تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم
اصغر طاهرزاده

انقلاب اسلامی؛ راهی به سوی عالَم قدس

7- انقلاب اسلامی یک حادثه‌ی سیاسی نیست، بلکه راهی است که هرکس معتقد به عقل قدسی و عالم معنا باشد می‌تواند در آن پای گذارد، همان‌هایی که به جای ماندن در جدال‌ها و پرسش‌های دوری از حقیقت، به ثباتِ ارتباط با حقایق آسمانی رسیده‌اند.(26)
به جهت جنبه‌ی قدسی انقلاب اسلامی است که در دوران حاکمیت فرهنگ مدرنیته، همه‌ی افراد نمی‌توانند در کنار انقلاب بمانند و می‌‌بینیم كه مرتباً انقلاب ریزش دارد. این انقلاب اگر رویش‌های متعالی دارد، ریزش‌هایی نیز دارد. عده‌ای زندگی خود را طوری تعریف نکرده‌اند که آن را به عالم قدس وصل كنند بلكه به این امید وارد انقلاب شده‌اند که کشور ایران را به کشوری شبیه ژاپن تبدیل نمایند. هراندازه انقلاب جلوتر رود و به اهداف اصلی‌اش نزدیک‌تر شود، كشش ادامه‌ی همراهی با انقلاب در این افراد کاهش می‌یابد. كسانی می‌‌توانند انقلاب اسلامی‌ را به عنوان یك راه ببینند و در آن پای بگذارند كه معتقدند عالم مادون باید به عالم اعلی وصل شود و افق جان خود را متوجه عالم معنویت کرده‌اند تا به جای ماندن در جدل‌ها و پرسش‌های دوری از حقیقت، بگویند:
گر شوم مشغول اشکال و جواب

تشنگان را کی توانم داد آب

شعر فوق سخن کسانی است که به ثباتِ ارتباط با حقایق آسمانی رسیده‌اند، لذا هم جان تشنه‌ی خود را از طریق ارتباط با حقیقت سیراب می‌کنند و هم کسانی را که به دنبال حقیقت می‌باشند دستگیری می‌نمایند. به قول عطار:
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید کرد

در حال حاضر ما دو نوع روحیه داریم: یکی روحیه‌هایی که پیش از آن که حرکت کنند تا به حقیقت برسند، همواره نسبت به حقیقت چون و چرا می‌نمایند و دیگر روحیه‌هایی که تشنه‌ی ارتباط با حقیقت‌اند.
روحیه‌ی غربی تحت عنوان پرسش‌گری، روحیه‌ی جدل و انكار حقیقت و نپذیرفتن حقیقت است. برعکسِ روحیه‌ای که دنبال مقاصد عالی و حقایق قدسی است. این روحیه وقتی با پیامبر(ص) روبه‌رو شود چون به دنبال حقیقت است، به جای آن‌كه بگوید به چه دلیل شما پیامبر هستید با تمام وجودش حضرت را می‌پذیرد. به گفته‌ی مولوی:
در دل هر امتی کز حق مزه است

روی و آواز پیامبر معجزه است

ابوذر وقتی پیامبر(ص) را دید با یك كلمه که آن حضرت فرمودند، حقیقت را گرفت. ابوذر داستان عجیبی دارد. بالأخره در خفقانی که ابوسفیان در مکه ایجاد کرده بود پیداکردن حضرت محمد(ص) کار مشکلی بود و حضرت هم دوران مخفی رسالت خود را می‌گذراندند. حضرت علی(ع) ابوذر را که پس از چند روز جستجو، راه به جایی نبرده بود در کنار مسجدالحرام پیدا کردند و با زحمت توانستند او را به پیامبر(ص) برسانند. ابوذر یك كلمه از حضرت نبی‌الله(ص) پرسید: تو مردم را به چه می‌‌خوانی؟ حضرت فرمودند: به توحید، كه خالق هستی است. ابوذر متوجه شد حقیقت جز این نمی‌تواند باشد، راحت مسلمان شد. در حالی‌که در دوران جوانی‌اش نسبت به ایمان به بت‌های غفار آن‌همه دغدغه داشت، اما این‌جا با یك كلمه، سخن رسول خدا(ص) را پذیرفت، چون به دنبال حقیقت بود نه به دنبال پرسش‌گری و جدل‌های بی‌هدف.
انقلاب اسلامی‌ برای كسانی كه به دنبال ارتباط با حقایق آسمانی‌اند فوق العاده ارزشمند است ولی نه برای كسانی كه در این وادی‌ نیستند و هر روز به دنبال آن‌اند که یك ایرادی بگیرند و فاصله‌ی خود را از انقلاب اسلامی زیادتر کنند، با این‌که موضوع این‌همه روشن است باز می‌پرسند نكند این انقلاب مقدمه‌ی ظهور حضرت صاحب‌الامر(عج) نباشد؟ از خود نمی‌پرسند مگر انقلابی که مقدمه‌ی ظهور آن حضرت است چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا انقلابی که محکمات اصلی‌اش اتحاد وِلایت با وَلایت است، نزدیک‌ترین راه به ظهور ولی‌‌الله نیست، و راه نزدیک‌تری می‌توان پیدا کرد؟ آیا جز این است که انقلاب اسلامی گشایش افق جدیدی است تا بشریت را به عهد الهی خود برگرداند؟
تجربه نشان داده است آن‌هایی که عالَمی جز عالَم غرب را به رسمیت نمی‌شناسند اگر هیچ دلیلی هم برای مخالفت با انقلاب نداشته باشند از دشمنی آن‌ها چیزی کم نمی‌شود، زیرا در عالمی که به آن تعلق دارند انقلاب اسلامی و تحقق حقیقت دین جایی ندارد. اگر قیدهای بستگی اشخاص و گروه‌ها به غرب محکم باشد، گوش‌ها و هوش‌ها هم تابع آن فکر و فرهنگ است و از انقلاب اسلامی چیزی نمی‌فهمند.