آنهایی که برای بررسی یک نظام متوجه محكمات آن نظام هستند، اینها انسانهای سطحینگر نیستند تا فریب بخورند، چون متوجهاند نظام، نظر به حاكمیت امام معصوم دارد و به اندازهای كه حاکمیتِ آن را بپذیرند نورانی میشوند. اینها محكمات را میشناسند. بعضی از آدمهای ساده مشكلات جزئی حاکمیت علی(ع) را میدیدند - که عمدتاً از طریق امویان و معاویه ایجاد میشد- و میگفتند این حکومت چه فرقی كرد با حكومت عثمان؟ مشكل همیشه همین بوده است. خیلی مهم است كه آدم بتواند در هر جریان تاریخی محكمات را بشناسد. کشورهای غربی سعی میکنند به فقرایشان كمك كنند و حقوق بیكاری هم به بیکاران میدهند، برخی افراد اینها را میبینند ولی روند كلی را كه در آن فرهنگ انسانها در حال نابودیاند را نمیبینند. اینها محكمات نظام غرب را نمیفهمند. یكی از رؤسای قبایل در زمان حضرت امیرالمومنین(ع) شیطنتی كرده بود، حضرت به شُرطهها دستور دادند بروید و او را بیاورید. هر قدر آن شخص به شرطهها اصرار كرد كه بعداً میآیم و... آنها قبول نکردند. بالأخره به هر قیمتی بود او را آوردند و با حقارت هم آوردند، آن شخص با حالت عصبانی به حضرت گفت «چه كنم كه اگر حرفت را نشنوم به جهنم میروم، اگر هم پیش تو بمانم و پیش معاویه نروم این طوری حقیر میشوم». حضرت فرمودند: «آن خطایت را به خاطر این عقیدهات بخشیدم.» گاهی از یك عقیدهی درست خیلی كار برمیآید. این شخص متوجه محكمات نظام وَلایی امیرالمؤمنین(ع) میباشد، میفهمد كه ماندن در زیر حاکمیت امیرالمؤمنین(ع) انسان را به سعادت ابدی میرساند.
شناخت محكمات انقلاب اسلامی اساسیترین کاری است که انسان را از لغزشهای این دوران نجات میدهد. كسی كه تاریخ و روند تاریخ را میشناسد میفهمد كه جایگاه تاریخی این انقلاب كجاست و در قرن بیستم از طریق انقلاب اسلامی چه حادثهی بزرگی پیش آمده است، چنین کسی توانسته است انقلاب اسلامی را از زاویهی نظر به محکمات آن انقلاب بنگرد و متوجه شود انقلاب اسلامی تحولی است در نظام سیاسی جهان تا بشر را به فطرت اصلی خود برگرداند و کسانی از آن طرفداری میکنند که طالب چنین برگشتی هستند. کسانی که دل و جانشان به عالَم غرب پیوسته است، تغییر را محدود به تغییر رژیم سیاسی میدانند و نمیخواهند نظامِ معادلات و مناسبات غربی بر هم بخورد.