امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ»؛ اهلالبیت اساس دیناند و هرکس به هر اندازه بخواهد دیندار بماند باید با ارتباط با آنها به مقصد خود برسد. مگر دینداری برای رسیدن به خدا نیست تا بتوانیم او را تسبیح کنیم و نظر به یگانگی او بیندازیم و کبریایی او را در قلب خود رشد دهیم؟ از طریق اهلالبیت(ع) میتوان به چنین نتیجهای رسید و لذا حضرت رضا(ع) میفرمایند: «الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِیحَ وَ التَّهْلِیلَ وَ التَّكْبِیر»(28) صلوات بر محمد و آل او برابر «تسبیح» و «تهلیل» و «تکبیر» است. حضرت امام رضا(ع) با این روایت چشم ما را میاندازند به همان حقیقتی که علی(ع) در مورد اهلالبیت(ع) فرمودند که: «هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ» آنها اساس دیناند، زیرا وقتی متوجه شدیم در دینداری نیاز به نمونههایی داریم که تجسم عینی دین باشند، آنها اهلالبیت(ع)اند و هیچکس دیگر، چنین ادعایی ندارد که خود را اساس دین بداند.(29) از طرفی وقتی متوجه شدیم نیاز به نمونههایی داریم که تجسم عینی دین باشند و خداوند هم چنین نیازی را بیجواب نمیگذارد، باید بگردیم و آنها را پیدا کنیم.
حضرت در ادامه در وصف اهلالبیت(ع) میفرمایند: «وَ عِمَادُ الْیَقِینِ» و آنها ستونهای یقین هستند. یقین یعنی مقامی که قلب انسان بیواسطه با حق مرتبط باشد. میفرماید: آنهایی که بیواسطه بتوانند حق را بنگرند و از نور او بهرهمند شوند و سایرین را به آن نور متصل کنند، اهلالبیت(ع) هستند. «إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی» هرکس تندروی کند باید به سوی آنها برگردد تا از فروافتادن در درهی افراط نجات یابد. غالی یعنی انسان افراطی. اگر کسی نخواست به افراط بیفتد و در تعادل بماند باید به سوی اهلالبیت(ع) نظر کند. «وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی» و هرکس هم سستی کند باید به آنها ملحق گردد وگرنه از رسیدن به حقیقت باز میماند. «وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ» و امتیاز ولایت به آنها اختصاص دارد و زیر این آسمان تنها آنها هستند که میتوانند به بشر دستور دهند و او را به سوی حق راهنمایی کنند. چون همانطور که عرض شد آنها مصداق عین الإنساناند، و میتوانند انسانها را به نور انسانیت نزدیک کنند، تا بتوانند خشم و غضب و شهوت خود را با نور انسانیت کنترل کنند و در معنویتِ متعادل قرار گیرند. به همین جهت فرمود: امتیاز ولایت بر بشریت اختصاص به این خانواده دارد تا نهتنها صفات انسانی انسانها به تعادل برسد، بلکه امور اجتماعی جامعه نیز با ولایت آنها به سر و سامان برسد. باید در همهی امور نظر به معصوم داشت تا از افراط و تفریط نجات یافت. «وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ»؛ وراثت و وصایت در نزد آنها است. سرمایهی وصی رسول خدا(ص)بودن و وارث علم پیامبری، در این خانواده است و اگر خداوند راه سعادت بشر را از طریق پیامبر(ص) به بشر نمایاند، آن راه در بین این خانواده است، باید همهی نظرها به آنها دوخته شود. اگر راه سعادت گشوده است و معلوم است به کجا باید رجوع کرد و کوتاهی کردیم، چهکسی را باید ملامت کنیم؟ زیرا در متون اهل سنت و در کتابهای معتبرشان چنین تذکری از رسول خدا(ص) دارند که حضرت میفرمایند: «نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّه»(30)مائیم آن خاندانى كه هیچ كس از بندگان خدا با ما قابل مقایسه نیست.
خدایا به حقیقت اهل البیت(ع) ما را به معرفتی نایل کن که بتوانیم این خانواده را بشناسیم و از نور آنها بهرهمند شویم.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»