها شویم مگر به نور انسان‌های کامل. قدم اول آن است که متوجه نقص‌های خود و حقیقت عبودیت‌مان بشویم، به همین جهت تا به ذُلّ عبودیت نرسیم راهِ توسل گشوده نمی‌شود تا بتوانیم دامن اهل البیت(ع) را بگیریم. تا زمانی که به خود و قوای خود نظر داریم گرفتار حجاب هستیم و خود را محتاج عنایات حق نمی‌دانیم در حالی‌که:
بی عنایات حق و الطاف حق

گر ملک باشد سیه باشد ورق

این‌که بعضی متوجه نمی‌شوند بدون واسطه‌ی فیضی که صورت تامه‌ی اسماء الهی است محال است کسی جلو برود، چون هنوز کار را شروع نکرده‌اند تا متوجه نقص خود بشوند. وقتی شروع کردیم متوجه می‌شویم چقدر نیاز به دست‌گیری داریم و باید چشم خود را از مددهای انسان‌های کاملی که عالِم به اسم اعظم هستند برنداشت، در عین این‌که اسم اعظم، اعظمِ اسماء الهی است.
حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ مَعَ هَذَا كُلِّهِ نَأْكُلُ وَ نَشْرَبُ وَ نَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ» با آن‌که عالم به اسم اعظم هستیم در جایگاه خود یک انسانیم با همه‌ی نیازهای انسانی مثل خوردن و نوشیدن و برای رفع حوائج زندگی به بازاررفتن «وَ نَعْمَلُ هَذِهِ الْأَشْیَاءَ بِأَمْرِ رَبِّنَا»؛ و همه‌ی این کارهایی را که به نور اسم اعظم انجام می‌دهیم، به امر پروردگارمان است.
چنانچه ملاحظه می‌فرمائید، خداوند همه‌ی امور را در اختیار انسان کامل قرار داده تا ما نگوئیم خودمان تصمیم می‌گیریم و در نتیجه در کلافه‌ی ناتوانی فرو رویم و بعد برای خود تحلیل کنیم چون آن کار را نکردم نتیجه نگرفتم، غافل از این‌که اگر صدها حساب هم با خود کرده بودیم هیچ نتیجه‌ای نمی‌گرفتیم چون بدون توجه به انسان کامل و واسطه‌ی فیض الهی می‌خواستیم جلو برویم و به نتیجه‌ی کامل هم برسیم. همین‌طور که شاه بعد از آن‌که سقوط کرد فکر می‌کرد اگر در سال 42 حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را اعدام کرده بود رژیمش سقوط نمی‌کرد! فکر می‌کرد دنیا دست اوست. نمی‌فهمید با ظلم‌هایی که کرد خداوند سقوط را بر پیشانی آن رژیم حک نمود. همه‌ی انسان‌های فاسد وقتی با شکست خود روبه‌رو می‌شوند، همین طور فکر می‌کنند، با این تصور که می‌توانسته‌اند کاری در مقابل سنت‌های الهی انجام دهند و انجام نداده‌اند. قرآن می‌فرماید: «لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً»؛(217) خداوند قضایی می‌راند تا آن کاری که باید بشود انجام شود، حتی به دستِ خودِ فاسدان.
آری تا نظر به خود داریم در کلافه‌ها گرفتار می‌شویم و راه سقوط و ناکامی خود را نمی‌بینیم. اولین قدمی که مقام حساب می‌شود، این است که همه‌ی همت ما در جهت نفی میل نفس امّاره باشد و نظر را به حق بیندازیم تا حق با جلوه‌ی اسماء حسنایش، در جمال ائمه‌ی معصومین(ع) به کمکمان آید و از ما دستگیری کند. راز همه‌ی موفقیت‌ها را باید در انصراف از خود و نظر به حق جستجو کرد، در این صورت حجاب‌ها پاره می شود و حق نمایان و رابطه برقرار می‌گردد. گفت:
با خودی تو لیک مجنون بی‌خود است

در طریق عشق هوشیاری بد است

محبوب جان هر انسانی وقتی ظهور می‌کند و جذبه‌های خود را شروع می‌نماید که نظر را از خود برداریم و به او بیندازیم و تمام نجات در نظر به حق نهفته است. و در همین راستا حضرت راز این که خداوند آن‌ها را شایسته‌ی چنین مقامی دانست روشن می‌کنند که: «وَ نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ الْمُكْرَمُونَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»؛ ما بنده‌های مورد کرامتی بودیم که از اراده و سخن خداوند پیشی نگرفتیم و به امر او عمل می‌کردیم. وقتی منیّت آن‌ها وسط نیست حق در میدان است و تمام حرکات و سکناتِ وجود مقدسشان فعل‌الله می‌شود. مقامشان مقام ظهور اسم جامع الهی یعنی اسم اعظم است. و چون مقام اسم اعظم، حضور در کل هستی است آن‌ها دارای چنین حضوری می‌شوند و دست همه را می‌گیرند تا به مقصد برسانند و خودشان را هم جز بنده‌ی خدا نمی‌دانند.
از خداوند باری تعالی با تمام وجود تقاضامندیم که ما را اولاً: متوجه‌ی مقام این ذوات مقدس بگرداند. ثانیاً: توفیق توسلات عالی نسبت به آن مقام به ما عطا بفرماید.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»