حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ إِقَامَةُ وَلَایَتِی صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ» اقامهی ولایت من کار پیچیده و سختی است، «لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ» نمیتوانند آن را حمل کنند مگر ملک مقرب، «أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ» یا پیامبری مرسل، «أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ» یا بندهی مؤمنی که قلبش را خداوند برای ایمان پرورانده است. اینها میتوانند ولایت من را حمل کنند و بپذیرند. در ادامه میفرمایند: «فَالْمَلَكُ إِذَا لَمْ یَكُنْ مُقَرَّباً لَمْ یَحْتَمِلْهُ» اگر ملک مقرب نباشد نمیتواند آن ولایت را حمل کند. ملک مُحیی یا ملک ممیت فقط احیاء و اماته را میتوانند انجام دهند، چطور میتوانند ولایت انسان کاملی را که قلبش جامع اسماء الهی است درک کنند یا تحمل نمایند؟ میدانید که ملائکه هم دارای مقام شدت و ضعفاند. هر ملکی در قربِ بیشتر باشد در جامعیت بیشتر است و لذا به مقام جامعیت اسماء که مقام انسان کامل است نزدیکتر خواهد بود. مثل نور بیرنگ است که نسبت به نورهای زرد و سبز و آبی در جامعیت است. ملک مقرب نسبت به سایر ملائکه در مقام جامعیت قرار دارد. مقام امام معصوم مقام «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا» است که حامل همهی اسماء الهی است. ملائکهای که چند اسم از اسماء الهی را میدانند و اقرار میکنند: «وَ ما منا الا له مقام معلوم»(49) ما را نیست مگر مقامی محدود، نمیتوانند مقام نورانیت انسان کامل را تحمل نمایند. ملائکه در جواب خداوند که میفرماید میخواهم در زمین خلیفه قرار دهم، عرض میکنند ما تسبیح و تحمید و تقدیس میکنیم. خداوند هم به آنها فرمود: «إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»(50) درست است که شما تسبیح و تحمید و تقدیس میکنید و مسلّم کسی که خلیفهی خدا است باید در چنین مقاماتی هم باشد، ولی من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. بعد تمام اسماء را به آدم یعنی حقیقت انسانیت که صورت بالفعل آن حقیقت نبی اکرم(ص) و اهلالبیت(ع)اند، تعلیم داد. این مقام، فوق مقام زن و مرد بودن انسان است، به همین جهت شامل صدیقهی طاهره(س) هم میشود و ملائکه هم که سجده کردند، به انسان کامل - که شامل حضرت زهرا(س) هم میشود - سجده کردند.
در هر صورت انسان کامل در مقام جامعیت اسماء الهی است و هر ملکی نمیتواند ولایت چنین انسانی را تحمل کند. به همین جهت حضرت میفرمایند: اقامهی ولایت من را کسی میتواند تحمل کند که کمالات جامع داشته باشد. در بین ملائکه، ملائکهی مقرب چنین جامعیتی را دارند و در بین انبیاء، نبیّ مرسل. پیغمبری که در حدّ خود با احکام الهی آشنا است غیر از آن پیامبری است که مأموریت دارد پیام خود را به بشریت برساند. آنکه بناست پیام خداوند را به بشریت برساند میتواند حامل همهی ابعاد غیب و معنا باشد. چون آدمها از نظر فهم و احوال متکثرند و دارای ابعاد مختلفی هستند، باید آن پیامبر، نوری از حضرت ربالعالمین با خود داشته باشد که جواب همهی آنها را بدهد به این معنی که باید نبی مرسل باشد. لذا امیرالمومنین(ع) فرمودند: «والنّبی إذا لَمْ یکُنْ مُرسلا لَمْ یحْتَمِلْهُ» از بین انبیاء اگر آن نبی مرسل نباشد نمیتواند آن ولایت را تحمل کند. (51)
سپس حضرت ادامه دادند: «وَ الْمُؤْمِنُ إِذَا لَمْ یَكُنْ مُمْتَحَناً لَمْ یَحْتَمِلْهُ» و از بین مؤمنان اگر آن مؤمن، مؤمن مُمْتَحَن نباشد نمیتواند آن ولایت را حمل کند. جناب سلمان آدم با هوشی است میگوید؛ «قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَنِ الْمُؤْمِنُ وَ مَا نِهَایَتُهُ وَ مَا حَدُّهُ حَتَّى أَعْرِفَهُ؟» ای امیرالمؤمنین مؤمن مُمْتَحَن چه کسی است و حدّ و نهایت ایمان او چقدر است تا بتوان او را شناخت؟ بالأخره معلوم است هر مؤمنی نمیتواند این ولایت را درک کند. نهایت و حدود آن ایمانی که میتواند ولایت شما را درک کند چیست؟ که حضرت شروع میکنند خصوصیات آن مؤمن را مطرح میفرمایند حاکی از آنکه آن مؤمن ممتحَن آنچنان وسعتی دارد که جانش هر آنچه از طرف ما گفته میشود تصدیق میکند و به درجهای از درکِ حقیقت رسیده که نسبت به حقایقی که به ما میرسد بیگانه نیست و نگذاشته است غبار امور دنیوی آینهی وجودش را تیره و تار کند. که إنشاءالله در جلسهی آینده به آن میپردازیم.
خدایا به حقیقت نورانیت امیرالمؤمنین(ع) ما را به نور خودت وارد معرفت نورانیت اهل البیت(ع) بگردان.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»