تربیت
Tarbiat.Org

امام و امامت در تکوین و تشریع
اصغر طاهرزاده

امام و توانایی‌های خاص

حضرت در صددند باز مطلب را روشن نمایند و به ما کمک بکنند تا تصورمان از امامی که باید جهان را در مدیریت کامل خود بگیرد درست باشد و معلوم شود حال که می‌دانیم همیشه خداوند یک امامی با خصوصیات خاص برای مدیریت جامعه‌ی بشری گذاشته آن امام چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ در ادامه می‌فرمایند: «وَ قَالَ تَعَالَى فِی قِصَّةِ طَالُوتَ» آیه‌ی 247 سوره‌ی بقره را شاهد می‌آورند که بنی اسرائیل رفتند خدمت پیامبر خود یعنی حضرت سِموعیل که به ما کمک کنید و رهبر و مدیری را برایمان انتخاب نمایید تا بتوانیم با دشمنان خود بجنگیم و از این بی‌خانمانی و تحقیر و انزوا در آییم. پیامبرشان به آن‌ها حضرت طالوت را معرفی می‌کند و می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْكُمْ» خداوند برای شما او را برگزیده «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» و به او در علم و نیروی بدنی افزونی بخشیده و وسعت داده «وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْكَهُ مَنْ یَشاءُ» و خدا به هرکس خواست ملک خود را می‌دهد. از قبل معلوم فرمود خداوند به آن‌کسی رهبری جامعه را می‌دهد که در علم و جسم وسعت‌اش داده است. اینجا حضرت رضا(ع) این باب را باز می‌کنند که امام از نظر بدنی و از نظر فکری باید در توانایی خاصی باشد تا معلوم شود خداوند او را انتخاب کرده است و ما چنین خصوصیاتی را در امامان ملاحظه کرده‌ایم. در کربلا آن همه بصیرت و شجاعت از چه‌کسی متصور می‌شد؟ تا معلوم شود آن نوع تواناییِ علمی و جسمی منحصر به امیرالمؤمنین(ع) نبوده است. به قول راوی آن‌همه توانایی که امام حسین(ع) در کربلا از خود نشان دادند با آن‌همه زخم غیر قابل تصور بود.(93) در ساعات آخر روز عاشورا وقتی حضرت به لشکر عمر سعد حمله می‌کردند مثل گله‌‌ی گوسفند فرار می‌کردند. آن سعه‌ی صدر، آن فهم، آن شعور، آن قدرت، همه حکایت از آن دارد که توانایی خاصی در امام هست و اگر همان شرایط برای سایر ائمه(ع) پیش می‌آمد ما شاهد همان علم و قدرتی بودیم که در حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) دیده شد. نتیجه این که هر کسی نمی‌تواند امام را انتخاب کند، همان‌طور که قرآن در مورد حضرت طالوت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی‌الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(94) خداوند او را برای شما انتخاب کرده و در علم و جسم به او توانایی خاص داده، امام را برای جامعه انتخاب می‌نماید.
حضرت رضا(ع) در راستای مقام امام و این‌که باید توسط خدا انتخاب شود شاهد قرآنی دیگری می‌آورند که: «وَ قَالَ فِی قِصَّةِ دَاوُدَ (ع) وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ»(95) و در قصه‌ی داود و کشتن جالوت توسط داود، فرمود: و خداوند به داود مُلک و حکمت عطا کرد و آنچه را می‌خواست به او آموخت. این آیه خبر از آن می‌دهد که خداوند حاکمیت و مدیریت را همراه با حکمت به حضرت داود(ع) داد. پس چنین استعدادی جهت اداره‌ی جامعه‌ی بشری چیزی است که خداوند می‌دهد و هم او می‌داند به چه کسی داده است.
