15- آنهایی که هنوز نتوانستهاند ماهیت فرهنگ مدرنیته و روشنفکری مربوط به آن را بشناسند، جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی را نمیشناسند و نمیتوانند در هم سُخنی با إشراقِ متجلیشده بر قلب بنیانگذار انقلاب اسلامی، مرحلهی گذار از فرهنگ غرب به سوی تمدن اسلامی را در زندگی خود وارد کنند و خود را در این راستا به ثمر برسانند و از پوچی دوران آزاد شوند.
روشنفکران ما چطور میتوانند از ظلمات مدرنیته عبور کنند و به انقلاب اسلامی برسند، در حالی که فکر و زبان آنها همان فکر و زبان غربی است؟!
اگر پذیرفتیم حقیقت انقلاب اسلامی، یک حقیقت واقعی و اشراقی است و موجب آغاز عصر دیگری در تاریخ میشود و آن را تنها راه عبور از فرهنگ مدرنیته دانستیم، تعریفی واقعی از موقعیت خود و فرهنگ مدرنیته بهدست آوردهایم - فرهنگ مدرنیتهایکه وسوسهی بزرگ شیطان بر قلب بنیانگذارانش بود، جهت به میدانآوردن روحیهی استکباری، زیر پوشش علم و تکنولوژی- فرهنگ شیطانی مدرنیته مخصوصاً خود را میپوشاند تا شناخته نشود، زیرا اگر ماهیت آن شناخته شود قدرت استیلای خود را از دست میدهد.
وقتی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی از یک طرف و حقیقت فرهنگ مدرنیته از طرف دیگر شدیم؛ اولاً: متوجه میشویم شرط همسخنی با انقلاب اسلامی، نفی ظلمات غرب است، ثانیاً: جهت پذیرش و تجلی نور انقلاب اسلامی آماده میشویم. زیرا این قاعده در عالم برقرار است که:
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
مشکل جریان روشنفکری ما در مواجهه با انقلاب اسلامی، غربزدگی آن است و به همین جهت همواره در برخورد با انقلاب اسلامی به خطا میافتد و درست گرفتار همان خطاهایی میشود که جهان غرب در برخورد با انقلاب اسلامی به آن گرفتار شد.
غرب صدام را برای نفی انقلاب اسلامی تشویق کرد، طالبان را برای مقابله با انقلاب اسلامی تجهیز نمود و پس از ناکامی در آن دو برنامه، عملاً وارد عراق شد تا انقلاب اسلامی را از نزدیک در کنترل خود داشته باشد و هر لحظه ایران را تهدید به لشکرکشی به داخل مرزها کرد، ولی در تمام برنامههایش شکست خورد، با اینهمه از خود نمیپرسند رمز این همه ناکامی در کجا است و چرا آنهایی که متوجه حقیقت نوری انقلاب اسلامی هستند با آنهمه تهدیدهایی که توسط دشمنان میشود در موفقیت انقلاب اسلامی، ذرّهای تردید به خود راه نمیدهند؟
مشکل جریان روشنفکری آن است که با عینک غربی انقلاب اسلامی را نظاره میکند، در حالی که با عینک حسی هیچ چهرهای از حقیقت به چشم نمیآید، در عین حال تأثیر حقیقت با تمام قدرت در میان است، به همین جهت غرب نسبت به انقلاب اسلامی در حیرت کامل به سر میبرد، زیرا در ظاهر خود را جهت حذف آن توانمند میبیند ولی در نهایت در همهی ابعاد شکست میخورد. غرب از این نکته غافل است که تقدیر الهی بر آن جاری شده که انقلاب اسلامی - به جهت رجوع کلی آن به حق- سنگر به سنگر غرب را به شکست مبتلا کند تا بهکلی هیمنهاش فرو ریزد.