بسم الله الرحمن الرحیم
در رابطه با توجهدادن شیعیان به مقام نورانیت ائمهی اطهار(ع) ادامهی صحبت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به اینجا رسید که میفرمایند: «إِنَّ مَیِّتَنَا لَمْ یَمُتْ وَ غَائِبَنَا لَمْ یَغِبْ وَ إِنَّ قَتْلَانَا لَنْ یُقْتَلُوا»؛ ای سلمان و ای جندب! مردهی ما نمرده و غائب ما غائب نیست و کشتهی ما هرگز کشته نشده است. آری از یک جهت که انسانها بعد از دنیا به عالم برزخ میروند، هیچکس نمیمیرد. ولی منظور حضرت یک نحوه حیات و حضور دیگری است، میخواهند ما را متوجه مقام حقیقت اهل البیت(ع) بنمایند که وقتی هم مثل همه میمیرند، آن طور نیست که مثل همه از صحنهی این دنیا به عالم دیگر بروند و فقط در آن عالم حضور داشته باشند، بلکه در همین دنیا هم حاضرند و دارای نقش میباشند. زیرا ائمه(ع) جلوههای مختلف یک حقیقت نوری هستند که آن حقیقت فوق ملائکهی مقرب، در عالم تأثیر میگذارد و لذا همانطور که آن حقیقت در جای خود فعّال است، جلوههای مختلف آن حقیقت در جمال امامان در عالم فعّال میباشند. در همین راستا امروز نیز حضرت ثامن الائمه(ع) بر جان شیعیان و زائران خود تأثیر فوق العاده دارند. باید با توجه به این امر باب بزرگی از معارف الهی در رابطه با نقش حقایق متعالی در عالم را در مقابل خود بگشایید. همانطور که اگر نحوهی حضور خداوند را در این عالم نشناسیم نمیتوانیم بسیاری از امور را درست تبیین کنیم و بسیاری از امور برای انسان مجهول میماند و نمیتواند آنها را به هم ربط دهد و ریشهیابی کند، در حالیکه یک انسان موحد میفهمد «وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا»؛(149) اگر از درخت برگی فرو میافتد به اذن و مدیریت پروردگار عالم است و از این طریق همهی حادثهها را هماهنگ میبیند.
در موضوع علم و معرفت به جایگاه امام در هستی هم، موضوع از همین قرار است و به شدت نیاز داریم که نقش امام را در هستی بشناسیم. اگر مسائل را بدون توجه به نقش و حضور امام در هستی تجزیه و تحلیل کنیم هیچ نتیجهای نمیگیریم. به همان اندازه که وقتی کسی جای خدا را در هستی نشناسد به تضاد فکری و خطای در تحلیل میافتد، اگر جای ولیّ الله را نشناسد به تضاد فکری و خطای در تحلیل دچار میشود. بر همین اساس حضرت مولیالموحدین(ع) سعی دارند شیعیان را متوجه این امر بنمایند که چنین جریانی در عالم هست و عدهای فوق زمین و زمان در عالم حاضرند و فوق مردن و غایب بودن و شهید شدن میتوانند در عالم نقش داشته باشند.