اکثراً موضوع امامت را یک موضوع اعتباری میدانند و نه یک حقیقت جاری در هستی که میشود به آن نور متصل شد و از ولایت قدسی امام بهره گرفت. این که از طریق علم کلام ثابت میکنیم حق با شیعه است غیر از آن باوری است که برای امام در عالم تکوین، حقیقتی آسمانی قائل باشیم. فراموش نفرمائید آن چه در غدیر طرح شد حکم الهی بود تا قاعدهی عالم تکوین در امور تشریعی جامعه جاری گردد، نه اینکه صرفاً انتصابی از طرف رسول خدا(ص)(81) بود. در غدیر قاعدهی عالم قدس ظهور خارجی پیدا کرد، مثل ظهور حضرت مهدی(عج) که یکی از قواعد عالم هستی است. اینکه پیامبراکرم(ص) میفرمایند: «اگر یک روز هم به عمر زمین مانده باشد آن قدر آن روز طولانی میشود تا فرزندم مهدی(عج) ظهور کند»(82) به جهت همان قاعدهی تکوینی است و پیامبر(ص) آن قاعده و سنت را میبینند و به این زبان میگویند. سخنان رسول خدا(ص) سخن و خبر عادی نیست، بازگویی یک سنت است به زبان تشریع، چون هستی به ثمر نمیرسد مگر با حاکمیت امامی معصوم که تمام جوانب هستی را در مدیریت خود داشته باشد. مثل اینکه کمال یک انسان به حاکمیت عقل است در تمام حرکات و سکنات و خیال و قلب او.
هستی ظرفیتی دارد و ضروریاتی و انتهایی که آن انتها با تمامیت استعدادهایش تحقّق مییابد و آن فقط با ظهور امامت امام ممکن است و نه صرفاً به وجود امام. تحقق شرایطی که امام به طور کامل و با همهی شئونات در صحنه باشند. یکی از شئونات امامت حاکمیت در تمام مناسبات حیات بشری است و این یک ضرورت برای عالم است. چون این قاعده در عالم هست رسول خدا(ص) از آن خبر میدهند که محال است عمر زمین بدون حاکمیت امام معصوم به انتها برسد.
وقتی روشن شد امام چه جایگاهی دارند در ادامه میفرمایند: «فَكَیْفَ یُوصَفُ بِكُلِّیَّتِهِ أَوْ یُنْعَتُ بِكَیْفِیَّتِهِ أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ أَوْ یُغْنِی غِنَاهُ» با این وصف چگونه میتوان همهی فضائل امام را بیان کرد و یا او را چنان که هست توصیف نمود و یا کسی جایگزین او شود و از عهدهی کار امامت برآید؟ فقط امام ـ به آن معنایی که تکویناً و موهبتاً خدا به بشریت داده ـ میتواند وظایف امامت را انجام دهد. «وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمُ عَنْ أَیْدِی الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ» چه کسی میتواند از عهدهی کار امام برآید در حالی که او همچون ستارهای است که از دسترس آنهایی که میخواهند به او نزدیک شوند و یا او را وصف کنند دور است.
حضرت ابتدا جایگاه امام را در هستی تبیین میکنند، سپس وارد این نکته میشوند که انتخاب امام در توان مردم نیست. ابتدا باید روشن شود آیا چنین حقیقتی در عالم هست یا نه. ممکن است عدهای نخواهند چنین کسی مدیریت جامعهی آنها را در دست بگیرد ولی این غیر از آن است که چنین حقیقتی را انکار کنند. برای توجه به وجود مقام حقیقی امام در هستی بنده فکر میکنم از طریق توجه به حکمت الهی و اَحسن بودن نظام هستی به راحتی به مقصد میرسیم و ظاهراً در این روش ذهنِ نسل جدید بهتر همراهی میکند و خیلی هم گرفتار اصطلاحات علم کلام نمیشویم. هر انسان خداشناسی میپذیرد که خدای واجب الوجود، واجب الوجود من جمیع الجهات است. یعنی عین رحمت و فیض و علم و حکمت است. خداوند واجب الوجود من جمیع الجهات است به این معنی که خدا در کمالات کامل است. حال وقتی عالَم از خالقی حکیم صادر شود حتماً آن عالَم اَحسن است. وقتی روشن شد نظام عالم اَحسن است پس تمام نیازهای ضروری بشر در آن عالم به بهترین شکل برآورده شده است. و مسلم یکی از نیازهای حقیقی بشر داشتن برنامهی کاملی است که در این دنیا بتواند به اهداف متعالی خود برسد و حتماً آن برنامه همراه با نمونهی عملی و الگوی کامل به بشر عرضه میشود. خدای حکیم در نظام اَحسنِ خود حتماً آن برنامهی بینقص را خلق کرده وگرنه خداوند که در نهایت کمال است، نهایت لطف را نکرده و چون میدانیم خدا نهایت لطف را جهت هدایت بندگانش فراهم میکند و لازمهی نهایت لطف آن است که انسانهایی که در سراسر زندگی معصوماند، برای بشر بپروراند پس حتماً آن کار را کرده و به همین جهت در روایت داریم امام و پیامبر در سراسر زندگی، معصوماند. چون این نیاز بشر است که الگوهای هدایتش همواره بدون نقص مدّ نظرش باشند و خداوند چنین نیاز عالی و ضروری بشر را معطل و بیجواب نمیگذارد.