سپس حضرت در مورد وجود مقدس پیامبر اسلام(ص) از قرآن شاهد می‌آورند و می‌فرمایند: «وَ قَالَ لِنَبِیِّهِ (ص) وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكَ عَظِیماً»(96) خداوند در مورد پیامبرش می‌فرماید: ای پیغمبر برای تو اولاً: کتاب و حکمت نازل کردیم. ثانیاً: «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» و چیزی به تو یاد دادیم که تو هرگز آن نبودی که بتوانی به خودی خود آن را بدانی. این علمی است فوق توانایی بشر.
حضرت امام رضا(ع) ما را متوجه می‌کنند که مدیران قدسی یک شعور خاص الهی و یک توانایی و قدرت خاص الهی دارند که در حدّ فهم مردم نیست. این‌که شما ملاحظه می‌کنید بشر در طول تاریخ نسبت به مدیریت جامعه ناکام بوده به جهت غفلتی است که از توانایی‌های خدادادی انبیاء و امامان داشته است و فکر کرده بدون آن‌ها می‌تواند امور حکومتی خود را بگذراند. این شعور باید به بشر برگردد که همان خدایی که برای او شریعت آورده مدیرانی نیز پرورانده است و بشر را در این دو امرِ مهم به خود وانگذاشته است. امروز پس از تجربه‌ی شکست سوسیالیسم و لیبرالیسم نوبت اسلام است. اما اسلامی که معتقد به امامت الهی است و در غدیر طرح شد. در آخر آیه هست: «وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكَ عَظِیماً» و ای پیامبر چنین علم خاصی که خداوند به تو داده، فضل عظیمی است. یعنی نهایی‌ترین شکل لطف خدا در این علم هست.
حضرت رضا(ع) در ادامه می‌فرمایند: «وَ قَالَ فِی الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ» و خداوند در مورد اهل بیت و ذریه و فرزندان پیامبر(ص) می‌فرماید: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَیْنَاهُم مُّلْكًا عَظِیمًا* فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا»(97) آیا مردم نسبت به آنچه خداوند به آن‌ها می‌دهد حسادت می‌ورزند؟ حقیقت این است که به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملک عظیم دادیم. عده‌ای از مردم ایمان آوردند به آنچه به آن‌ها دادیم و عده‌ای مانع شدند، و آتشِ افروخته‌ی جهنم آن‌ها را کفایت می‌کند. عنایت بفرمائید چقدر صریح قرآن می‌فرماید برای آل ابراهیم(ع) - که در زمان نزول آیه جز رسول خدا(ص) و آل محمد(ع) مصداق دیگری نداشته- کتاب و حکمت و ملک عظیم قرار دادیم که موجب حسادت بعضی از مردم شده و مانع پذیرش آن‌ها توسط بقیه می‌گردند و به جهت آن که آن کمالات را منحصر به رسول خدا(ص) ننمود معلوم است ملک عظیم و مدیریت متعالی مربوط به ائمه(ع) هم هست. تا معلوم شود عده‌ای از آل ابراهیم در شرایط خاصی هستند و به آن‌ها حکمت و کتاب و مُلک خاصی داده شده، حال اگر عده‌ای نپذیرفتند، مشکلی است که آن‌ها برای خود ایجاد نمودند و مردم نباید خود را از مدیریت ائمه(ع) بی‌بهره نمایند.
سپس حضرت می‌فرماید: «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» و اگر خداوند بنده‌ای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینه‌ی او را گشاده می‌گرداند. یعنی خداوند اولاً: عده‌ای خاص را برای مدیریت عالم گذاشته. ثانیاً: شرح صدر به آن‌ها داده تا در مدیریت خود کوچک‌ترین لغزشی نداشته باشند و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهند. «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ» در نتیجه آنچنان توانا می‌شوند که در پاسخ هیچ سؤالی در نمی‌مانند و غیر صواب از آن‌ها نخواهی یافت و به خوبی مصلحت مردم را در نظر می‌گیرند.
خداوند به حقیقت آن شرح صدری که به اهل البیت(ع) عطا کرده ما را از برکات تبعیت و ارادت به این خاندان محروم نگرداند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»