میفرمایند: «وَ یُطِیعُنَا كُلُّ شَیْءٍ حَتَّى السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبَالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ الْبِحَارُ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ» همه چیز حتی آسمان و زمین، ماه و ستارگان و کوهها و درختان، چهارپایان و دریاها، بهشت و جهنم در اطاعت ما میباشند. حضرت این موضوع را طرح میکنند تا فکر کنیم مگر میشود آسمان جدای از امیرالمؤمنین(ع) باشد و حضرت بتوانند آن را در اطاعت خود بگیرند؟ الاّ اینکه وجود نوری حضرت آنچنان در صحنه عالم حاضر باشد که ارکان همهی اشیاء را به نحو شدیدتر در قبضه داشته باشند. به عنوان مثال شما یک پرتقال در ذهنتان بیاورید و بعد بخواهید آن را از ذهن خود محو کنید. چون آن پرتقال از شما جدا نیست این کار برای شما به راحتی ممکن است. موقعی ما از جملات حضرت تعجب میکنیم و آن را بعید میدانیم که فکر کنیم یک آسمانی است و یک امیرالمؤمنین جدای از عالم و یا یک بهشتی است و یک امیرالمؤمنینی جدای از بهشت و قیامت. ولی وقتی معنی اتحاد با اسم اعظم را فهمیدیم و این که تمام عالم صورت اسماء الهی است اعظم اسماء با جان حضرت متحد است، کافی است حضرت اراده کنند، ارادهی ایشان عین عمل خواهد بود و هرچه اراده کنند واقع میشود. در همین رابطه حضرت امام صادق(ع) به حُمران بن اعین میفرمایند: «إِنِ الدُّنْیَا عِنْدَ الْإِمَامِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ إِلَّا هَكَذَا - وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى رَاحَتِهِ - یَعْرِفُ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا وَ دَاخِلَهَا وَ خَارِجَهَا وَ رَطْبَهَا وَ یَابِسَهَا»(214) دنیا و آسمانها و زمینها در نزد امام مانند این است، اشاره به كف دست خود كردند حاکی از آنکه ظاهر و باطن و داخل و خارج و تر و خشك دنیا را میدانند. مُفَضل از حضرت صادق(ع) میپرسد: «جُعِلْتُ فِداک یتَناوَلُ الإمامُ ما بِبَغداد بِیده؟» آیا امام میتواند چیزی را که در بغداد است با دست خود بردارد؟ حضرت میفرمایند: آری.(215)
حضرت بعد از توجه دادن به نقش کسی که عالِم به اسم اعظم است میفرمایند: «وَ مَعَ هَذَا كُلِّهِ نَأْكُلُ وَ نَشْرَبُ وَ نَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ» با همهی اینها ما میخوریم و مینوشیم و مثل بقیه در کوچه و بازار قدم میزنیم «وَ نَعْمَلُ هَذِهِ الْأَشْیَاءَ بِأَمْرِ رَبِّنَا» و این تصرفات در عالم را به امر پروردگارمان انجام میدهیم «وَ نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ الْمُكْرَمُونَ» و ما بندگانی هستیم که خداوند به ما کرامت کرده است «الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» آن بندگانی که تماماً در اختیار خدا هستند و به امر او عمل میکنند. و چون خودی ندارند حق به جان آنها تابیده است. قسمت آخر را فرمودند تا در موردشان غلوّ نشود و ما فکر نکنیم حال که تمام عالم را حضور ائمه(ع) فرا گرفته است پس همانها خدا هستند.
خدا إنشاءالله به نور خودش ما را به معارف عالیه اهل البیت(ع) مفتخر بگرداند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»