یکی از نیازهای عالی بشر این است که برنامهای بینقص داشته باشد که با نبوتِ نبی جواب این نیاز داده شده و شخص پیامبر(ص) مجسمهی کامل آن مکتب است. چون از نظر روانی اگر بنده حرفهایی بزنم که خودم مقداری از آن را قبلاً عمل نکرده باشم شما از نظر روحی نمیتوانید تماماً آن رهنمودها را بپذیرید و نمیتوانید به عالیترین شکل به راهنماییهای من عمل کنید، در صورتی که ما نیاز داریم به عالیترین شکل با پیام خدا مرتبط باشیم. حال در همان راستایی که در کنار شریعت به پیامبر(ص) به عنوان الگوی دینداری نیاز داریم، پس از رحلت رسول خدا(ص) در کنار شریعت، باز الگویی نیاز داریم که نمونهی کامل و تضمین شدهی دینداری باشد تا شریعت را در حرکات او بیابیم و عمل کنیم و هرکس برداشت خود را دنبال نکند. اگر خدای حکیم بخواهد نیاز بشر به هدایت را به طور کامل برآورده کند حتماً کنار شریعت، بهترین نمونهی دینداری را به او میدهد که همان امام معصوم باشد. امامی که لازم است علمش حضوری و موهبی باشد و نه حصولی و اکتسابی.
آیا میتوان به کسی دل سپرد که نه با وجودِ حقایق مرتبط است و نه با حقیقت به صورت جامع ارتباط دارد؟ در حالی که خداوند در قرآن خبر از خانوادهای داده که کمال را به صورت تکوینی و موهبی و یک جا برای آنها مقرر کرده است و با توجه به این امر حضرت رضا(ع) در ادامه میفرمایند: «أَیَظُنُّونَ أَنَّهُ یُوجَدُ ذَلِكَ فِی غَیْرِ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)» آیا اینها فکر میکنند که آن مقام و آن امامت در غیر آل پیامبر(ص) یافت میشود؟ که به آیهی تطهیر مربوط به اهل بیت پیامبر(ص) اشاره دارند. نهاییترین لطف خدا این است که هدایت خلق از طریق خانوادهای انجام شود که سابقهشان نشانهای از پاکی و طهارت باشد تا بتوان بدون هیچ اضطرابی با آنها اُنس گرفت و خداوند از این طریق لطفش را کامل کرده و شرایط پذیرش دین را به طور کامل فراهم فرموده است. به همین جهت همیشه سوابق پیامبران طوری بوده که هیچ لکهی سیاهی در زندگی آنها دیده نمیشود تا خداوند بیشترین کمک را به مردم جهت پذیرش سخن پیامبران کرده باشد. حضرت میفرمایند اگر تصور شود امامت در غیر این خانواده قرار دارد «كَذَبَتْهُمْ وَ اللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ الْأَبَاطِیلُ إِذِ ارْتَقَوْا مُرْتَقًى صَعْباً وَ مَنْزِلًا دَحْضاً» سوگند به خدا خودشان خودشان را فریب دادند و اهداف و آرمانهای باطلی در جلوی آنها گذاشته در آن صورت پای بر نردبانی گذاشتهاند که بالا رفتن از آن مشکل است و در جایی منزل کردهاند که بسیار لغزنده است «زَلَّتْ بِهِمْ إِلَى الْحَضِیضِ أَقْدَامُهُمْ» قدمهایشان سقوط میکند و در درّهای هلاکتکننده پرت میشوند. با این پندار که خودشان میخواهند امام را انتخاب کنند راه خطرناکی انتخاب کردهاند «إِذْ رَامُوا إِقَامَةَ إِمَامٍ بِآرَائِهِمْ» به جهت این که میخواهند امام را با نظر و رأی خود بیابند و انتخاب کنند «وَ كَیْفَ لَهُمْ بِاخْتِیَارِ إِمَامٍ» چگونه توانایی انتخاب امام را دارند در حالی که «وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا یَمْكُرُ» امام عالمی است خالی از جهل، و سرپرستی است خالی از ضعف؟
خدایا به حقیقت آن الطافی که به ائمه(ع) مرحمت کردی تا بشریت در زندگی زمینی حیران نماند، فهم مقام امامت و توان تبعیت از آن مقام را به ما مرحمت فرما.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»