تربیت
Tarbiat.Org

حقیقت نوری اهل البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

خصوصیات مؤمن مُمْتَحَن

عرض شد این‌که فرمودند هر ملکی نمی‌تواند آن را حمل کند مگر ملک مقرب، به خاطر این است که هر اندازه ملک «نازل» بشود و از مقام قرب نزول کند جنبه‌ی کثرتش بیشتر می‌شود و از جنبه‌ی وحدت و جامعیتش کاسته می‌گردد و لذا نمی‌تواند ولایت انسان کامل را که مقامش مقام علم به همه‌ی اسماء الهی به جامعیت است حمل نماید. علاوه بر ملک مقرب و نبی مرسل فرمودند: «أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ» بنده‌ی مؤمنی که خدا قلبش را امتحان کرده باشد نیز می‌تواند ولایت مرا تحمل کند و بپذیرد. بحث به این‌جا رسید که جناب سلمان پرسید؛ «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَنِ الْمُؤْمِنُ وَ مَا نِهَایَتُهُ وَ مَا حَدُّهُ حَتَّى أَعْرِفَهُ؟» ای امیرالمؤمنین جایگاه و اندازه‌ی مؤمنی که می‌تواند آن ولایت را بپذیرد کجاست تا ما او را بشناسیم؟ حضرت فرمودند: ای اباعبدالله! «قُلْتُ لَبَّیْكَ یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ!» عرض کردم؛ بفرمایید ای برادر رسول خدا(ص) – اصرار دارد حضرت را به اسمی صدا بزند که رسول خدا(ص) برای امیرالمؤمنین(ع) گذاشتند - «قَالَ: الْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ هُوَ الَّذِی لَا یُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَیْهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ یَشُكَّ وَ لَمْ یَرْتَبْ» فرمودند: مؤمنِ ممتحَنْ آن مؤمنی است که قلبش هرچه از ما می‌رسد راحت می‌پذیرد و هیچ‌گونه انکاری در مقابل امر ما در جان او نیست مگر آن‌که سینه‌ی او جهت پذیرش آن امر گشوده شده و هیچ شک و تردیدی در حقانیت آن ندارد. مقداری بر روی نکته‌ی «إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ»فکر کنید، می‌دانید که چند نوع آدم داریم؛ عده‌ای وقتی سخن امام معصوم را بشنوند سخت انکار می‌کنند چون اساساً در افق دیگری قرار دارند. به همین جهت وجود مقدس پیامبر(ص) نگران بودند که مقام ولایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در غدیر طرح کنند تا آن‌جا که خدا فرمود: اگر این کار را نکنی رسالت خود را کامل نکرده‌ای. قلب بعضی‌ها اصلاً نمی‌تواند ولایت معصوم را تحمل کند، تا پذیرش نبوت - به عنوان امر و نهی الهی- مشکل ندارند ولی در ولایت مشکل پیدا می‌کنند. عده‌ای قلبشان تا این حدّ منحرف نیست، اگر یک مقدار برایش مطلب روشن شود حقانیت مطلب را تصدیق می‌کند ولی دائماً در مقابل هر حرکت و گفتار امام معصوم مسئله‌دار می‌شود و باید برایش روشن کرد. اما عده‌ای هم هستند که جانشان به دنبال آن حقایق است و خودشان را در سخنان اهل‌البیت(ع) پیدا می‌کنند.
حضرت می‌فرمایند آن‌کسی که می‌تواند ولایت ما را بپذیرد از نوع سوم است. به عنوان مثال شما از نظر عقلی یک امامِ عقلی درونی دارید که به آن بدیهیات می‌گویند. بدیهیات یک نوع شعوری است که در هر انسانی هست و پایه‌ی تفکر و تعقل انسان قرار می‌گیرد بدون آن‌که برای پذیرش بدیهیات نیاز به تفکر باشد. مثلاً من می‌گویم جزء هرچیز از آن چیز کوچک‌تر است. شما به طور بدیهی بدون هیچ مقاومتی آن را تصدیق می‌کنید، می‌گویید بدیهی است که جزء هر چیز از کُلّ آن کوچک‌تر است. بدیهی یعنی چیزی که من در درونم آن را قبول دارم و به درونم که رجوع می‌کنم می‌بینم روحی دارم که می‌گوید مطلب معلوم است. اگر کسی از شما بپرسد به چه دلیل جزء هر چیز از کل آن کوچک‌تر است؟ می‌گویید دلیل نمی‌خواهد، معلوم است، به قول معروف می‌گویند اگر تصور بکنیم، تصدیق می‌کنیم. این شعور را امام درونی می‌گویند. عقل نظری و تمام مسائل عقلی بر پایه‌ی همین بدیهیات بنا می‌شود. عین چنین امامی را جهت عقل عملی، در بیرون داریم که ملاک حق و باطل‌بودن اعمال است. همین‌طور که درست و غلط‌بودن افکار را می‌توانیم به کمک بدیهیات تصدیق کنیم، در بیرون هم امام معصومی هست که می‌توانیم به کمک او حق و باطل‌بودن اعمال را تصدیق کنیم، به شرطی که فطرت خود را که عامل شناسایی امام بیرونی است در حجاب نبرده باشیم. اگر کسی فطرتش آلوده به عقاید باطل و اغراض فاسد نباشد، همین‌که امام سخنی می‌گویند و یا عملی انجام می‌دهند درونش آن را تصدیق می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند این است آن‌کسی که خداوند قلبش را محل تجلی نور ایمان قرار داده و می‌تواند ولایت ما را تحمل و درک کند. «هُوَ الَّذِی لَا یُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَیْهِ شَیْ‏ءٌ» اوست آن کسی که هیچ امری از طرف ما صادر نمی‌شود «إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ» مگر آن‌که قلبش برای پذیرش آن گشوده است. «وَ لَمْ یَشُكَّ وَ لَمْ یَرْتَبْ» اصلاً هیچ شکی در حقانیت آن حرکات و گفتار در درونش ظهور نمی‌کند تا بخواهد با سؤال و شرح و تفصیل، قلب خود را قانع کند. چون این افراد نیامدند تا از طریق دیگر مطالب را بگیرند که جای شک باشد، بلکه با قلبشان توانستند با امام تماس بگیرند و با حقیقت نوریه‌ی امام مرتبط شوند.